احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:روحالله یوسفزاده/ سه شنبه 14 حمل 1397 - ۱۳ حمل ۱۳۹۷
بخش ششم/
سمیر امین با تعمیم مفاهیمِ برگرفته از قرائتِ خاصی از مارکسیسم میکوشد که سیمای واقعیِ جهانِ بههم پیوستۀ آغاز قرن بیستویکم را نمایان سازد. سمیر امین سرآغاز نظام جهانی را به زمان پیدایش شیوۀ تولید سرمایهداری و طبقۀ بورژوازی در سال ۱۴۹۲ م در اروپای شمال غربی بازمیگرداند که چهار مرحلۀ متفاوتِ تاریخیِ مبتنی بر نابرابری و قطبی شدن را پشتِ سر میگذارد و در نهایت از ۱۹۹۰ به بعد نظام جهانی سرمایهداری تمام جهان را بههم متصل میسازد.
مقصودِ سمیر امیر از جهانی شدن همان فراگیری نظام سرمایهداری و غالب شدنِ سازوکارها و فرماسیونهای خاصی از سرمایهداری در عرصۀ جهانی است. از نظر او، «جهانی شدن در مرحلۀ جدید یعنی در سرآغاز قرن بیستویکم با انحصار در پنج حوزۀ اصلی از سوی مرکز نظام سرمایهداری همراه است. یکی از این انحصاراتِ پنجگانه، دسترسی انحصاری به منابع طبیعی کرۀ زمین است: «سرمایهداری به دلیل عقلانیتِ کوتاهمدتی که دارد که بهطور انحصاری بر منابع کرۀ زمین دستاندازی کرده و بهسرعت و بهطور غیرمسوولانه و بیملاحظهیی در حال نابود کردن و ضایع کردنِ آنهاست».
سمیر امیر پس از تشریح این انحصارات، توضیح میدهد که «در دوران جدید جهانی شدن، بهتدریج سرمایهداری به عنوان مدل برتر اقتصادی ـ اجتماعی ادارۀ زندهگی انسان معرفی، و سرمایهداری و توسعه لازم و ملزومِ یکدیگر و حتا گاهی هممعنی و مترادف تلقی میشوند؛ درحالیکه این یک فریبِ بزرگ است و این دو مفهوم را نمیتوان یگانه انگاشت. در واقع سرمایهداری ضد توسعه است و عناصر اصلیِ یک توسعۀ واقعی، پایدار و عادلانه را در درونِ خود ندارد.»
با این اوصاف، جهانی شدن با تمامِ مزایا و سودهای احتمالیاش، ظهور بحرانهای جهانییی را که سرتاسرِ کرۀ زمین و ساکنانش را در بر میگیرد، ممکن و میسر ساخته است؛ بحرانهای جهانییی که نشاندهِ توسعۀ ناپایدار جهانی است و مقابله با آن نیز راهحلهای جهانشمول میطلبد. به عبارت دیگر، جهانی شدن همانطور که عاملِ ایجاد بحرانهای جهانی بوده، ظرفیتها و استعدادهای فراوانی هم میتواند برای حلِ آنها در چانته داشته باشد. آشتی توسعه و اصلِ پایداری و هدایتِ جهانیشدن بدین سمت در قالب مفهوم «توسعۀ پایدار جهانی»، از این رهگذر قابل بحث و تأملِ جدی است.
۴ـ محیط زیسـتِ جهـانیشده
جهانی شدن در بیانی ساده به این نکته اشاره دارد که سرنوشتِ انسانها در سراسر دنیا چنان با هم مرتبط شده که دیگر هیچ دولت و حکومتی نمیتواند برای بهبود زندهگی شهروندانش در چهارچوبِ مرزهای سیاسیاش بیندیشد و نسبت به اوضاع بیرون از این مرزهای ساختهگی بیاعتنا بماند. این تعریف از جهانی شدن و وابستهگی و پیوستهگی چنانکه در حوزۀ اقتصاد و صنعت و فرهنگ و سیاست مصداق دارد، در حوزۀ محیط زیست نیز صادق است. در عصر جهانی شدن همچنانکه بر اثر فشرده شدنِ زمان و مکان، اقتصاد و صنعت و سیاست و فرهنگ صبغۀ جهانی پیدا کرده، محیط زیست و مسایل آن نیز مرزهای سیاسی و ملی را درنوردیده و جهانی شده است. در واقعیت امر، جهانی شدنِ ابعاد گوناگون زندهگی انسانها موجب شکلگیری چیزی میشود که برخی از جامعهشناسان آن را «اجتماع مشترک سرنوشت» نامیدهاند، اجتماعی که در آن سرنوشت اقصینقاط این سیاره بیش از پیش به هم وابسته است. جهانی شدن با تشدید آگاهیها، به بازتعریفِ محیط طبیعی برحسب اکوسیستم کرۀ زمین منجر میشود که میتوان آن را زیست کره نامید.
Comments are closed.