احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:روحالله یوسفزاده/ چهار شنبه 15 حمل 1397 - ۱۴ حمل ۱۳۹۷
بخش هفتم/
جهانی شدن فرصتهای جدیدِ خیرهکنندهیی ایجاد میکند و نیازهای تجاری جهانشمول را برآورده میسازد اما در عین حال بهطور چشمگیری فعالان اقتصادی، صاحبان صنایع و شرکتهای چندملیتی را قادر میسازد که به سرتاسر دنیا بروند و برای رسیدن به سود بیشتر، به چرخۀ طبیعت و محیط زیست آسیب برسانند. نظریهپردازانِ جهانیشدن معتقدند که جهانیشدن همان فرایندِ مستمرِ وابستهگی متقابلِ انسانها در همۀ حوزهها از جمله اقتصاد و سیاست و فرهنگ است. جهانی شدن با نابود ساختنِ مکان از طریق زمان و افزایش تواناییهای بشر در تصرف طبیعت، جهان را بسیار کوچکتر از تصوراتِ انسانهای دورههای گذشته ساخته است. این کوچکشدهگیست که به انسانها یادآوری میکند که دیگر محیط زیستگرایی تنها در یک کشور امکانپذیر نیست و نیاز به نسخۀ جهانیِ محیط زیست وجود دارد. کشف علمی مشکلات جهانی محیط زیست مانند سوراخ شدن لایۀ ازن و افزایش دمای زمین و از بین رفتن تنوع گونهها نشان داده که اگر قرار است این مشکلات به صورت جدی رفع شوند، هیچ کدام از دولت ـ ملتها هرقدر هم که قدرتمند باشند، بهتنهایی نمیتوانند از عهدۀ حلِ این مشکلات برآیند، فقط یک اجتماع بینالمللی و همکاری جهانی میتواند به رفعِ این مشکلاتِ جهانشمول موفق شود. از دیدگاه جهانی شدن باران اسیدی، گرم شدن جهان و مسایل و مشکلاتِ جهانشمول، میتواند مبیّنِ وابستهگی روزافزونِ جوامع به یکدیگر و افزایش تأثیرگزاریهای یک منطقه بر دیگر مناطق جهان باشد. روشن است که دولتهای ملی باید با یکدیگر همفکری و همکاری کنند تا بر این چالشهای جهانی فایق بیایند. جهانی شدن، سیاستهای زیستمحیطی را تسریع کرده و به تعریف مجدد از طبیعت در قالب اصطلاحات سیارۀ زمین کمک نموده است. جهانی شدن این فرصت و زمینه را به انسانها فراهم میکند که ببینند چگونه تلفیقِ صنعتی شدن، شهرنشینی و اقتصاد سرمایهداری توانسته جهانِ مدرن را به این چهرۀ تحسینبرانگیز و در عین حال مخربِ محیط زیست درآورد. جهانی شدن و امکاناتش میتواند خودآگاهی محیط زیستی را جهانی بسازد و بشریت را در رفعِ مشکلاتی که محاسبات و اقداماتِ نادرستِ خودشان به میان آورده، بسیج کند. جهانی شدن همانطور که قدرت و فرصتِ دستاندازی بشر در طبیعت را فوقالعاده ساخته، فرصت و قدرتِ انتقاد از نگرشها و فعالیتهای ویرانبارِ انسانها در سطحِ جهانی را نیز وسعت و شدت بخشیده است. این انتقادها و سرزنشها در بستر جهانی شدن انعکاسِ جهانی مییابند و ذهنیتِ انسانها، دولتها و سازمانها و نهادها را در سرتاسر کرۀ خاکی درگیر میسازد. بر اثر این درگیریهای ذهنی است که سیاستهای سبز، احزاب سبز، نهضت سبز، معاهدههای زیستمحیطی و مفاهیم و ایدیولوژیهایی همانند اندیشۀ سبز، زیستکره، بومشناسی و بومگرایی سر بلند میکنند و در برابر انسانمحوری مفرط، محیطگرایی را پیشنهاد میکنند. بومگرایان با اعلام بیزاری از رشد شتابندۀ صنعتیشدن و شهرنشینی و تخریب محیط زیست، شعار بازگشت به طبیعت را سر میدهند و بومگرایی را به عنوان یک ایدیولوژی سیاسیِ جدید در عرصۀ علم سیاست و روابط بینالملل معرفی میکنند. بومگرایان تمام ایدیولوژیهای بزرگ و حاکم بر جهان سیاست را نمادی از یک پیشداوری انسانمدارانه (بشر؛ گُل سرسبد هستی) میدانند و مدعیاند که همۀ این ایدیولوژیها فقط وعدۀ روشهای مختلفِ بهرهبرداری از طبیعت در راستای راحتی و نفع بشریت را میدهند. بومگرایی میگوید طبیعت را باید یک کُل به شمار آورد و پذیرایِ انسانها، گیاهان و جمادات که هر کدام جزیی از این کُل هستند، شد. سعادتِ بشر در این است که با طبیعت آشـتی کند، به تنوع موجود در آن احترام بگذارد و بقا و خوشبختیِ خود را در رابطۀ مسالمتآمیز ـ نه سلطهجویانه ـ با تمام اجزای طبیعت جستوجو نماید. اگرچه آرمانها و مضامینِ بومگرایی با واقعیتهای جهانِ ما فاصلۀ بسیار دارد و حتا چنین به نظر میرسد که تبدیل آن به یک ایدیولوژی جهانی با چالشهای عظیمی مواجه است، ولی مسلماً ظهور چنین عقایدی و انعکاس سریع و آسانِ آن در عصر جهانی شدن، میتواند دغدغهها و تحرکاتِ ذهنی و فیزیکیِ زیادی را به نفعِ محیط زیست جهانی و بحرانهای جاری در آن رقم بزند.
Comments are closed.