گزارشگر:دو شنبه 27 حمل 1396 - ۲۶ حمل ۱۳۹۷
در حالی که چهل روز به پایان کار قانونی آقای غنی به اساس قانون اساسی باقی مانده بود، او رفت و روند ثبت نام رای دهندهگان را افتتاح کرد. مردم و جریانها و نهادهای سیاسی بیشتر باور دارند که به اساس قانون اساسی، ریاستجمهوری عمری چهار ساله دارد. با این حساب حالا کمتر از سی روز برای زمان کار قانونی آقای غنی باقی مانده است. اما تاجایی که از عمل و کردار آقای غنی هویدا است، او دیگر حاضر نیست به آسانی با قدرت وداع بگوید و ممکن است که به هر روشی که خواسته باشد، به قدرتش ادامه دهد تا از طریق یک انتخابات دیگر به رنگ و روش تقلبی دوباره بر کرسی تکیه زند. اما معلوم نیست که با کامل شدن این مدت باقی ماندۀ چهل روزه، چه کارهایی ممکن است در کشور صورت بگیرد و آیا رفتن به پای صندوقهای رای زیر نظر حکومتی که خود مشروعیت قانونی اش را از دست دادهاست، میتواند کار درست باشد و چنان انتخاباتی میتواند قابل اعتماد باشد؟
جدا از این مساله، برداشتی که مردم اکنون از حکومت آقای غنی دارند برداشت بسیار مخرب است اما متأسفانه این عملکرد و سیاستهای آقای غنی توانسته است چنین برداشتی را ایجاد کند. برداشت عمومی امروز این است که سیاستهای تبعیضی و حرکتهای نفاق افگنانه از آدرس مدیریت سیاسی کشور، کشور را به مرحله خطرناکی نزدیک کرده است. باور این است که آقای غنی روی طرحهایی کار میکند که دیگر به نفع نظام و کشور نیست. از جمله بحث واگذاری چندین ولایت برای طالبان، سیاستهای به شدت قومی که میتواند کشور را به سمت افتراق به پیش ببرد؛ از جمله نفوس شماریهای هوایی، جلوگیری از توزیع شناسنامههای الکترونیکی به اساس قانون توشیح شده و تصفیه کاریهای سیاسی در نهادهای امنیتی و اقتصادی به روش های قومی همه روایت گر همین برداشتهاست.
حتا وقتی از متحدان دیروز آقای غنی و کسانی که به او نسبت قومی هم دارند، میشنوی میگویند که در سیاست رییس دولت وحدت ملی، سیاست قومی ابزاری برای استفادههای شخصی است و مردم پشتون از این رهگذر سخت زیان میکنند. زیرا غنی با حمایت از حکمتیار و کارهای قومی او و با حمایت از حرکت های قوم گرایانه و انگیزههای نفاقافنگانه، به هدف جای پا بازکردن برای خود در بین یک قوم کار میکند؛ چیزی که به شدت مورد انتقاد همهگانی در کشور قرار گرفته است.
بنابرین اگر حکومتی با چنین وضع و سیاستی بار دیگر بخواهد بر مردم تحمیل شود و بار دیگر سعی کند که به زور خارجی و یا هم تقلب بر سمند انتخابات سوار شود، مردم را ناچار به واکنش خواهد ساخت. شاید اگر هیچ راهی دیگری نیابند، حد اقل کوشش میکند که کوله بار غربت و مهاجرت شان را محکم تر ببنند تا جای دیگری برای زندهگی بیابند. بی نانی و بیکاری و افزایش فقر زیر شعارهای فریبنده و دورغین ارگ هر روز گلوی مردم را میفشارد. با این حساب مردم انتظار دارند که یک جریان قوی و نیرومند و صادق به کشور، در بستر سیاست کشور شکل بیابد تا بتواند اتکایی برای مردم باشد. زیرا مردم میخواهند که رای شان را به فردی از جریان و ساختاری بریزند که فکری برای کشور و برنامهیی برای امروز و فردای آن داشته باشد. مردم در شرایطی که میبینند سیاستهای حکومت شان تفرقه افگنانه است، هر روز با صدای وفاق هم آوا شده و میطلبند که مردمان با برنامه برای کشور با یک دورنمایی همگرایانه وارد مبارزات انتخاباتی شوند تا بتوانند به مردم امید و اعتماد بدهند.
اکنون، یک اتفاق ملی، در برابر سیاستهای به شدت انحصارگرایانه و به شدت تکروانۀ ارگ شکل یافته است و این خود بستری است برای آنانی که میخواهند با طرحهای خوب و سازنده و انسانی، بدیلی در برابر طرحهای تنگنظرانه و حذفگرایانه وارد میدان شوند.
به هر صورت. چیزی تا پایان کمتر از آن چهل روز قانونی برای آقای غنی باقی نمانده است و باید جریانها و نهادهای سیاسی و شخصیتهای ملی، ابتکار عمل را به دست گرفته به فردای کشور بیاندیشند.
Comments are closed.