احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:رحمتالله بیگانه/ شنبه 15 ثور 1397 - ۱۴ ثور ۱۳۹۷
هشتم ثورِ سال ۱۳۷۱ خورشیدی، مصادف با پیروزی جهاد و تأسیس حکومت اسلامی بود. روزگار جالبی بود، در حکومت اسلامی روزهای محدودی آرامی و خوشی را دیدیم و بعد، کابل به میدان رقابت و جنگهای تنظیمی با دولت اسلامی تبدیل شد.
در جنگ تنظیمها با دولت اسلامی، مشکلات زیادی فراروی دولت جدید و مردم قرار گرفت. هیچکس به حق داده شده و تقسیم کرسیهای دولتی که توسط رهبران جهادی در پاکستان صورت گرفته بود، راضی و قانع نبودند و نتظیمها تلاش کردند تا با اعتراض و جنگ، سهم خود در دولت جدید دست و پا کند.
بعد از شکست و تسلیمی دولت داکتر نجیب الله، آخرین رییس جمهور طرفدار شوروی، با سرازیر شدن تنظیمهای مسلح جهادی از ایران و پاکستان، کابل عملاً به یک شهر جنگی تبدیل شد. چون در آن روزهای نخست، دولت مقتدری وجود نداشت، تا حاکمیت خود را به کابل اعمال کند، مناطق مختلف کابل به دست تنظیمهای مختلف جهادی افتاد: مناطق دشت برچی، تپۀ اسکات، کوتۀ سنگی و مناطق دهبوری زیر تسلط حزب وحدت به رهبری عبدالعلی مزاری قرار گرفت؛
مناطق پغمان و قرغه به نیروهای اتحاد اسلامی به رهبری استاد سیاف تعلق گرفت؛ مناطق چهارآسیاب، ریشخور، ارزان قیمت، گمرک، پلچرخی و قسمتهای کارتۀ نو توسط نیروهای مسلح حزب اسلامی گلبدین حکمتیار اشغال شد؛ میدان هوایی کابل، تپۀ نادر خان و مکروریان اول به دست نیروهای جنرال دوستم بود. در باقی قسمتهای کابل نیروهای دولتی قرار داشت.
همچنان تنظیمهای که افراد و قدرت زیاد نداشتند، مثل: نجات ملی به رهبری صبغت الله مجددی، محاذ ملی به رهبری پیرسید احمد گیلانی، حرکت اسلامی به رهبری مولوی محمد نبی، حزب اسلامی به رهبری مولوی خالص و حزب حرکت اسلامی به رهبری شیخ آصف محسنی، در وزارتخانهها و ادارات دولتی جابهجا شده شدند.
ادارات دولتی عملاً فلج بوده، تنها چند ادارۀ محدود مانند: آژانس اطلاعاتی باختر، رادیو تلویزیون دولتی، شفاخانهها و بانکها فعال بودند. در حکومت جدید اسلامی یگانه تنظیمی که تنها راه جنگ را انتخاب کرد و میخواست شهر کابل را دوباره فتح کند، حزب اسلامی گلبدین حکمتیار بود؛ دیگر تنظیمها و احزاب در مجموع با حکومت اسلامی اختلاف جدی نداشتند.
اما بعد از مدتی جنگ و نا امنی، روند حقخواهی و نارضایتی هر روز گراف صعودی خود را میپیمود؛ تنظیمهای اعتراض کننده، بیباکانه راه دست بردن به سلاح را حق خود دانسته و اولین حزب اعتراض کننده در این راستا، حزب وحدت اسلامی به رهبری عبدالعلی مزاری بود؛ رهبری این حزب، خواهان چوکیهای بیشتر در دولت نو پای اسلامی بودند. با رد شدن کاندیداتوری جنرال خدای داد به حیث وزیر امنیت، حزب وحدت عملاً در مقابل دولت مخالفت خود را اعلان کرد و اندکی بعد با حزب اسلامی گلبدین حکمتیار ایتلاف نظامی را ایجاد کردند.
حزب وحدت اسلامی برای نشان دادن اقتدار خود، جنگهای کلانی را در کابل به راه انداخت و این درگیری ساحات: دهمزنگ، دارالامان، کارتۀ سوم، کارتۀ چهارم و مناطق کارتۀ مأمورین را به شدت آسیب رساند. محور تفکر حزب وحدت اسلامی را این موضوع تشکیل میداد: اگر امروز حق خود را نگیریم، فردا دیر خواهد بود.
در واقع این تنظیمها بودند که پیروزیی را که خود در آن سهم داشتند، به ناکامی و شکست معاوضه کردند. هر دو تنظیم حزب اسلامی و حزب وحدت اسلامی با بهانههای مختلف و اضافهخواهی سبب تضعیف و ناتوانی دولت اسلامی شدند. عجله و شتاب تنظیمها برای تصاحب قدرت سبب تشویق کشورهای همسایه گردید و همسایهها را در ایجاد فتنه و جنگ، تشویق بیشتر کرد. در واقع در اولین روزهای ایجاد، دولت اسلامی صلابت و اقتدار خود را از دست داد و تنظیمها با وابستگییی که داشتند، نقش دشمن را در این سرزمین بیاقتدار بازی کردند.
جنگ در تمام مناطق کابل پایتخت افغانستان در گرفت و در کوچهبهکوچۀ کابل این جنگ شعلهور گردیده و مدت چهار سال تمام دوام کرد. کابینه دولت جدید در واقع دولت ایتلافی و ترکیبی از احزاب مختلف بود، اما کسانی که در کابینه و شورایهای این دولت قرار داشتند، صرف از امتیاز این نامها استفاده میبردند و عملاً هیچ نقش و سهمی در دفاع و حل مشکل مردم نداشتند.
وزیرانی که از طرف تنظیمها معرفی گردیده بودند، بیشترین تعهد و وفاداری خود را به تنظیمهای مربوط و کشورهای میزبان خود داشتند. این وزیران و مقامات ارشد، بیشترین وقت خود را در پاکستان -کشوری سپری کردند که آن کشور عملاً در این جنگ نقش اساسی داشت. خلاصه، اعضای این دولت در بیسروسامانی عجیبی به سر میبردند و اکثریت آنها برای خدمت به ولینعمتان خود مصروف بودند.
در یک کلام، اگر دیروز با خردمندی، دلسوزی و وطندوستی عمل میشد و بهانهجویان از بهانههای احمقانه دست میبرداشتند، امروز ما مشکلاتی را که عملاً با آن درگیریم، نمیداشتیم و افغانستان به یک کشور با ثبات، مترقی و مرفه تبدیل میشد.
Comments are closed.