گزارشگر:یک شنبه 16 ثور 1397 - ۱۵ ثور ۱۳۹۷
روز گذشته، عبداللطیف پدرام نمایندۀ مردم در شورای ملی، در صحن علنیِ مجلس به همۀ اقوامِ افغانستان برای تغییر نامِ این کشور به «خراسان» که خالی از بار قومی است، فراخوان بسیج داد. سخنان آقای پدرام اما باعث برانگیختهشدنِ خشم برخی از اعضای مجلس شد، بهنحوی که یکی از نمایندهگان پشتونتبار مجلس در خطاب به این داعیه گفت: «کسی که خود را افغان نمیداند و خراسانی میخواند، باید عضویتش از مجلس نمایندهگان افغانستان سلب شود».
واضح و مبرهن است بحثی را که آقای پدرام در مجلس مطرح کرده، واکنشیست به توزیع یکجانبه و دیکتاتورمآبانۀ شناسهای برقی توسط آقای غنی و حلقۀ ارگ؛ شناسنامههایی که اولاً خلافِ قانونِ قبلاً توشیحشدۀ ثبت احوال نفوس توزیع میشود و ثانیاً در آنها خلافِ آیینِ انسانی و اسلامی، واژۀ افغان(= پشتون) هویت ملیِ همۀ افغانستانیها درج شده است.
مسلماً اگر منطق و درایتی فارغ از تعصب و تقلب وجود داشته باشد، نقص و اشتباهِ طرحِ کنونیِ شناسنامههای برقی که مورد حمایتِ تیم ارگ قرار دارد، چنان آشکار است که هیچ مناقشه و جدالِ جدییی را نمیطلبد. اما از آنجا که این منطق در حلقۀ ارگ وجود ندارد، قانون توشیحشدۀ ثبت احوال نفوس پایمال میگردد و سند شهروندیِ شناسنامههای برقی، اسیر برتریجوییهای قومی و نزاعهای سیاسی ـ قبیلهیی میگردد.
داستانِ شناسنامههای برقی در افغانستان توسط ارگ تا کنون توانسته است ازهمگسیختهگیهایِ سیاسی ـ اجتماعیِ فراوانی خلق کند؛ داعیهیی که اکنون زیر نامِ «خراسان» توسط آقای پدرام مطرح شده، نشانی پُررنگ از این افتراق و انقطاب دارد. مسلماً خراسانخواهی و تقاضا برای تغییر نامِ افغانستان به نامِ قدیمی و دیرینۀ آن، واکنشی به افغانیزهسازیهایِ تحمیلیِ حلقۀ ارگ است. این استدلال که افغانستان نامی تازه و سیاستساخته است که بارِ قومی دارد و هر آن میتواند به حربۀ دستِ شوونیستها علیه اقوامِ غیرپشتون بدل شود اما خراسان نامی باستانی و تاریخساخته است که بارِ فرهنگی دارد و ابداً نمیتواند به حربهیی برای هیچ گروه قومیِ افغانستان علیه سایرین بدل شود، در شرایطی که آقای غنی بر طبلِ قومی میکوبد چنان از جاذبه برخوردار است که میتواند مختصاتِ سرزمینِ کنونیِ ما را درهم بریزد و از نو تعریف کند!
ما هرگز و ابداً خراسانخواه نبوده و نیستیم، همانطور که ابداً پشتونستانخواه نبوده و نخواهیم بود؛ اما همیشه این خطر را به حلقۀ تمامیتخواه گوشزد کردهایم که ستمِ قومی و هویتی میتواند سایرِ اقوام را به جستوجو در حافظههای تاریخیشان وابدارد تا از دلِ آنها الگویی برای بازسازی عادلانۀ هویتِ خویش و جبران ستمکاریهای دیگران دریابند.
این هشدار و گوشزد به نظر میرسد با اقدام اخیرِ آقای غنی وارد مرحلۀ قرمز شده و اگر خرد و خویشتنداریِ لازم به میان نیاید، میتوان یک تصفیۀ تاریخی، قومی، فرهنگی، سیاسی و حتا جغرافیایی را با خشونتهایِ فراوان رقم بزند.
آقای غنی باید درک کند که در کجای تاریخ ایستاده و در آستانۀ کدام حادثۀ بزرگ قرار گرفته است. او باید گوشها و چشمهایِ خود را از دیوارهایِ ارگ بیرون بیاورد تا واکنش عمومی را نسبت به توزیع غیرقانونیِ شناسنامههای برقی ببیند و بشنود؛ واکنشها و هشدارهایی که در آن، هم نامِ «افغانستان» هدف قرار دارد و هم پول و سرود ملی آن. آقای غنی باید نتیجۀ حرفشنویِ خود از مشاورانِ قوماندیش و تیوریسینهایِ نژادپرست را به چشمِ سر ببیند و سرِ عقل بیاید.
تا دیروز، خواست قانونی مردم، حفظ و تثبیت هویتهای قومیشان بود، اما اکنون قومگراییِ افسارگسیختۀ ارگ، دامنۀ این خواست را تا تغییر نام افغانستان وسعت داده است. اگر آقای غنی به افغانیزهسازییی که در پیش گرفته ادامه دهد، مردم هم به دامنۀ مطالباتشان تا سرحدِ تجزیۀ سیاسی و جغرافیایی ادامه خواهند داد.
Comments are closed.