احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:بهروز خاوری - ۱۶ جدی ۱۳۹۱
بیخود و بیجهت نیست که رسانهها را بخش چهارم قدرت میگویند؛ اعتراضهای درازمدت خبرنگاران، اهل رسانه و کاربران شبکههای اجتماعی سرانجام به برداشته شدنِ سانسور و فیلتر از سایت یوتیوب منتهی شد.
حدود هشت ماه پیش، حکومت افغانستان به دنبال پخشِ فیلمی اهانتآمیز در یوتیوب که در آن زندهگی حضرت محمد ص را به شکلی موهن به تصویر کشیده بودند، این سایت را بست. بسته شدنِ یوتیوب اعتراض و انتقاد رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی را برانگیخت و منجر به واکنش تند و درازمدتِ آنان شد.
شبکههای اجتماعی قدرتمندی چون فیسبوک و توییتر که هزاران کاربر در افغانستان دارند، خود از بزرگترین مراجع رسانهیی به شمار میروند. امروزه تمام رسانههای دیداری، نوشتاری و شنیداری از فیسبوک استفاده میکنند. آنها هر کدام صفحهیی یا صفحاتی در فیسبوک دارند و همه روزه از آن طریق به فعالیتهایشان ادامه میدهند. نقش فیسبوک در نزدیکسازی و هماهنگی کاربران بسیار برجسته و بزرگ است. راهاندازی اعتراضها و راهپیماییها از سوی کاربران شبکههای اجتماعی به ویژه فیسبوک، در خیزشهای انقلابی مدرن در خاورمیانه و آنچه که بهار عربی نامیده شد، بسیار پُررنگ و چشمگیر بود.
بهار عربی از تونس و زمانی آغاز شد که یک جوان سبزیفروش به نام بوزیدی در اعتراض به بیعدالتی موجود در کشورش، خود را آتش زد. مرگ این جوان سبزیفروش، سرآغاز یک خیزش مردمی و انقلابی شد که بزرگترین دیکتاتورهای خاورمیانه و شمال افریقا را به زانو درآورد و شبکههای اجتماعیِ گستردهیی چون فیسبوک و توییتر نیز سهم بزرگی را در این انقلابها بازی کردند. بدون تردید میشود گفت که اگر فیسبوک نبود، این انقلابها هم به پیروزی نمیرسیدند.
بهار عربی از تونس آغاز شد و به مصر، لیبیا، یمن، سوریه و بحرین سرایت کرد و چنان فراگیر شد که حکومت ایران از ترس شورش مردم، شبکۀ اجتماعیِ فیسبوک را در این کشور بست.
اما در افغانستان:
پخش فیلمی اهانتآمیز از کارگردانی گمنام سبب شد که مسلمانان در چندین کشور دست به خشونتهای مرگبار بزنند و کلیپ چهاردهدقیقهیی از این فیلم، به یکی از پربینندهترین کلیپها در یوتیوب تبدیل شود. به دنبال این خشونتها در چندین کشور، حکومت افغانستان و وزارت مخابرات، سایت یوتیوب را بستند. اما این تنها یوتیوب نبود که بسته شد، بلکه بسیاری از سایتهای پزشکی و علمیِ دیگر نیز بسته شدند و مشکلات فراوانی را برای پژوهشگران خلق کردند. دانشجویان رشتههای فنی به ویژه پزشکی میگفتند، بسیاری از تارنماهای انترنتی که مربوط به رشته تحصیلی آنها میشود نیز از سوی افغان تیلیکام و انستا تیلیکام و سایر مراکز معتبر دولتی که انترنت را در اختیار مردم قرار میدهند، بسته شده و این دانشجویان در تهیه مطالب و کارهای درسیشان با مشکلات جدی مواجه شدهاند.
تا اکنون دو اعتراض و کارزار فیسبوکی توانسته است به پیروزی بیانجامد بهرغم آنکه این اعتراضها منسجم و یکرنگ نبوده و پراکندهگی بسیاری داشتهاند.
سال گذشته، اقدامی سخت شرمآور و مسخره در لویه جرگه رخ داد. رییس یکی از کمیتههای چهلگانه به نام شیرولی وردک که در رأس کمیتۀ سیونهم قرار گرفته بود، از پذیرفتن مسوولیت این کمیته سرباز زد که سبب شد عدد سیونه از کمیتههای چهلگانۀ لویه جرگه برداشته شود.
این کار تمام جهان را شگفتزده ساخت و سبب شد که اعتراض گستردهیی از فیسبوک آغاز گردد. کاربران فیسبوک در قدم نخست فرتور نمایههای خود را به عدد سیونه تغییر دادند و سپس سیونهمین آیههای سورههای قرآن کریم را آوردند تا با نادرستی و بیپایه بودن این باور، مخالفت و مبارزه کنند.
در روزهای نخستین گمان نمیرفت که این کار موثر از آب برآید؛ ولی بهزودی بیش از بیستهزار کاربر فیسبوک از این کمپاین حمایت کردند و نحس بودنِ شمارۀ سیونه که خرافهیی بیش نبود، به کلی از میان مردم برداشته شد.
دومین اعتراض، امسال به دنبال بسته شدن یوتیوب بهراه افتاد که بازهم آغازگر آن همان چند تنی بودند که در کمپاین علیه خرافه نحس بودنِ عدد سیونه، پیشقدم شده بودند و با نوشتن شعارهایی چون «سانسور خرد میتواند به سانسورهای بزرگ بیانجامد» و «یوتیوب را باز کنید» در شبکههای اجتماعی، توانستند دیگران را نیز تهییج و ترغیب کنند.
هرچند کمپاین ضد سانسور نتوانست به گستردهگی اعتراض قبلی فراگیر شود؛ اما دستکم توانست نظر حکومت را جلب نماید تا در زودترین فرصت به بازگشاییِ این سایت اقدام کند. بر اثر همین مخالفتهای فیسبوکی بود که ایمل مرجان، از مسوولان بلندپایۀ وزارت مخابرات و تکنالوژی معلوماتی، وعده سپرد که در تاریخ چهارم ماه آذر/ قوس سایت یوتیوب را باز خواهند کرد. اما بنا بر دلایل نامعلومی، این کار تا پانزدهم ماه دی/ جدی به تعویق افتاد.
اگر کاربران شبکههای اجتماعی بخواهند، میتوانند کارهای بزرگ و موثری را برای بهبود و اصلاح وضعیت بدِ جاری در کشور انجام دهند، ولی به این شرط که هماهنگ و سازمانیافته عمل کنند. اکنون استفاده از فیسبوک و دیگر شبکههای اجتماعی در افغانستان بهشدت رواج یافته و روز تا روز گستردهتر میشود. امید میرود که همزمان با بلند رفتن سطح دانش و فهم سیاسی مردم، مبارزات و اعتراضات نرمِ فیسبوکی نیز سمتوسوی روشنتر و پُربارتری بهخود بگیرد.
Comments are closed.