احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:مولانا عبدالله محمدی/ شنبه 29 ثور 1397 - ۲۸ ثور ۱۳۹۷
مردمان شمال افغانستان برای کسانی که مدتی در قدرت بوده اند و بعد از برکناری، هنوزهم میپندارند که در قدرت اند، میگویند: فلان شخص از اسپ فرود آمده است، اما از زین نه!
گفتار بالا، به حال شماری از «مدعییان سیادت صفوف مقاومت» صدق میکند، زیرا بعد از شهادت احمدشاه مسعود، صفوف مقاومت دچار ورشکستهگی شد که عامل آن، صفوف نه، بلکه کسانی بودند که خود را میراثدار سیادت صفوف مقاومت میدانستند.
دیدگاه کوچک، دالرهای حکومت امریکا، منصبهای دولتی، تملق و مدیحهسرایی زیردستان، زراندوزی اطرافیان، عدم مشوره و چند عامل دیگر، سبب شد که این «بزرگواران»، هر کدام به تنهایی دچار خودبزرگبینی یا پندار کمال شدند و هر یک، خود را شایستۀ رهبری دانستند، اقدام به تخریب یکدیگر کردند، در خوشخدمتی خارجیها از یکدیگر سبقت جستند، خود را ملی پنداشته، به راندن یکدیگر اقدام و یا تبانی کردند و به قدرت رساندن کرزی در لویه جرگۀ اضطراری، نظام ریاستی و قدرت متمرکز قانون اساسی را دست آورد دانستند.
زمانی که مأمور حکومت بودند، خود را صاحب نظام قلمداد کردند و زمانی که از مأموریت رانده شدند، به منتقدان نظام تبدیل شده، غوغا سردادند که مجاهدین شامل دولت نیست. فکر آنها طوری است که شخص خودشان، برادران، ارجمندیها، اعضای خانواده و دلقکهای اطراف شان عبارتند از نمایندهگان واقعی مجاهدان که این طرز فکر را عامۀ مردم به درستی درک میکردند و درک میکنند.
این «بزرگواران» به خرد جمعی توهین کرده، هنوزهم خود را نمایندۀ بلامنازعۀ مجاهدین و مقاومتگران پنداشته و معرفی میکنند. رقیبان بر سر قدرت از این کوتاهبینی، کمظرفیتی، سادهلوحی، جبن و پولپرستی آنها استفاده کرده، هر یک را باربار به کرسیهای کذایی نصب و عزل کردند و از آنها در خلع سلاح مجاهدین و حذف مجاهدین از صفوف دولت به ویژه از صفوف نیروهای امنیتی استفادۀ دلخواه کردند.
در صورت ضرورت، به کرسی شانده شدند، اهداف ارگ را عملی کردند، رشوه خوردند، زراندوزی کردند، فساد پیشه شدند و بلاخره مشبوع و مست گردیده از همسنگران خود رو گشتاندند. توسط اعمال ناشایست فوقالذکر از خود دوسیههای فساد اداری به جا گذاشتند و در ماهیت امر، به اشخاص فاقد شجاعت مبدل شدند.
این جیرهخواران؛ ترس خدا و گذشتۀ جهاد و مقاومت را فراموش کرده بودند، زیرا احمدشاه مسعود زنده نبود تا آنها را با تازیانه تقوا تادیب میکرد. این «بزرگواران» از جهاد و مقاومت به عنوان خاطره یاد میکردند، آنهم در عدم حضور خارجیها و ترجمانان شان.
اکنون این «بزرگواران» شخصیتهای ملی اند، زیرا با راندن افراد جهاد و مقاومت از ادارات تحت امر شان؛ ملی بودن خود را به نمایش گذاشتند، از انتقاد نفرت دارند، منتقدان را به خلل دماغ متهم میکنند، تحمل شنیدن حقیقت را ندارند و حقیقتگویان را در ردیف دشمنان درجۀ اول خویش قرار میدهند. زمانی که این «بزرگواران» از مأموریت رانده شدند؛ مجاهد، مقاومتگر، منتقد و اصلاحطلب میشوند و شماری از افراد به دلایل مختلف در نقش هر دریها و چکچکیهای آنها ظاهر گردیده، ایشان را همراهی میکنند.
موجودیت سرمایههای بادآورده، شرایط رفاهی، موجودیت متملقان، تعارف اطرافیان و چندین دلیل دیگر، سبب میشود که این «بزرگوران» احساس فرود آمدن از اسب قدرت را نکنند و بر «زین» نشسته، میپندارند که زین بر پشت اسب قدرت اتصال دارد!
آنها داشتن خانههای مجلل، باغهای تفریحی، وسایط زرهی مدل سال، کثرت محافظین و «کش و فش» رایج را عزت خود میپندارند؛ حالان که موارد و دلایل مزبود نزد مردم با وجدان و آگاه، نهتنها اسباب عزت نیستند، بلکه با درک ریشههای وجودی و چشمههای عایداتی آن، همه لکههای ننگ و شرفباختهگی محسوب میشوند.
از «زین» فرود آیید! و بپذیرید که ثروت، مأموریت، وسایط زرهی، کثرت محافظین از جملۀ وسایل اند، اما عزت و مصئونیت نمیباشند، عزت شما در تقوا، غرور، یکپارچهگی و آزادهگی تان نهفته است! بپذیرید که رقیبان سیاسی تان نسبت به طالب و داعش خیالی، شما را دشمنان درجۀ اول میپندارد.
بپذیرید که اگر دشمن بخواهد، در هر حالت شما را از بین میبرد و محافظین تان هیچ کاری هم کرده نمیتوانند. بپذیرید که مخالفین تان فکر برتریجویی وحذف در سردارند و کمتر از آن نمیخواهند. بپذیرید که طرف مقابل تان رفیق تان نه، بلکه دشمن تان است.
بپذیرید که طرف مقابل؛ زبان قانون، مدنیت و مدارا را نمیفهمد و جز زبان بالمثل، آمادۀ فهمیدن واقعیتها نیست. بپذیرید که لانههای طالب و داعش در پایتخت کشور است و همواره آمادۀ حذف و نابودی شما میباشد. حوادث سالهای اخیر به ویژه انفجار چهارشنبۀ دهم جوزا، به رگبار بستن معترضان مدنی روز جمعه دوازدهم جوزا و حملات انتحاری بر نمازگذاران جنازۀ محمد سالم ایزدیار، ثابت کنندۀ آن است که در فکر حذف جمعی شما اند.
از «زین» فرود آیید و به خرد جمعی توهین نکنید! منتقدان را دشمن نپندارید، از معاملهگری بپرهیزید، با توجه به آرمان شهدا و با رجوع به خداوند و تجدید پیمان با خون شهدا به ویژه شهید احمدشاه مسعود؛ کمر همت را ببندید و عزت خود را در تقوا، مجاهدت، آزادی و استقلالیت جستوجو کنید و بازماندهگان شهدا را از یاد نبرید!
از اهداف مشروع جوانان و دانشآموختهگان آزادیخواه حمایت کنید و فکر استفادۀ ابزاری از دین، جهاد، مقاومت و نیروهای مردمی تان را از سر بیرون کنید. شگاف و فاصلۀ ایجاد شده میان خود و نسل جوان را از بین برده، به جوانان و دانشآموختهگان به دیدۀ غلام و دشمن ننگرید، آنها را پیشگامان عزت و آزادی محاسبه کنید، در فکر اصلاح اشتباهات شان باشید، زحمات، فداکاریها و خون شان را پاس بدارید تا آنها بر شما اعتماد کنند.
اگر از «زین» فرود نیایید و بر نیسواریهای طفلانۀ تان ادامه دهید، در بند توهم و پندار کمال باقی بمانید، عزت تان را در سرمایه و مأموریت جستجو کنید و فضای بیاعتمادی را از بین نبرید؛ روزی توسط یک سرباز مربوطۀ خودتان که ناگزیر به تطبیق دستور باشد، تیرباران خواهید شد. طوری که چندین بار توسط سخنگویان حکومت توهین و تحقیر شده اید.
از «زین» فرود آیید و بر پای خود بأیستید! قابل یاددهانی است: جایگاه آن عده از مجاهدین و مقاومتگرانی که عزت کارنامههای خود را حفظ کرده اند، نزد مردم فراموششدنی نیست.
Comments are closed.