احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:کمالالدین حـامد/ دوشنبه 31 ثور 1397 - ۳۰ ثور ۱۳۹۷
بخش دوم/
اگر بخواهیم از سردرگمی در باب اصطلاحسازی شحرور پیشاپیش بیرون شده باشیم، باید متوجه بود که شحرور اصطلاحات ذیل وارد شده در قرآن کریم را به معانی ویژه و محدودۀ خاصی بهکار برده است که فقط در صورت رعایتِ این روش میتوان به اصل نظریۀ وی پی برد. پارهیی از این اصطلاحات قرار زیر است:
۱٫ “قرآن کریم” این نام به معنی معروفِ آن که همان “کلام پروردگار” گفته میشود، است. ما نیز در تمام مواضعی که این اصطلاح را بهکار بردهایم، منظورمان همان قرآن شریف و معروف است.
۲٫ “القرآن” منظور از این اصطلاح یک بخش از قرآن کریم است که آن بخش بنا به دیدگاه شحرور، خاص موضوعِ “نبوه” میباشد و شامل حقایق و موضوعات عام و کلیِ علمی و تکوینی میباشد و نباید به معنی تمامِ قرآن گرفته شود و یا معادل اصطلاح “قرآن کریم” شناخته شود.
۳٫ “کتاب مبین”، “امام مبین”، “قرآن مجید”، “القرآن العظیم” و “السبع المثانی” زیرمجموعههای “القرآن” است و نباید به معنی عام آنها یعنی کل قرآن کریم گرفته شود.
۴٫ “أمالکتاب” و “تفصیل الکتاب”، منظور از این اصطلاح یک بخش دیگری از کُل قرآن کریم است که شامل احکام و وصایای اخلاقی میباشد و خاص موضوع “رسالت” است، بنا بر دیدگاه شحرور.
۵٫ “لوح محفوظ”، “متشابهات”، “محکمات”، “مصدق لما بین یدیه” و “أحسن الحدیث” نیز اصطلاحاتی اند که برگرفته از خود قرآن کریم اند و بنا بر دیدگاه شحرور بر بخشهای خاصی در قرآن کریم اطلاق گردیده است و باید صرف بر همان بخشها انطباق یابد.
۶٫ دیدگاه شحرور زمانی میتواند قابل بررسی و فهمِ درست باشد که اصطلاحات برگرفته شدۀ وی از قرآن کریم در آغازین بحث وی (تیوری قرائت مدرن از قرآن کریم) رعایت گردد و منطبق با این رعایت، سایر حوزههای تیوری او بررسی شود.
بخـش اول
روششناسی “تیوری قرائت مدرن از قرآن”
شحرور را میتوان صاحب منسجمترین تیوری در حوزه قرآئت معاصر از قرآن دانست. وی قبل از اینکه به اصل موضوع (هستیشناسی، حقوق، اخلاق و شناخت انسان در قرآن) بپردازد، روش یا چارچوپ قرآئت از قرآن را ارایه میکند. به این صورت مدعی است که قرآن قبل از اینکه پیامهایی را برای ما پیشکش نماید، روش مطالعه و “قرائت خاص”ِ خود را پیش کشیده است.
“روش قرائت معاصر از قرآن” مبتنی بر دو اصل پایهگذاری میشود:
نخست، عدم ترادف در واژههای قرآن. بدین معنی که هر واژه در قرآن (در کُل در زبان عربی) دارای مفهوم خاصی میباشد.
دوم اینکه قرآن باید به صورت موضوعی مورد بحث قرار گیرد و دستهبندی موضوعات قرآن به موضوعات اصلی و فرعی به تأکید و تکرار باعث میگردد که برخی موضوعات مورد بیتوجهی و یا زیر شعاع برخی دیگر قرار گیرند و در کل، منتج به قرائتِ ناقص از قرآن گردد. شحرور در معرض روش قرائت معاصر از قرآن، از شیوۀ ریاضی و هندسی (آن طوریکه تخصص وی است) به صورت ابزاری استفاده میکند، ولی تلقی قرآن به صورت موضوعی باعث میشود که هیچ شباهتی میان روش او و روش سنتی قرائت از قرآن و حدیث (اصول فقه) دیده نشود. نظریۀ وی بیشترینه به صورت ساختار مجدد “قرائت نص” تلقی میشود، نه شرح و بیان روش سنتی “قرائت از نص”.
عنوان نخست کتاب “روش قرائت معاصر از قرآن”، توضیح برخی اصطلاحات در باب نامگذاری قرآن کریم است که سنگ بنای روشِ وی را تشکیل میدهد. عنوان دوم به ساختارشناسی خود قرآن کریم پرداخته و از این طریق، اشتباه روش سنتی را برجسته نموده است. فصل سوم هم مختص به هستیشناسی پیامبر در قرآن میباشد که با استفاده از این روش میتوان تلقی جدیدی از مسوولیت الهی پیامبر و از تمام پیامبران داشت. عنوان چهارم از آن رابطۀ نزولی قرآن کریم با پیامبر است که در نتیجه به صورت تفاوتِ جدی إنزال و تنزیل خود را نشان میدهد و آخرین بحث در این باب، همان جایگاه قرآن در معرفی پیامبری پیامبر برای بشریت (اعجاز قرآن) است و این بحث نیز میان دیگر مباحث شحرور، متفاوت با تلقی سنتی إعجاز به پایان میرسد.
توضیح اصطلاحات پایه
الف) الکتاب
کتاب از ریشۀ «کتب» به معنی جمع کردن گرفته شده و به این صورت، به معنی جمع کردن و محل تجمع اشیا و موضوعات میآید و درآیت دوم و سومِ سورۀ بینه، “کتب” به همین مفهوم آمده است.
واژۀ «الکتاب» به صورت معرف به «ال» شامل کُل مصحفِ موجود بوده و آیت دوم سورۀ بقره، آیت هفتم آل عمران و سایر آیاتی که در آنها واژۀ «کتاب» به صورت معرف به «ال» آمده است، به معنی تمام آیات وحی شده به پیامبر اسلام یعنی قرآن کریم در اصطلاح مشهور میباشد.
الکتاب شامل دو بخش است:
۱ـ کتاب “نبوه” که شامل بیان حقیقت وجود موضوعی و جداکنندۀ حق و باطل شناخته میشود و تحت عنوان “الکتاب المتشابه” یا متشابهات قابل بررسی است.
۲ـ کتاب رسالت که شامل قواعد سلوک انسانی و جداکنندۀ حلال و حرام است و تحت عنوان “الکتاب المحکم” یا امالکتاب قابل بررسی میباشد.
مورد سوم نیز وجود دارد که بهصورت دقیق نمیتواند مشمول «ام الکتاب» یا الکتاب المحکم گردد و نه مشمول “الکتاب المتشابه” یا متشابهات شود، ولی به صورت موضوعی تفصیل هر یکی میتواند باشد که در این صورت، تحت عنوان “تفصیل الکتاب” قابل بررسی است.
“کتاب متشابه” عبارت از مجموعه حقایق است که خداوند برای پیامبرش پیرامون آن اطلاعات داده و اکثر آن، غایب از تصور پیامبر بوده است. “نبوه” پیامبر نیز محور همین مجموعه دور میزند. این “کتاب متشابه” مرکب از دو قسمت میباشد: بخش اول به عنوان “سبعاً من المثانی” یاد آوری گردیده است و قسمت دوم آن، تحت عنوان “القرآن العظیم” تذکر یافته است که آیت ۸۷ سورۀ حجر و امثال آن ناظر به همین تقسیمبندی میباشد. علاوه بر آن، عطفِ هریکی بر دیگری روی همین محور صورت گرفته است، از آنجایی که عطف میان دو چیز متغایر صورت میگیرد.
متشابهات مجموعۀ کامل معلوماتِ نبوی است که از جانب خداوند به پیامبر اسلام وحی گردیده؛ زیرا معلومات میتواند بهصورت تدریجی به یک پیامبر داده شود، مانند کتب انبیای گذشته، و هم میتواند به صورت مجموعۀ کامل داده شود که برای پیامبر اسلام در قالب “متشابهات” صورت گرفته است. کتاب متشابه «تشابهات» به صورتِ دایم قابل تأویل یا فهم نسبی میباشد که به این صورت، پاسخگوی نیاز حقیقیِ تمام جریان تاریخ انسانی خواهد بود و این «اعجاز» قرآن نیز محسوب میگردد.
Comments are closed.