احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سه شنبه 1 جوزا 1397 - ۳۱ ثور ۱۳۹۷
رییس حکومتِ وحدت ملی مدعی است که طی زمامداری کمنظیرِ او در افغانستان، نهاد ریاستجمهوری از «فردمحوری» به «نهـادمحوری» تغییر کرده است. آقای غنی میگوید که حالا «در نهاد ریاستجمهوری، طرحهای پیشرفت و ترقی افغانستان، تحکیم وحدت ملی و ارتباطات عمیق، تدوین و از طریق اجماع مورد اجرا قرار میگیرد.»
اگر تجربۀ چهارسالۀ حکومتداریِ آقای غنی وجود نمیداشت، شاید میشد اینگونه سخنان را به عنوان فرضیههایِ زیبا قبول کرد ولی در موجودیتِ تجاربِ حکومتداری فعلی، چگونه میتوان گفت که نهاد ریاستجمهوری دیگر فردمحور نیست و نهادمحور شده و از این نهاد برنامههای ملییی تراوش میکند که توانسته افغانستان را به وادی نجات و سلامت بکشاند؟!
آقای غنی از سیاستمدارانیست که دیکتاتوری در طبیعتِ او نهادینه شده است. حرکتها، سخنان و برخوردهای خشونتآمیزِ او با زیردستان، نشـانۀ روشنِ دیکتاتورمنشیِ اوست. چهار سال تجربۀ کاریِ آقای غنی در نهاد ریاستجمهوری کشور، این نهاد را به نهادی استبدادی و فردمحور حتا بیشتر از چیزی که در زمانِ کرزی وجود داشت، تغییر داده است. او آنقدر کمیسیون و نهادِ موازی با وزارتهای کشور بهوجود آورده که عملاً دستِ وزارتخانهها را از کارهای اساسی بیرون کرده است. همین لحظه وزارت انرژی و آب که طرحهای بزرگی برای ایجاد سدها و مهـار منابع آبی در اختیار دارد، بهدلیل مانعتراشیهای کمیسیونهای متعدد ارگ ریاستجمهوری، به یک نهـاد بیکاره تبدیل شده است. بارها مسوولانِ طراز اولِ کشور از کمیسیون تدارکات که در اختیار یک حلقۀ خاص قرار گرفته، شکایت و انتقاد کردهاند. به گفتۀ این افراد، کمیسیون تدارکات عملاً مانعی بزرگ در راه امضـای قراردادها و برنامهریزیهای کلان قرار دارد. به گفتۀ این افراد، قراردادهای وزارتخانههایِ کشور از طریق این نهاد به کسانی داده میشود که با ارگ و شخصِ آقای غنی و بانوی نخست، نزدیکی و همآوایی دارند. آیا در چنین فضا و حالتی میتوان ادعا کرد که نهـاد ریاستجمهوری نهادی شخصمحور نیست؟!
در چهار سالِ گذشته تمام تلاشهای آقای غنی در راه قومی ساختنِ سیاست در افغانستان بوده و آنچه که ماحصلِ این سیاست در زندهگی روزمرۀ شهروندانِ کشور است؛ فقر، جنگ و نابرابریهای اجتماعی و سیاسی است که بیداد میکنند. اگر ریاستجمهوری نهادمحور شده، چرا اینهمه انتقاد و سروصدایِ شهروندانِ کشور از بیعدالتیهایِ اعمالشده توسط این نهاد به هوا بلند است؟ چرا فاصله میان مردم و حکومت اینقدر افزایش یافته است؟!
ریاستجمهوری کشور، نهادی دیکتاتورمحور و استبدادیست که هیچکس خود را در آیینۀ آن دیده نمیتواند. آقای غنی چنان پاکسازیِ قومی را در نهاد ریاستجمهوری صورت داده که حتا در بدترین دورههای تاریخِ کشور انجام نشده بود. گذشته از اینها، رفتار و رویۀ او نشـان میدهد که او به همه خود را متعلق نمیداند و خلافِ شعار انتخاباتیاش که «هیچ افغانی از افغانِ دیگر برتر نیست»، در میان اقوام کشور و حتا پشتونها تبعیض قایل میشود؛ تبعیضی سیستماتیک و مهندسیشده که میتواند برای دههها کشور را به سمتِ افتراقهای قومی و زبانی سوق دهد.
آنچه که آقای غنی به آن باور ندارد، وحـدتِ ملی است. وحدت ملییی که او از آن سخن میگوید، سلطه و برتریِ یک گروه بر تمام مردم افغانستان است. چنانکه موضوع توزیع شناسنامههای الکترونیکی در کشور بر اثرِ همین برداشت از وحدت ملی، به یک موضوعِ جنجالی تبدیل شده است. ارگ ریاستجمهوری و شخص آقای غنی، برای همۀ هویتهای متکثرِ کشور، هویتی را به عنوان هویتِ ملی معرفی میکنند که خود به آن علاقه دارند و میتوانند آن را بپذیرند اما میلیونها انسانِ این سرزمین با این موضوع مشکل دارند و سوالها و تردیدهای فراوانی برایشان بهوجود آمده که هیچکدام حل نشدهاند. آیا ریاستجمهوریِ نهادمحور، دست به چنین اقدامِ یکجانبهیی میزند؟!
با این اوصاف، نهادمحور خواندنِ ریاستجمهوری کشور، دروغی بیش نیست و این نهاد با اعمال و رویههای آقای غنی، به نهادی اسـتبدادی و دیکتاتورمحور تبدیل شده است.
Comments are closed.