احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:کمالالدین حـامد/ چهارشنبه 9 جوزا 1397 - ۰۸ جوزا ۱۳۹۷
بخش نهم/
الف) دینامیسم “هلاک” اشیاء
در قرآن کریم تمام اشیاء دارای نوعی تناقضِ داخلی معرفی شده است. این تناقض عبارت است از همان تغییر دایمی شکل اشیاء به صورتِ نابود شدنِ شکل هر چیزی و ظهور شکل دیگر. این تناقض به همین صورت خود را نشان میدهد. قرآن کریم بر این نوع جدل، اصطلاح “تسبیح” را به کار برده است. بنابرآن، واژۀ “تسبیح” که از ریشۀ “سبح” گرفته شده است، به معنی حرکتِ مستمر میآید و آنجا که قرآن کریم میفرماید “و إن من شیئ الا یسبح بحمده” به معنی وجود جدل داخلی درون تمام اشیا است. به این صورت، “تسبیح” از مفهوم معروف خود (پاک دانستن از عیوب) دور میشود و یک حقیقت تکوینی را در موجودات نشان میدهد.
بنا به گفتۀ شحرور، قانون تناقض داخلی میان اشیا مبتنی بر تصریح قرآن کریم تا فنای نظام مادی فعلی ادامه مییابد و در “نفخه اولی” این نظام (نظام مبتنی بر تسبیح) از میان میرود و با “نفخۀ دوم” نظام مادی دیگری مبتنی بر قوانینِ دیگر و ویژهگیهای مادی دیگر بهوجود میآید. ویژهگیهای نظام بعد از “قیامت” هرچه باشد، مبتنی بر قانون “هلاک شیئ “ نخواهد بود. بدین ملحوظ نمیتوان خصایص مادی فعلی را برای نظام آخرت (که بعد از نظام مبتنی بر “هلاک” است) تصور کرد. قرآن کریم در مواضع دیگر به این قانون (قانون جدل داخلی) به صراحت اشاره میکند، آنجا که میفرماید “إن الله فالق الحب و النوی…”. “فلق” همان انفجار درونی هر چیزی را گفته میشود که بر اثر تناقض عناصر درونی آن رخ داده باشد. “فلق” و “خرج” هر دو نزدیک به هم است و در قرآن کریم “إخراج” زنده از مرده و برعکس، مشعر به همین قانون (قانون جدل داخلی) است.
قرآن کریم کلی بودن و شامل بودن این قانون را بر تمام اشیای مادی اینطور مورد تأکید قرار میدهد “کل شیئ هالک الا وجهه له الحکم والیه ترجعون”: به این معنی، تمام اشیای مادی تابع قانون “هلاک شیئ” است و مبتنی بر آن ادامه مییابد.
ب) دینامیسم زوجیت
نوع دوم جدل میان اشیاء “قانون تقابل میان دو شیئ “ است که در قرآن کریم از این قانون به “زوجیت” یاد شده است. “زوجیت” رابطۀ میان دو شیئ مختلف را گفته میشود و به این صورت باید این دو شیئ در خارج در تقابل هم قرار داشته باشند و این قانون در علوم تجربی به رابطۀ “تکیف” و تولید شیئ سوم از رابطۀ دو شیئ اول بر اثر تعامل شیمیایی اطلاق میگردد. به همین دلیل، قرآن کریم وقتی از پیامبر اکرم و ابوبکر صدیق یاد میکند، آن دو را “ثانی إثنین” میگوید نه “زوج”، چون نمیتوان تعامل زوجیت را میان دوشیئ موافق (یک گونه) تصور کرد. این قانون میان هر دو شیئ متقابل و مخالف جنس واقع میگردد و به همین لحاظ قرآن کریم عمل همجنسگرایی را “زوجیت” (هرچند نامشروع) نمیداند و آن را برخلاف طبیعت وجودی هر دو جنس قلمداد میکند. علاوه بر آن، باید میان هردو شیئ (زوجین) رابطۀ تناقض نیز نباشد که به این صورت از اثر رابطۀ هر دو تغییر کیفی برای هر دو و یا بر أثر آن محصول سومی متغیر با هر دو، به وجود آید.
قانون زوجیت حاکم برتمام اشیای مادی است، ولی هریک از موجودات مادی را نمیتوان “زوج” موجود دیگری دانست، بلکه باید “زوج” هریکی را شناخت و هیچ موجود مادی بدون “زوج” در برابر خود نمیباشد؛ مشروط بر اینکه علاقه و رابطۀ “زوجیت” میان هر دو تأمین گردد. قرآن کریم از این قانون و همهشمول بودن آن به این صورت یاد میکند “و من کل شیئ خلقنا زوجین لعلکم تذکرون”. رابطۀ “زوجیت” میان دو شیئ یا اشیاء به صورت “تأثیر” و “تأثر” ظاهر میگردد و به این طریق موجب تغییرات کیفی اشیا در خارج میشود.
ج) جهان آخرت
با توجه به هر دو قانون گذشته (جدل داخلی و قانون زوجیت) به یقین میتوان گفت که نظم مادی موجود پایان مییابد و این هر دو تغییر (هلاک مستمر و تغییر کیفی) نمیتواند تا “بینهایت” ادامه یابد؛ چون در ضمن این هر دو تغییر، وضعیت کلی و توازن موجود میان موجودات تغییر مییابد که در فرجام منجر به پایان این جهان خواهد گشت.
قرآن کریم بخش عمدهیی از آیاتِ خود را وقف تأکید روی “قیامت” (پایان نظم موجود) و آغاز جهان دیگر (آخرت) نموده است. و ایمان به این موضوع، یکی از ارکان عمدۀ عقیدۀ اسلامی میباشد. با توجه به این موضوع، باید به مسایل مربوط به جهان دیگر مانند “صور”، “حیات بعد از مرگ”، بهشت و دوزخ” و “حشروحساب” نیز پرداخت:
۱٫ “صور چیست؟”
در قرآن کریم بهطور ظاهری به دو “صور” تأکید شده است که بر اثر یکی از آن دو، نظم موجود پایان مییابد و بر اثر دوم آن، نظم مادی دیگری به وجود میآید. بنا به گفتۀ شحرور، قرآن کریم از انفجار اول که منجر به ظهور جهان فعلی گردیده است، با واژۀ “فجر” یاد کرده است. آنجا که میفرماید “والفجر و لیال عشر و الشفع والوتر…” واژۀ “فجر” عبارت است از همان انفجار کونی اول و “لیال عشر” مراحل تغییر ماده را نشان میدهد که بعد از طی مراحل دهگانه قابلیت شفافیت را بهدست آورده است. و “شفع و وتر” به دنبال مراحل متذکره، اشاره به اولین عنصر که همان “هیدروژین” است میباشد؛ چون این عنصر که مولد آب نیز است، به اعتبار داخل خود “شفع” (جفت) میباشد و به لحاظ مدار خود “وتر”(تاق) است. قرآن کریم بر تولید آب از هیدروژین و قابل دید شدن وجود کونی بعد از آن، در آیات هفت سورۀ هود و اول سورۀ انعام تصریح مینماید.
با توجه به آنچه گفته شد، تغییرداخلی و بیرونی فعلی به همین صورت ادامه مییابد تا آنجا که “انفجار” دوم بهوقوع بپیوندد. اصطلاح “نفخ صور” به معنی سرعت و بالا آمدن (صیروره الی مآل) میباشد که بنا بر تأکید قرآنی به صورت ناگهانی (بغته) بر عالم وجود فعلی رخ خواهد داد.
۲٫ بعث و حساب چیست؟
انسان میلیاردها سال بعد از انفجار اول در روی زمین ظاهر شده است و تا اکنون تغییرات شکلی و کیفی زیادی را (بنا بر دو قانون گذشته) به خود دیده است و تمام اشیاء همینگونه به پیش خواهد رفت. پیشبینی خاموش شدنِ نور خورشید (انرژی خورشید) آنطوری که علوم تجربی میگوید، عبارت از “قیامت” و “نفخ صور” نیست؛ چون سالها قبل از این خاموشی امکان حیات در زمین از میان میرود و به لحاظ نبود انرژی کافی، زندهگی غیرممکن میشود؛ درحالیکه قرآن از “قیامت” (پایان جهان) به صورتی یاد کرده است که حین “نفخ صور” زندهگی وجود دارد و این حادثه به صورت “بغته” (ناگهانی و غیرمنتظره) رخ میدهد.
این حادثه نوعی خاموشی طبیعی نیست، بلکه یک انفجار مجدد است که به شکل غیرمنتظره موجب نابود شدن “نظم وجود” فعلی و بهوجود آمدن “نظم مادی” دیگری میگردد که به این صورت بعد از انفجار (نفخ صور) نظم جدیدی بر اشیای مادی به صورت درونی حاکم خواهد شد و قانون “جدل داخلی” (هلاک اشیاء) از میان میرود و قانون جدیدی حاکم میگردد.
با آنهم “قانون زوجیت” ادامه مییابد؛ یعنی از دو قانون گذشته در جهان آخرت، قانون “هلاک اشیاء” از بین میرود و قانون “زوجیت” باقی میماند. به همین دلیل قرآن کریم در بهشت از “زوجیت” یاد میکند ولی از “هلاکت” یاد نمیکند. موجودات اخروی تابع قانون “جدل داخلی” نمیباشد و به همین ملحوظ، کهنه و نابود نمیگردد.
Comments are closed.