احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران/ سه شنبه 15 جوزا 1397 - ۱۴ جوزا ۱۳۹۷
یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد، چیز تازهیی را در مورد فاجعۀ معارفِ کشور برملا نکرده است. آنچه که یونیسف به تازهگی اعلام کرده این است که: نیمی از کودکان افغانستان به دلیل نبود امکانات، فقر و جنگ به مکتب رفته نمیتوانند. بر اساس گزارش یونیسف، ۶۰ درصد این کودکان، دختر استند. اما آیا گزارشگرانِ یونیسف از خود پرسیدهاند که از چه زمانی این وضعیت در معارفِ کشور به وجود آمده و آیا تنها دسترسی به مکتب کفایت میکنـد تا کودکان آموزش ببینند؟
معارف افغانستان از همان آغازِ به وجود آمدن دولت موقت، به عنوان یک پروژه مطرح شد و از همان زمان برخورد دولت افغانستان و نهـادهای بینالمللی با این مسالۀ مهم، فقط در حد پروژه بوده است. دولتِ پس از طالبان که به کمک جامعۀ جهانی به وجود آمده بود، نیاز داشت که تغییـراتی را در سطح جامعه رقم بزند و مهمترین تغییر بدون شک، به مکتب فرستادنِ کودکانی بود که در زمان طالبان از درس و مشق محروم بودند، به ویژه دخترانی که به هیچ صورت حقِ رفتن به مکتب را نداشتند. دولت افغانستان در آن زمان به صورتِ عجولانه شروع کرد به کشاندنِ کودکان به مکتبها، بدون آنکه بداند که مکتب فقط چهاردیواری و یا خیمه نیست که کودکان در داخلِ آنها گرد بیایند و افرادی هم به عنوان معلم در برابرِ تختهسیاه قرار بگیرند.
دولت افغانستان به دلیل گرفتاریهای فروانی که داشت، با معارف به صورتِ بسیار سطحی برخورد کرد. حضور افراد کممایه و بیخبر از مسایل آموزش و پرورش بهخوبی نشـان میدهد که دولت افغانستان چه در زمان کرزی و چه حالا در زمان حکومت وحدت ملی برنامۀ اساسی و تحولآور در این نهاد مهم و اساسی در دست نداشته است. در زمانی که معارف کشور واقعاً باید متحول میشد و شرایطی بسیار مناسب در کشور چنین تحولی را حمایت میکرد، دولتمردانِ کشور به دنبال جمعآوری رای و ایجاد شکافهای قومی در سطح جامعه بودند. آنها فـراموش کرده بودند با مدیرانی که در رأس معارف قرار دادهاند، هیچ تغییری در نظام آموزش و پرورشِ کشور به میان نخواهد آمد. مدیران متعصبِ گذشتۀ معارف به دلیل داشتن نگاه قومی به همه چیز، معارف کشور را نیز از این بیماری در امان نگه نداشتند.
معارف کشور، عضوی به شدت فاسد و ناکاره در نظام افغانستان است. برخی از مدیران سابقِ این نهاد برای اینکه برنامههای خود را در معارف عملی سازند، عملاً یونیسف و دیگر کمک دهندهگان را فریب داده و معارف را در اختیار بنیادگرایان و تندروان مذهبییی گذاشتند که در همه چیز از نشر کتاب ساینس شروع تا ادبیات فارسی دخالت میکردند. بخشی از نصاب تعلیمی معارف کشور همین حالا با ارزشهایی که نظام از آنها حمایت میکند و حتا در نظام آموزشی کشور تسجیل یافته، مغایرت دارد.
روحیۀ عدم تساهل، عقدهگشایی در برابر مردمان دیگر، فهم مسایل به شیوههای خرافی، بخشی از نصاب معارفِ کشور را تشکیل میدهد. وقتی یک فارغ صنفِ دوازده میخواهد برای ادامۀ تحصیل به یکی از کشـورهای خارجی برود، آنگاه متوجه فاجعهیی که معارف افغانستان بر سرش آورده، میشود. او در خارج متوجه میشود که از درسهای اساسییی که همصنفیهای او میدانند، اصلاً چیزی نمیفهمد و آنچه که در مکتبهای افغانستان به او آموزش داده اند، هیچ به دردِ او در این فضای جدید آموزشی نمیخورد.
در بسیاری از مکتبهای کشور در مناطق دورافتاده، ایدیولوژی طالبانی درس داده میشود و کودکان تشویق میگردند که به «جهـاد» علیه کفار بپیوندند. طالبان در بسیاری از مکتبهایی که تحت حاکمیتشان قرار دارند، سیاستگذاری کرده اند و حتا از درون همین مکتبها سربازگیری میکننـد. طالبان نه تنها جلو آموزش دختران را در مناطق تحت امرِ خود میگیرند، بل از امکانات و پولی هم که به معارف آن مناطق اختصاص یافته، به سودِ خود استفاده میکنند.
فاجعۀ دیگر معارف کشور، معلمهایی اند که در این مکتبها تدریس میکنند. متأسفانه ارقام دقیق در این خصوص وجود ندارد ولی اکثر معلمانِ معارفِ کشور توانایی تدریس مضمونی که برایشان داده شده را ندارند. معارف افغانستان در بیشتر از پانزده سال گذشته با پولهای کلانی که از همین یونیسف دریافت کرد، موفق نشد که سویۀ معـلمانِ خود را به حد قابل قبولی ارتقا دهد. برخی از وزیرانِ معارف گذشته افزون بر اینکه هیچ فهمی نسبت به معارف نداشتند، آن را به دکان معاملاتِ سیاسیِ خود بدل کردند و به همین دلیل آنهمه فساد در معارف کشور صورت گرفت. این افراد اما به جای اینکه مورد بازپرس قرار گیرند، متأسفانه در موقعیتهای بلندتر دولتی قرار گرفته اند و حـالا نیز همان پروژههای قومی و حزبیِ خود را در جاهای موثرترِ دیگر ادامه میدهند.
مشکل معارفِ کشور، یکشبه و به صورتِ آنی رفع نمیشود. معارف افغانستان نیاز به خانهتکانی همهجانبه و بزرگ دارد. باید حیثیتِ برباد رفتۀ این نهـاد مهم آموزشی دوباره به آن برگردانده شود. با چند حرکتِ سمبولیک و شعاری نمیشود وضعیتِ معارف را متحول کرد. مشکل معارف کشور تنها این نیست که نیمی از کودکان به مکتب نمیروند؛ چون معلوم نیست که با نیم دیگرِ آن در داخل مکتبها چه صورت میگیرد؟ آیا آنها به ابزارهایی برای تداوم جنگ و مخاصمت تبدیل نمیشوند، بهویژه اینکه بخشی از نصاب تعلیمی افغانسـتان عملاً روحیه دشمنپرورانه و ستیزهجویانه دارد و اثراتِ آن را نمیتوان بر روحیۀ دانشآموزان انکار کرد؟
Comments are closed.