احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:چهار شنبه 16 جوزا 1397 - ۱۵ جوزا ۱۳۹۷
این روزها میان انتخابات و داغشدنِ روزافزونِ نزاعهای قومی و هویتی، رابطهیی مستقیم برقرار شده است؛ رابطۀ ویرانگر و خطرناکی که اگر قطع نگردد، معلوم نیست سرنوشتِ افغانستان به کدام سو خواهد رفت.
انتخابات پارلمانی و شوراهای ولسوالیها، تنها انتخاباتی نیست که بسیاریها با ترفندهایِ قومی به استقبال از آن رفتهاند. انتخابات ریاستجمهوری اگرچه پس از آن دایر میشود اما با گروگانگرفتنِ تمامِ پروسههای ملی و افغانستانشمول، سنگینتر از انتخابات پارلمانی با منازعاتِ قومی و هویتی رابطه برقرار کرده و از هماکنون به دنبال آرایش صفهایِ انتخاباتی در سایۀ نزاعهای هویتی برآمده است.
انتخابات پارلمانی اگر از یکطرف در چاهِ ندانمکاریهایِ حکومت و ضعفِ مفرطِ کمیسیون انتخابات سقوط کرده، از سوی دیگر در صدها دامِ ازپیشآمادۀ حلقاتِ ارگنشین و نیتها و برنامههایِ وسیعی قرار گرفته است که میگوید: نباید غیرخودیها به مجلس راه یابند!
این حلقات برای ورود انحصاریِ خودیها یا دستکم کسانی که در برابر ارگ تمکین دارند، حاضرند جامعه را به آشوبهای قومی و زبانی، و پروسۀ ملیِ انتخابات را به افتضاحِ تقلباتی بزرگتر از گذشته دچار سازند. اخباری از ایندست که آن دسته از نامزدانی که منکر «افغانیت»اند شامل لیست نهایی نمیشوند، نمونهیی کوچک از این وضعیت میتواند باشد.
حلقۀ ارگ یا تیمِ آقای غنی برای راهیابی افرادِ خودی، صدها زمینه و منفذ تدارک دیدهاست که داغ ساختنِ عصبیتهای قومی، یکی از آنها میباشد. ولی در بحبوحۀ آمادهگیها برای انتخابات پارلمانی، حلقۀ ارگ نهتنها از انتخابات ریاستجمهوری غفلت نکرده، بل کمپاینهایِ غیررسمی و یارگیریهایِ سرّییی را آغاز کرده و معتقد است که مهندسی انتخابات ریاستجمهوری، نقطۀ اوجِ مهندسیِ انتخابات پارلمانی و نوسازی ساختمانِ قدرت و سیاست در افغانستان است. از نظر آنها، وقتی «خودیها» اکثریت مجلس را بهدست بیاوردند و رییسجمهورِ بعدی نیز همانی شود که این اکثریت را به خود مدیون و وابسته ساخته است، آنگاه میتوان پس از گذشتِ ۱۸ سال از کنفرانس بُن، ساختمانی نو برای قدرت و سیاست در افغانستان بنیـاد نهاد؛ ساختمانی که در آن رییسجمهور کمتر از پادشاه نیست، فرامین و اوامرش توسط مجلسین بوسیده میشود و از رأس تا قاعدۀ هرمِ حکومت، همه ترکیب قومیِ دلخواهِ رییسجمهور را دارند و به قول آنها، هیچ مهاجری از «سمرقند و کولاب و بخارا» پایش را از گلیمِ خود درازتر نمیکنـد.
انتخابات پارلمانی و ریاستجمهوری و همۀ داستانها و حواشیِ آنها در یک خط حرکت میکنند و آن همان خطیست که ارگ برای آن تدارک دیده و تقلب، تعصب و استبداد، ایستارهای اصلیِ آن را تشکیل میدهند. آقای غنی با تمرکز بر این خط در روزهای پسین، از یکطرف به توزیع یکجانبۀ شناسنامههای برقی ـ خلاف قانون و خلاف خواستِ مردم افغانستان و حتا خلاف خواست ریاست اجرایی ـ سرسختانه ادامه میدهد(در این معادله از یکسو خود را «قهرمان»ِ یک قوم میتراشد و حریفانِ سیاسیِ خود در میان سایر اقوام را در نظر هواخواهانش «خاین» ثابت میکند)؛ از سوی دیگر با طمأنینه در حال جلبِ بانکهای رایِ ولو درهمشکسته توسط خود است و به برخیها چراغِ سبزِ ورود و به برخی دیگر چراغ سرخِ خطر نشان میدهد؛ و از دیگرسو یکسره در حالِ افتتاحِ پروژهها و برنامههاییست که یا مدتها قبل از برکتِ زحماتِ دیگران کلید خوردهاند و یا اینکه آنها حقیقتِ وجودی ندارند و صرفاً ابزار و بهانهیی برای ایراد سخنرانی، سر دادن شعار و انداختن عکسهای تبلیغاتیِ حاکی از قدرت و پیـروزی است.
تماشای اینهمه ذهن را به این نکته رهنمون میسازد که همۀ پروسههای ملی در افغانستان اسیر بازیِ قدرتِ آقای غنی شده و دو انتخاباتِ پیشِ رو مهمترین عرصه برای بهسر رساندنِ این بازی در محورِ قوم و تبار است. با این اوصاف، به نظر میرسد که تحریم انتخابات و ایجاد حکومتِ موقت در سایۀ یک وفاق و اجماعِ ملی و سپس برگزاری انتخاباتهای سالم و شفاف، بهترین گزینه و دستورالعمل برای بیرون شدن از این اسارت است.
Comments are closed.