احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمدعمران/ دوشنبه 25 سرطان 1397 - ۲۴ سرطان ۱۳۹۷
دوست روزنامه نگارم فردوس کاوش پرسش های تامل برانگیز و فربهی را در مورد وضعیت شمال و نقش جنرال دوستم در این تحولات در برگۀ رخ نمایش مطرح کرده است که از دیر زمانی در ذهن من نیز خلجان داشت. او پرسیده که چرا با گرفتاری نظام الدین قیصاری یکی از فرماندهان محلی مربوط به جنبش اسلامی چنین موجی از اعتراض های مردمی در شمال کشور به راه افتاد، اما با تبعید جنرال دوستم آب از آب در این مناطق تکان نخورد، آیا دوستم چهره کارزمایی است و یا قیصاری؟ او هم چنین پرسیده است که اگر جنرال دوستم در تبعید به سر می برد، چرا پسر ارشداش باتور دوستم در شماری از برنامه ها و سفرهای اشرف غنی رییس حکومت حضور دارد؟ او هم چنین این سوال را مطرح کرده که چرا جنبش اسلامی و باتور دوستم که در غیاب پدرش وظایف اش را در این حزب به عهده گرفته هیچ واکنشی در برابر گرفتاری قیصاری نداشته است؟ این سوال ها بدون شک قابل درنگ اند و باید ذهن هر پرسش گر کنجکاوی را به خود مشغول دارند. وضعیت در شمال کشور در حالی رو به وخامت می گراید که سران اصلی این مناطق از سوی ارگ یا تبعید شده اند و یا هم دست شان از امور کشیده شده است. جنرال دوستم که عملا مبارزه با طالب و داعش را در این مناطق آغاز کرده بود به صورت مرموزی از صحنه بیرون رانده شد و به ترکیه تبعید شد. عطا محمد نور والی پیشین بلخ نیز که همواره در برابر گسترش ساحۀ نفوذ طالبان در شمال مقاومت می کرد و هرازگاهی دست به عملیات نظامی علیه این گروه می زد، عملا از کار برکنار و خانه نشین شده است. با این توصیف چگونه می توان انتظارداشت که مناطق شمال کشور امن باقی بماند. اما از سوی دیگر در حالی که ساحۀ نفوذ این افراد در شمال کشور رو به تضعیف شدن است، ارگ ریاست جمهوری ظاهرا می خواهد که جنرال دوستم به کشور برگردد. ارگ که پیش از آن مانع برگشت جنرال دوستم به کشور شده بود این بار سرور دانش معاون دوم ریاست جمهوری را به ترکیه فرستاده که جنرال را متقاعد به برگشت به کشور سازد. آن گونه که گفته می شود جنرال دوستم به تقاضا های ارگ پاسخ مثبت نداده، اما گفتگوها در این مورد ادامه دارد. ظاهرا ارگ تلاش دارد که دوستم را بدون هیچ پیش شرطی به کابل برگرداند، اما جنرال دوستم برای برگشت به کشور شروطی را مطرح کرده است. این که شرط های آقای دوستم برای برگشت چه ها اند، هنوز به صورت دقیق مشخص نیست ولی بدون شک او نسبت به آینده حضور خود در تیم ارگ نگرانی های دارد. اما از سوی دیگر آقای دوستم که برای وارد کردن فشار بر ارگ با جمعی از مخالفان سیاسی آقای غنی دست به ایجاد ایتلاف بزرگ نجات زد، به آینده این ایتلاف باور ندارد و حتا نسبت به کسانی که با او در ترکیه عهد و پیمان بسته اند، مشکوک است. یکی از نزدیکان آقای دوستم که حالا از گرفتن نامش در این جا خود داری می ورزم برایم گفت که جنرال دوستم نسبت به دیگر اعضای ایتلاف به دیده شک می نگرد و به همین دلیل نمی خواهد که واکنش های تند در برابر ارگ از خود بروز دهد. شاید به همین دلیل باتوردوستم تا به حال در کنار اشرف غنی باقی مانده است تا لااقل راهی برای برگشت دوباره وجود داشته باشد. سیاسیون افغانستان این روزها به صورت عجیبی در بی سروسامانی و سردرگمی به سر می برند. این تنها جنرال دوستم نیست که پایان کارش را به درستی پیش بینی کرده نمی تواند. در کنار او ساسیونی مثل عطا محمد نور والی پیشین بلخ، یونس قانونی معاون سابق ریاست جمهوری، اسماعیل خان وزیر پیشین انرژی و آب و یکی از فرماندهان برجسته جمعیت در غرب کشور، صلاح الدین ربانی رییس جمعیت اسلامی، محمد محقق معاون دوم ریاست اجرایی و حتا داکتر عبدالله رییس اجرایی کشور در فضای مملو از شک و تردید نسبت به آینده قرار گرفته اند. آن ها حتا نمی دانند که چگونه و با چه آجندایی در کنار هم قرار گیرند و یا به یک دیگر پشت کنند. معلوم می شود که تیم ارگ به اندازه کافی توانسته سیاسیون مخالف خود را در وضعیت بلاتکلیفی سوق دهد و از آن ها افرادی منفعل و بدون برنامه بسازد. نمونه بارز آن نشست برخی از این سیاسیون در هوتل سرینای کابل می تواند باشد که با آجندای تغییر در برنامه های انتخاباتی برگزار شد. در این نشست که اعلامیۀ نیز از سوی این افراد صادرشد، نگرانی های در مورد انتخابات مطرح شد. سوال این جاست که کل مشکل افغانستان در حال حاضر به انتخابات مربوط می شود که این سیاسیون مخالف و موافق حکومت و ارگ را در کنار هم قرار داده است؟ برایند چنین نشستی چه خواهد بود؟ آیا ارگ به خواسته های این گروه تمکین خواهد کرد و نظام انتخاباتی را براساس خواست های آن ها تنظیم خواهد کرد؟ به نظر می رسد که نتیجه چنین نشست های به جز ضیاع وقت چیزدیگری نخواهد بود. سیاسیون کشور ما چنان در گیچی مزمن به سر می برند که اولویت های سیاسی کشور را درک کرده نمی توانند. در وضعیتی که ارگ به صورت لجام گسیخته در حال گسترش هژمونی قدرت است هر برنامۀ که به هدف عدم جلو گیری از این انحصار طلبی و هژمونی برگزار شود، منجر به ناکامی است. در آغاز نیاز است که ارگ از سیاست های انحصارگرایانه و قوم محورانه آن متوقف ساخته شود و بعد مشکل انتخابات در کشور راه حل پیدا کند. در وضعیتی که ارگ در پی حذف دیگران و تفوق طلبی قومی است، نمی توان به هیچ برنامه و سوال دیگری پاسخ داد. این مشکل همین طور که متوجه جنرال دوستم می تواند باشد، دیگر مخالفان سیاسی آقای غنی را نیز در بر می گیرد. وضعیت اسفبار جنرال دوستم تنها ماحصل برنامه های ارگ علیه او نیست، بل بخشی از آن نتیجه اشتباه های است که او در زمان تصدی مقام معاونیت اول ریاست جمهوری انجام داد. آقای دوستم مرکز افغانستان که محل رویداد های سیاسی کشور است را به بهانه آوردن صلح برای مردم شمال ترک کرد و همین مساله باعث جنجال های بعدی برای او شد. اگر آقای دوستم در کابل می نشست و مسایل را در سطح کلان از این پایگاه مدیریت می کرد بدون شک به چنین عقوبت خطرناکی مواجه نمی شد. سیاسیون کشور ما هنوز واقعا نیاز به آموختن سیاست دارند. با نشست های خورد و بزرگ در محور منافع شخصی و گروهی هیچ هدفی برآورده نمی شود. تا زمانی که سیاسیون کشورما نتوانند بیندیشند و وضعیت را به گونه درست تبیین کنند و پس از آن از درون آن مساله اصلی را که به عنوان هدف کلان می تواند مطرح باشد، بیرون بکشند، این دروازه روی همین پاشنه خواهد چرخید و همواره گذشته تکرار خواهد شد.
۲ نظر
نشست احزاب در باره بی اعتبار بودن شیوه ثبت نام رای دهندگان و پاسخ شدید توهین آمیز در باره آن به آدرس این احزاب و شخصیت ها از جانب غنی تقلب سالار:
از دید من بعد ازین سخنان غنی بخش اجرائیه ” سیل بین ” بر وفق موافقتنامه در باره عدم تطبیق رفورم انتخاباتی و تاخیر بخش ارگ و هم نوایی با سران احزاب کنفرانس مطبوعاتی بدهد. آیا وی از لحاظ سیاسی مرده است و یا زنده ؟ در قبال این تحولات سیاسی مربوط به انتخابات چیزی برای گفتن دارد ؟ نمیدانم در قاموس سیاسی جناب چیزی بنام غیرت ، عزت ، همت ، تعهد سیاسی برای رای دهندگان و شرم وجوددارد و یا نه ؟
جای تعجب و تاسف است که راکتیار را اعتبار سیاسی می بخشند. من متیقنم که این خود فروش بی وجدان نقش ستون پنجم غنی رابازی مینماید. وی منحیث رئیس حزب شناخته نمی شود و نه هم حزبی بنام وی در وزارت عدلیه ثبت میباشد. اشتراک یک جنایتکار بدون حزب سیاسی ،حایز سمت رسمی رهبر یک نهاد سیاسی و صحبت با وی روی کدام انگیزه می باشد.؟ .
خطاب به داکتر فرهیخته مجیب الرحمان رحیمی و سایر مشاورین اجرائیه:
سخنرانی غنی ، که توام با تهدید ، تخویف و تحقیر رهبران احزاب و موقف شان در باره انتخابات و بی اعتمادی به ثبت نام رای دهندگان ایراد شد سخت تاثر آ ور بود. درین فضای سیاسی کشور ایجاد جو اعتماد و جلب همکاری احزاب برای تحقق پروسه ملی انتخابات اهمیت ویژه یی دارد. سخنان هرزه گونه و هذیان گویی غنی مبنی بر این که من رئیس جمهور انتخابی ؟؟؟ می باشم شما احزاب چه کاره هستید مضحک بود.
د رهم چون یک جو سیاسی باید ریاست اجرائیه ” که چندان باور به آن ندارم ” ابتکار عمل را بدست گیرد. باید با فراخواندن نمایندگان احزاب ثبت شده رسمی و رهبران شان ریاست اجرائیه مشترکن باآن ها در باره مسایل ملی به شمول تجربه های اخیر توزیع تذکره های کاغذی و ثبت رای دهندگان و کار کرد های منفی درین زمینه در حضور یوناما و تمویل کنندگان خارجی انتخابات بحث کنند.
در مشوره های دوامدار با صمیمیت و احترام متقابل با نمایندگان احزاب و حتی نهاد های ناظر برانتخابات در باره انتخابات و شیوه های جلوگیری از تقلب بحث و در باره آن تصمیم گیرند.
با ترتیب نمودن جلسه یی با کمیسیون های انتخابات و شکایت های انتخاباتی پیشنهاد های احزاب را مطرح و در باره اقدامات عدلی قضایی مقابل گزارش های تقلب در ولایات مختلف و معرفی و پیگرد متقلبین که رسانه ها گزارش داده اند و نشر نام متهمان اقدام صورت گیرد.
هر نوع تصمیم بزرگ که ایجاب هم نوایی و یا اطلاع دهی به نمایندگان مجلس را نماید باید در یک جلسه مشترک شورای ملی از جانب ریاست اجرائیه مطرح شود.
باید ریاست اجرائیه ضمن محکوم نمودن شکنجه و اعمال غیر انسانی مقابل منسوبین اردو- امنیت در قیصار واضح سازند که ا ین نیرو های ” ملیشیا های درباری ” مربوط به کدام شخص ونهاد بوده که به جنایت ضد بشریت دست زده اند. جهات حقوق مسئولیت مشترک دو راس حکومت وحدت ملی را درین زمینه در فیسبوک خود شرح داده ام.