گزارشگر:چهارشنبه 10 اسد 1397 - ۰۹ اسد ۱۳۹۷
بحث گفتوگوهای امریکا با طالبان روی روان، بیان و نگاه مردم تاثیر کرده است. گرچه مرم سخت تشنۀ صلح و آرمش اند، از حرکتهای اخیر میترسند که نباید گیر ضعیتهای بدتر بیفتند. مردم میخواهند که صلح به ارمغان بیاید اما نباید این صلح در بهایی بازگشت به گذشتهیی باشد که هیچ کس آن را حتا نمیخواهد به خواب هم ببیند.
نگرانی مردم از این است که پروژههای خطرناکی در این کشور تطبیق شوند و مجال زنده گی مردم را بگیرند. اکنون این فهم وجود دارد که امریکاییها میخواهند روی موضوع افغانستان با پاکستان به توافقاتی برسند. نگرانی امریکا فقط یک جمله است و آن اینکه افغانستان بار دیگر پایگاهی برای تروریزم نشود. در عین حال در حکومت افغانستان هستند کسانی در مقامات بلند که فکر میکنند دیمکراسی برای آنها شری بیش نیست؛ زیرا باید هربار برای حفظ قدرت در دست یک گروه خاص، همیشه در انتخاباتها باید تقلب کرد؛ زیرا تطبیق دیموکراسی راستین و انتخابات درست و شفاف میتواند به سادهگی سبب دست به دست شدن قدرت شود. این ترس بیش از همه تکنوکراتهایی آمده از غرب را نگران کرده است و متأسفانه وقتی که قدرت را به عنوان مساله ناموسی مطرح کنند، برای حفظ آن هرسیاهی سفید و هر سفیدی را سیاه میتوانند بسازند. در همین مسیر، برای امریکا دیگر وجود مظاهر دمکراسی، به نظر میرسد که در افغانستان بسیار مهم باشد. این به دلیل لابیگری غیر واقع بینانه اما هدفمندیاست که سالهاست بر بیخ گوش غرب به خصوص امریکا دارد انجام میشود که افغانستان مستعد انتخابات و دیموکراسی نیست و باید در این کشور یک رژیم مقتدر و دیکتاتور مردم را اداره کند. خطر این است که اگر این لابیگریها و القای فهمی چنین، در دستگاههای تصمیمگیرندۀ امریکا تاثیر کرده باشد وضعیت به شکل غیر مطلوب تغییر خواهد کرد که بر اثر آن مردم افغانستان قربانی اطلاعات بسیار غلط و دسایس حلقهها و کشورهایی میشوند که برای امریکا چهرۀ دیگری از افغانستان ترسیم میکنند. زیرا وقتی که صدای حکومت ما هم در حقیقت امر برای ضد دمکراسی بالا شود، چه کسی باید به امریکا بفهماند که اینها دروغ میگویند.
به هر رو. به نظر میرسد که اقدامات ترامپ به سمت آن است که روی مواردی مهم با پاکستان به توافقاتی برسند و بعد افغانستان در بدل این ضمانت پاکستان که پایگاهی برای تروریزم بینالمللی نخواهد شد، دو دسته با حضور امریکا به پاکستان تحویل داده شود.
این نگرانی در شرایطی دارد مطرح میشود که جریانها و سازمانهای سیاسی از یک بستر منسجم فکری برای کشور برخور دار نیستند و هیچ کدام در پی آن نیستند که برای خود و مردم خویش فکری در خوری داشته باشند. اما در صورتی که جریانهای سیاسی و شخصیتهای بهراستی ملی و وطندوست که بدون شک حضور شان قابل حس هم هست، کنار هم جمع شوند و از منظر یک آجندای ملی برای افغانستان روی مواردی به عنوان حل مشکلات داخلی به تفاهم برسند و بر آن وفاق ملی را سامان دهند، میتوانند از این طریق به عنوان یک قدرت مطرح، در بارۀ سناریوهای دیگرن ابراز موقف کنند تا مردم با بتوانند نقطۀ مرکزی ثقل قدرت مشروع مردم را در بیرون از دولتی که فقط دستور پذیر هست، ردیابند. در آن صورت است که هیچ قدرتی و هیچ حکومتی نمیتواند بر زندهگی و ارزشها و هستی مردم ما قمار بزند.
در غیر آن سکوتی که نیروهای بیبرنامه، غیر هدفمند سیاسی را در کابل در این شب و رزو فرا گرفته است نشان میدهد که اینها در انتظار ارادۀ دیگران نشسته اند و این کلان ترین بدبختی برای ملتی است که سزاوار چنین سرنوشتی نیست.
Comments are closed.