احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یک شنبه 21 اسد 1397 - ۲۰ اسد ۱۳۹۷
شهوت همجنسخواهی یکی از انحرافات جنسی است که به واسطۀ نزدیکی دو جنس موافق با یکدیگر، یعنی مرد با مرد یا زن با زن، دست میدهد. همجنسبازی در زنها به زبان خارجی سافیسم saphisme یا لسبینیسم lesbianism گفته میشود و همجنسباز زن را لسبین lesbin میگویند.
این دو اسم از نام شاعرۀ غزلسرای یونان به نام سافو گرفته شده است که در حدود سال ۵۰۰ پیش از میلاد در جزیرۀ لسبوس در دریای اژه در یونان میزیست. می گویند او از جنس مرد بیزار بود و با دختران زیبایی که اطراف او پراکنده بودند رابطه داشته و لذتهای این کار را شرح داده است.
آندره ژید عقیده دارد که مبدا اصلی همجنس بازی یونان باستان است و مینویسد در یونان باستان در دورۀ پریکلس و در روم باستان در زمان امپراطوری اوگوست همجنسبازی بیشتر از سایر مواقع همهگیری داشته است. میگویند در یونان باستان حکما و دانشمندان زن را موجودی ناقص میشمردند و به جنس موافق گرایش داشتند و این در حالی است که در باور ایرانیان زن موجودی است مزین به اسرار و شگفتیهای فراوان و زندهگی بشر در سایۀ تکاپوی این شگفتیهاست.
در ایران باستان زنان دارای جایگاه بسیار بلند و مقامی بس ارجمند بودهاند و این نشان از تمدن بسیار غنی ایرانیان بوده است. اگر جایگاه زن را دریونان باستان توصیف کنیم میبینیم که زنان یونانی از اندک حقوق مدنی برخوردار بودند و اعراب با زنان و دختران، مانند چهارپایان رفتار میکردند و آنان را به صورت کالا در معرض خرید و فروش قرار میدادند. اینان، به خاطر حماقت و نادانی، دخترانشان را زنده به گور میکردند.
زن در ایران باستان و در دورۀ هخامنشی به معنای واقعی در هر مکان و زمان به طور برابر در فعالیتهای اجتماعی شریک مرد بوده است و مشهورترین نمونه برابری حقوق زنان و مردان در ایران باستان اجازۀ انتقال سلطنت از پادشاه به دختر بود.
در ایران باستان بود که چندتن از زنان ایرانی پادشاه شدند و به جایگاههای والا رسیدند. پوراندخت و آذرمیدخت دختران خسرو پرویز که به تخت پادشاهی تکیه زدند. هما، دنیاک و آرتمیس از جمله زنانی بودند که در ایران باستان فرماندهی سپاهیان و گاهی عنوان پادشاهی را نیز دارا بودند. زنی بنان پانتهآ در زمان هخامنشیان فرمانده گارد جاویدان بود. استاتیرا دختر داریوش سوم هخامنشی فرمانده نیروهای جنگی بود. پری ساتیس همسر داریوش دوم هخامنشی از ارتشبدان آن زمان به شمار میرفت و بسیاری زنان دیگر که مقامات کشوری و لشکری را در ایران باستان برعهده داشتند.
در جامعۀ یونان پدر خانواده اختیاردار مطلق بود. پدر حق داشت که فرزندان ضعیف خود را بکشد، و در این بین دختران را بیش از پسران میکشتند، زیرا آنها نیاز به جهیزیه داشتند و بعد از ازدواج از خدمتکاری خانه پدرآزاد شده و در خانۀ شوهرشان خدمت میکردند. در آن زمان این نوع از اطفال را در ظرف سفالین میگذاشتند و در نزدیک معبد یا در سر راه که مردم زیاد عبور میکردند، رها میکردند، بدین منظور هر کسی که میخواست، میتوانست آن طفل را ببرد و در غیر آن، طفل از گرسنهگی میمرد یا خوراک حیوانات درنده میشد.
در جامعۀ یونان، هدف از ازدواج ازدیاد نسل بود، چون اگر زنی، صاحب فرزندی نیرومند و شایسته نمیشد، او را میکشتند. از طرف دیگر شوهران را تشویق و ترغیب میکردند که زنانشان را به مردان فوقالعاده نیرومند قرض بدهند تا از آنان هم صاحب فرزند شوند.
در میان اعراب وقتی به مردی خبر داده میشد که دختری پیدا کرده، رنگش از خشم تیره میشد و از روی شرمندهگی از انظار مردم پنهان میگشت. سپس یا با نهایت بیعلاقهگی از دختر نوزاد، نگهداری میکرد و یا کودک بیگناه را زیر خاک پنهان مینمود.
ایرانیان همچون اعراب زن را ننگ نمیدانستند بلکه او را موجودی مقدس و پاک که لازمۀ حیات است دانسته و مقام او را ارج نهاده اند. در زمان کوروش بزرگ هخامنشی زن حامله حق کار کردن نداشت و به دستور کوروش بزرگ برای زنان حامله جیره و حقوق ماهیانه تا هنگام تولد نوزاد پیشبینی شده بود.
. در میان بعضی قبایل عرب، رسم چنین بود که زنان باردار به هنگام وضع حمل به نقطهیی دور از خانوادههای خود در صحرا میرفتند و با کمک زنان دیگر به حفر گودال میپرداختند تا اگر نوزاد دختر باشد، کودک بیگناه را در میان گودال دفن نمایند و زحمت پدر در به خاک سپردن فرزند، کم شود. در نتیجه، با کشتن دختران بیگناه از تعداد زنان کاسته میشد و بالاجبار، هر سه یا چهار مرد با یک زن ازدواج میکردند. چنین ازدواجی را «ضمد» مینامیدند. زن، پس از وضع حمل، به ناچار، به شوهران خود مراجعه میکرد و از میانشان پدری برای فرزند خویش پیدا مینمود و نوزاد به هر کدامشان که بیشتر شباهت داشت، تعلق مییافت و او پدرش محسوب میشد. اعراب، حتی دختر را پیش از تولد، شوهر میدادند.
در جامعۀ یونان زن بسیار مظلوم بود، زن حق قرارداد در معاملات و حق اقامۀ دعوا در محکمه را نداشت و بعد از اینکه شوهرش فوت میشد از او ارث نمیبرد. در یونان قدیم اعتقاد بر این بود که نیروی برتر، یعنی قدرت بارداری از آن مرد است و زن جز حمل و تولد طفل و پرستاری وظیفه ندارد. از طرف دیگر سن شوهر زن آتنی بسیار بالا بود و تقریباً دو برابری زن سن داشت و این مطلب هم باعث شده بود که زن تحت تاثیر عمیق مردان باشد.
یونانیان باستان اکثرا زنان زیر پانزدهسال را برای ازدواج بر میگزینند. مردان یونان پس از اولین ازدواج بر طبق قانونشان آزاد هستند باهر زن دیگری آمیزش و همبستری کنند دموستن میگوید با فاحشهگان شبها همآغوش میشویم و با کنیزان و زنان غیر مشروع خود در روزها سلامت جسمانی خویش را تامین میکنیم. فاشحهگری جزوی از رسومات و بازارهای گرم آتن بوده و برای آنکه مردان به راحتی خانههای فاحشههارا بیابند فاحشهها تندیسی از آلت تناسلی مرد را بر سر خانۀ خود آویزان میکردند تا شناخته شوند.
ویل دورانت (در قسمت عشقهای پیش از ازدواج) انحرافات جنسی در میان زنان و پسربچهگان یونانی را بسیار رایج میداند. به صورتیکه بازرگانان پسران خوبروی زیبا را به شهر میآورند و گرانترین قیمت را این پسر بچگان دارند. مردان تا زمانی که پسران طراوت و تازهگی کودکی دارند با آنها نیازهای جنسی خود را برآورده میکنند و سپس وی را به خدمتکاری خانه خویش در میآورند.
بله اینها حقایقی در بارۀ فرهنگ ایران باستان و یونان باستان است و اکنون خود داوری کنید در مورد اعراب که نمی وان از تمدن، کوچکترین سخنی گفت اما آیا یونان باستان مهد تمدن است یا ایران کهن؟ آیا نمیتوان یونان را مسلخ تمدن نامید؟ آری یونان باستان مسلخ تمدن است.
/پارسیان دژ
Comments are closed.