سفری که در آغاز به شکست انجامید

گزارشگر:احمد عمران - ۲۳ جدی ۱۳۹۱

پیش از آن‌که هواپیمای رییس‌جمهور کرزی در میدان هوایی واشنگتن نشست کند، کاخ سفید او را عملاً خلع سلاح کرد. بن رودز یک تن از مقام‌های امنیتی امریکا، با یک جمله ایهام‌آمیز، تمام زمینه‌های چانه‌زنی را از هیأت افغانستان گرفت. این مقام امریکایی گفت که امریکا در قبال افغانستان تمام گزینه‌ها را روی میز دارد و از جمله خروج کامل نیروهای این کشور در سال ۲۰۱۴ میلادی.
جمله آقای رودز بدون شک جمله‌یی چندمعنایی و ایهام‌آمیز است. امریکا در حال حاضر تنها یکی از گزینه‌های موجود را آشکار کرده است و آن‌هم خروج کامل از افغانستان. موضوعی که می‌تواند امضای توافق‌نامه امنیتی میان دو کشور را به موضوعی چانه‌ساز و جنجالی مبدل نکند.  حال آنکه آقای کرزی با در دست داشتن همین گزینه، با دل پُر به سمت امریکا پرواز کرد.
سخنان این مقام امنیتی امریکا بدون دلیل هم مطرح نشده است، بل این سخنان در واکنش به گفته‌های رییس دفتر آقای کرزی عنوان شده که پیش از سفر رییس‌جمهور کرزی به واشنگتن، با لحنی طعنه‌آمیز گفته بود «این ما نیستیم که به امریکا نیاز داریم، بلکه امریکا است که به ما و همکاری با افغانستان نیاز دارد».
این سخنان بدون شک عین نظرات آقای کرزی می‌تواند باشد؛ چون بر اساس گفته‌های یک منبع در ارگ ریاست‌جمهوری، عین این سخنان را آقای کرزی در گفت‌وگوهای پرتنشِ خود با زلمی خلیل‌زاد سفیر پیشین امریکا در افغانستان ـ که پیش از سفر آقای کرزی به واشنگتن برای مدتی در ارگ ریاست جمهوری اقامت داشت و به هدف قانع کردن حامد کرزی برای سفر به واشنگتن به کابل آمده بود ـ عنوان کرده بود. به گفته این منبع، آقای خلیل‌زاد به شکل قهرآمیزی افغانستان را ترک کرد و از آن‌چه که میان او و رییس‌جمهور کرزی اتفاق افتاده بود، راضی به نظر نمی‌رسید. شاید همین اتفاق‌ها سبب شدند که یک بار دیگر کاخ سفید چنین موضع سخت‌گیرانه در قبال آقای کرزی اتخاذ کند.
البته نباید فراموش کرد که بی‌اعتنایی کاخ سفید به سفر هیأت افغانستان به واشنگتن، که فکر می‌کرد با دست‌های پر به کشور برخواهد گشت، به همین مسأله خلاصه نمی‌شود؛ بل دیدار باراک اوباما با رییس‌جمهوری کرزی در آخرین روز این سفرِ سه‌روزه نیز نشان می‌دهد که کاخ سفید تلاش می‌کند که از تمام گزینه‌ها در برابر هیأت افغانستان استفاده کند. به گفته بسیاری از آگاهان، آقای کرزی در این سفر می‌خواست که به سه هدف اصلیِ خود دست پیدا کند. نخست این‌که موفق به امضای توافق‌نامه امنیتی میان دو کشور به گونه‌یی شود که برتری او را در امضای آن به گونه آشکاری برجسته کند. دوم این‌که آقای کرزی می‌خواست از امریکایی‌ها قول کمک‌های بزرگ برای تجهیز و تمویلِ ارتش بگیرد. و سومین و مهم‌ترین هدف، انتخابات ریاست‌جمهوری و مسایل پس از آن است که آقای کرزی تلاش داشت امریکا را قانع کند که پس از برکناریِ او و روی کار آمدنِ تیم جدید، شرایط افغانستان به گونه‌یی رقم نخورد که پای او، دوستان و اعضای خانواده‌اش به دادگاه باز شود و از جانب دیگر، امریکا در انتخابات سال ۲۰۱۴ میلادی از نامزدی حمایت کند که مورد حمایت شخص آقای کرزی باشد؛ البته آن‌هم به این شرط که در سال ۲۰۱۴ در افغانستان واقعاً انتخاباتی برگزار شود، چون برخی آگاهان باور دارند که آقای کرزی اصلاً در فکر برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری نیست و عمدتاً تلاش دارد که شرایط به گونه‌یی واقع شوند که برگزاری انتخابات را منتفی کند و او در قالب برگزاری یک لویه جرگه فرمایشی، برای سال‌های نامحدودی بر اریکه قدرت تکیه زند.
هنوز مشخص نیست که در دیدار آقای کرزی با همتای امریکایی او، چه گذشته و چه مسایلی مطرح شده‌اند. ولی با قاطعیت می‌توان حدس زد که این گفت‌وگوها به هیچ صورت دوستانه نبوده‌اند؛ چون تیم فعلی یعنی دموکرات‌ها که بر امریکا حکومت می‌کنند، آن اعتماد جمهوری‌خواهان را به آقای کرزی ندارند. برخی  منابع گفته‌اند که کاخ سفید به‌شدت به آقای کرزی و عملکردهایش به دیده شک می‌نگرد و دیگر او را یک شریک مطمین و قابل اعتماد نمی‌داند.
کاخ سفید در این نتیجه‌گیری‌های خود چندان‌هم اشتباه نکرده است. زدوبندهای اخیر آقای کرزی با برخی کشورهای منطقه و از جمله پاکستان و گرفتن پول از منابع کاملاً مشکوک، امریکا را به این نتیجه رسانده است که آقای کرزی می‌خواهد این کشور را دور بزند و در حمایت کشورهای منطقه، سیاست‌های خود را از سمت امریکا و کشورهای غربی، معطوف به کشورهای منطقه سازد. برخی آگاهان حتا این احتمال را بعید نمی‌دانند که ممکن است در پرتو سیاست‌های جدید آقای کرزی، امریکا کاملاً افغانستان را ترک کند و پایگاه‌های نظامی خود را در کشورهای دیگری از منطقه ایجاد کند که بتوانند منافع این کشور را تأمین کنند.
شاید امریکا بخواهد افغانستان را به حال خود رها کند، اما نه به شکل دهه ۹۰ میلادی که منجر به جنگ‌های خطرناک داخلی شد؛ بل به گونه‌یی که افغانستان عملاً دست‌خوش بحران‌های قابل کنترول شود. امریکا به هر حال می‌داند که بحران و هرج‌ومرج در افغانستان و منطقه به سود این کشور نیست؛ ولی از سوی دیگر نمی‌تواند به هر قیمتی هم که شده در افغانستان باقی بماند. افغانستان عضو خارج از ناتو است و جامعه جهانی هر زمانی که حس کند که افغانستان واقعاً به تهدیدی بالفعل برای کشورهای غربی تبدیل شده، می‌تواند وارد عمل شود. در نتیجه می‌توان گفت که سفر رییس‌جمهور کرزی، یک سفر شکست‌خورده بوده است که پیش از آغاز، مُهر شکست بر پیشانیِ آن حک شد، آن‌هم به دلیل برخوردهای غیرسیاسی و غیردیپلماتیک آقای کرزی و اطرافیان او.
سفر به امریکا اگر به گونه دقیق برنامه‌ریزی می‌شد و مقام‌های افغانستان در پرتو منافع ملی کشور طرحی مدون را با خود به واشنگتن می‌بردند، بدون شک در آینده سیاسی کشور می‌توانست تأثیرهای بزرگی بر جای بگذارد. اما حالا ماحصلِ این سفر برای افغانستان چیزی نیست که به ثبات و امنیت کشور کمک کند. این پیش‌بینی را حالا مطرح می‌کنیم تا گذشتِ زمان صحت آن را ثابت کند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.