گزارشگر:نویسنده: یعقوب ابراهیمی/ شنبه 31 سنبله 1397 - ۳۰ سنبله ۱۳۹۷
بخش هشتم/
دولت، قوای نظامی نسبتاً قویتری دارد، اما توانایی استفادۀ فعالانۀ این نیرو را ندارد. هیچگونه فرار و ترک خدمت چشمگیری در کادرهای نظامی و کارمندان دولتی صورت نگرفته و دولت نیز کنترل خویش بر قلمرو و جمعیت کشور را به گونۀ قابل توجهی از دست نداده است. براساس گزارش بازرس ویژۀ آمریکا برای بازسازی افغانستان (سیگار) که در اپریل ۲۰۱۸ منتشر شد، طالبان تنها ۵۹ ولسوالی از مجموع ۴۰۷ ولسوالی را کنترل میکنند یا بر آنها نفوذ دارند؛ دولت ۲۲۹ولسوالی را کنترل میکند و بر سر کنترل بقیۀ قلمرو کشور (۱۱۹ولسوالی) میان طرفین جنگ جریان دارد. این گزارش نه جزییات لازم در مورد شدت کنترل طالبان در این ولسوالیها را ارائه میکند، نه هم در رابطه با ولسوالیهایی توضیح میدهد که برای کنترل آنها میان دولت و طالبان جنگ جریان دارد. بنابر این دشوار است تصویر روشنی از قلمرو تحت کنترل طالبان یا مناطقی ارائه کرد که هردو طرف روی کنترل آنها میجنگند.
اما روشن است که دولت کنترل خود را بر تمام شهرهای بزرگ، مراکز ولایات و مناطق استراتژیک حفظ کرده است. این نیز روشن است که طالبان در مناطق دورافتاده و عمدتاً دشوارگذار حضور دارند. این وضعیت نشاندهندۀ حالت عادی شورشگری است، نه اینکه نشان بدهد وضعیت به نفع شورشیان است. افزون بر این، هیچ نشان یا گزارشی از ترک خدمت در میان کادرهای نیروهای مسلح یا افسران ارشد، یا عدم حضور قابل توجه کارکنان خدمات ملکی وجود ندارد. علاوه بر این، باشندهگان محلی ممکن است در مناطق جنگی برای تهیه اطلاعات به دلیل اختلافات قبیلهیی یا ترس از مجازات توسط طالبان با دولت همکاری نکنند، اما این بدان معنا نیست که کسب اطلاعات از منابع محلی برای دولت به کلی ناممکن باشد. تنها فرار سرمایه، فرار مغزها و «توقف» داراییهای رسمی دولت و فرار خانوادههای کارمندان دولتی در کشورهای خارجی، مسایلی جدی هستند که طالبان در کارزارهای تبلیغاتی و سربازگیری از آن استفاده میکنند. با این حال، این مشکل به تنهایی به این معنا نیست که شرایط به نفع شورشیان است. بنابراین، پیروزی نظامی از سوی طالبان در شرایط فعلی محتمل به نظر نمیرسد. این استدلال با یافتههای تجربی این تحقیق مطابقت دارد، چون هیچ شرکتکنندهیی به پایان نظامی منازعه به نفع طالبان در شرایط کنونی باور ندارد.
به همین ترتیب، پیروزی نظامی دولت نیز محتمل به نظر نمیرسد. دولتها قاعدتااز طریق از بینبردن نیروهای شورشی، کادرها و ساختار سیاسی شورشگری پیروز میشوند. پیروزی دولت همانند سناریوی پیروزی شورشیان، زمانی ممکن است که منازعه به نقطۀ اوج رسیده؛ اما اینبار به نفع دولت. بهطور کلی پنج نشانه یا شاخص وجود دارد که نشان میدهد یک منازعه به چنین نقطۀ اوجی رسیده است:
– افزایش تعداد فرار و ترک خدمت شورشیها بهویژه در کادر رهبری آن
– از بینبردن پناهگاههای داخلی و فرامرزی شورشیان
– کاهش چشمگیر کمکهای بینالمللی از جمله حمایت مالی از سوی افراد مختلف
– دادن حجم بیشتری از اطلاعات عملیاتی از سوی مردم به نفع دولت
– پرداخت بیشتر برای دستیابی به مواد، خدمات و اطلاعات از سوی شورشیان
این سناریو حداقل در شرایط کنونی در افغانستان محتمل به نظر نمیرسد. در میان طالبان، فرار یا ترک خدمت جنگجویان این گروه بهطور قابل توجهی صورت نمیگیرد. هرچند نشانههایی وجود دارد که طالبان پس از مرگ ملاعمر به لحاظ ساختاری انشعاب یافتهاند، اما هیچ اطلاعات قابل اعتمادی وجود ندارد که فرار یا ترک خدمت جناح یا کادری را تأیید کند. علیرغم انشعاب سازمانی، طالبان توانستهاند وحدت سیاسی گروه خود را با تمام جناحهایی که به دنبال عین هدف سیاسی هستند، حفظ کنند. بهطور مثال، متابعت از آتشبس عید فطر شورای کویته، نشانۀ روشنی از اتحاد سیاسی این گروه است.
برعلاوه، اطلاعات قابل اعتماد نشان نمیدهد مردم در مناطق مورد نزاع میزان اطلاعات روزافزونی را برای دولت تهیه میکنند؛ هرچند ممکن است این امر به دلیل اختلافات قبیلهیی در جنوب افغانستان یا ترس مردم از طالبان باشد. علاوه بر این، پناهگاههای طالبان در داخل و بیرون از افغانستان فعال بوده و در آجندای برنامههای عملیاتی و سیاسی شورشیان قرار دارند. طالبان همچنین تحت فشار مالی شدید قرار ندارند و هیچ نشانهای از قطع کمکها از منابع خارجی و داخلی به این گروه وجود ندارد. بنابر این منازعه در افغانستان به نفع دولت به اوج نرسیده، و در این شرایط، پایان جنگ با سناریوی «برد و باخت» به نفع دولت محتمل به نظر نمیرسد. یافتههای تجربی این تحقیق، بهطور گستردهیی این استدلال را تأیید میکند و اکثر شرکتکنندهگان، ختم جنگ از طریق مذاکره را بهعنوان عملیترین شیوه برای پایان منازعه در افغانستان پیشنهاد کردند.
یافتههای این تحقیق نشان میدهد که طالبان و دولت به اندازۀ کافی برای دوامآوردن توان دارند، اما ضعیفتر از آنند تا بتوانند یکدیگر را از راه نظامی حذف کنند. با آنکه دولت متحدین قویتری داشته و در موضع قویتری قرار دارد؛ اما در وضع موجود قادر نیست از راه نظامی پیروز شود. اکثر مصاحبهشوندهگانی که معتقدند طالبان در مقایسه با دولت در موضع ضعیفتری قرار دارد، اظهار میدارند که دولت ظرفیت استفاده از قوۀ قهریه برای از بینبردن طالبان را ندارد. بههمین ترتیب، سفارت ایالات متحده در کابل وضع موجود را برای هردو طرف یک بُنبست نظامی توصیف میکند؛ و مایادون، سفیر اتحادیۀ اروپا معتقد است که در شرایط کنونی پیروزی نظامی از سوی هردو طرف غیرمحتمل به نظر میرسد: «فکر میکنم که دولت متحدین قدرتمندی دارد؛ و طالبان، آنچه که من شنیدهام، معتقدند که نمیتوانند برنده شوند و دولت نیز نمیتواند برنده شود. رییسجمهور غنی گفته است که بدون حمایت نیروهای ایتلاف، حضور ما به چند ولایت محدود خواهد شد.»
یافتۀ مهم دیگر، بهویژه از میان شرکتکنندهگان داخلی، این است که ترجیح طالبان بر استفاده از زور بهجای مذاکرات، ناشی از ضعف دولت و اعتقاد این گروه به تغییر وضع موجود از طریق گسترش شورشگری به نفع خودشان است. به این ترتیب، طالبان برای در تنگناقراردادن دولت و خرید زمان بهمنظور دستیابی به لحظهیی ایدهآل و کسب قدرت بیشتر چانهزنی، منازعه را حفظ کرده است. بهطور مثال، عبدالحفیظ منصور، عضو پارلمان افغانستان، معتقد است که طالبان به خشونت ادامه میدهند، چون آنها مخالف روند پسا-کنفرانس بُن میباشند؛ اما این گروه همچنان میداند که پیروزی نظامی ممکن نیست. بنابر این هدف اصلی طالبان برای حفظ منازعه بیشتر از آنکه پیروزی نظامی باشد، مختلکردن دولت و پروژههای آن است. تنها یک مصاحبهشونده، گلمحمد گلزی، معتقد است که اگر افغانستان حمایت بینالمللی خود را از دست بدهد، طالبان میتوانند به شیوۀ نظامی برنده شوند. در مقابل محمداشرف حیدری، معتقد است که اگر کشورهای منطقه بهویژه پاکستان، همکاری کنند، دولت میتواند از راه نظامی برنده شود.
فقدان استقلال طالبان و وابستهگی شدید این گروه به قدرتهای خارجی، بهویژه پاکستان، دلایل دیگریاند که در ترجیح طالبان به مبارزات نظامی نقش دارند. بهعنوان مثال، زرقا یفتلی، رییس بنیاد تحقیقاتی حقوق زنان و اطفال، معتقد است دلیل اینکه طالبان خشونت را بر مذاکره ترجیح میدهند، این است که حامیان خارجی آنها برایشان اجازه نمیدهند تا این گروه به میز مذاکره حاضر شود: «یکی از عوامل این است که طالبان خودشان تصمیمگیرنده نیستند، بلکه تصمیمگیرندۀ اصلی، کشورهای تمویلکنندۀ طالبان و کسانیکه منافع مشخصی دارند، هستند؛ بناءً تصمیم و ارادهیی برای صلح و پایاندادن به جنگ مسلحانه ندارند. عامل دیگری که طالبان برای مذاکره آماده نشدهاند، واردشدن دولت افغانستان از موضع ضعیف در مذاکرات با طالبان است.»
تعدادی از شرکتکنندهگان در این تحقیق معتقدند که «ستیزهجویی» از سوی طالبان در شرایط کنونی به نفع حامیان طالبان، بهویژه پاکستان، است. آنها تاکید میکنند که طالبان به مبارزات مسلحانۀ شان ادامه خواهند داد، مگر اینکه حامیان آنها قناعت کنند از صلح نفع بیشتر از دوام منازعه خواهند برد. علاوه بر این، ماهیت طالبان بهعنوان یک گروه تندرو و شورشی، از سوی برخی از پاسخدهندهگان یکی دیگر از دلایل ترجیح طالبان برای جنگ بر مذاکره پنداشته میشود. از این منظر، طالبان جنگ میکنند “پس هستند” و این استراتژی متداول شورشگری است. سفیر مایادون، این دیدگاه را این گونه شرح میدهد: «آنها [طالبان] عمدتاً نیروی جنگجو هستند. آنها در گذشته در زمان جنگ شوروی و جنگهای داخلی نیز چنین بودند. آنها میخواستند که دیدگاهشان را از طریق زور تطبیق کنند. جنگ در هستۀ تفکر آنهاست. اما امیدوارم که آنها متوجه شوند که جنگ مسلحانه راه حل نیست.»
در مقایسه با دیدگاههای مختلف در مورد تداوم منازعه و غیرمحتملبودن پیروزی نظامی از سوی هردو طرف، طالبان یکی از دلایل اصلی انگیزۀ این گروه برای دوام جنگ را حضور نیروهای خارجی در افغانستان میدانند. در اکثر اعلامیههای رسمی این گروه به وضوح اشاره شده است تا زمانی که نیروهای خارجی افغانستان را ترک نکنند، آنها به عملیات نظامیشان ادامه خواهند داد. هرچند این گروه ادعا کرده است که برای پیروزی میجنگد، یافتههای این تحقیق محاسبه طالبان را به چالش میکشد. هیچ نشانهایی از فرسایش روزافزون دولت از زمان خروج نیروهای رزمی ناتو از افغانستان در سال ۲۰۱۴ وجود ندارد. این امر خود خلاف محاسبۀ طالبان است. علاوه بر این، درحالیکه شورشگری نفع خود را در ادامۀ منازعه میداند، دولت از حمایت بیشتر مردمی و بینالمللی برخوردار است و هیچ نشانهایی وجود ندارد که نشان دهد عناصر بیطرف و حامیان دولت، از شورشیان حمایت کرده باشند. به همین ترتیب، نه دولت در شرایطی قرار دارد که از راه نظامی پیروز شود و نه طالبان در وضعیتی قرار دارد که جنگ را ببازد. هیچ نشانهایی از ترک خدمت و فرار در میان جنگجویان طالبان مشاهده نمیشود. طالبان از پناهگاههای فرامرزی و حمایتهای گستردۀ خارجی برخوردارند. بنابر این، پیروزی نظامی برای هیچ یک از طرفین محتمل به نظر نرسیده و به نظر میرسد که حل منازعه از طریق مذاکره تنها راه برونرفت از این بُنبست است.
Comments are closed.