چگونه یک فلشفیکشن بنویسیم؟

گزارشگر:سه شنبه 10 میزان 1397 - ۰۹ میزان ۱۳۹۷

mandegar-3با ظهور انترنت، سردبیران نشریات به داستان‌هایی که کوتاه‌تر بودند و مطالعهشان بر صفحه کمپیوتر آسان‌تر بود، توجه بیشتری نشان دادند. اصطلاح رایج در مورد این نوع داستان‌ها، فلشفیکشن است. فلشفیکشن‌ها معمولاً از ۳۰۰ الی ۱۰۰۰ کلمه، تشکیل شده‌اند؛ یعنی طولانی‌تر از میکروفیکشن‌ها (که بین ۱۰ تا ۳۰۰ کلمه دارند) و کوتاه‌تر از داستان‌های کوتاه معمولی که در نشریات چاپ می‌شوند و حدوداً ۳۰۰۰ الی ۵۰۰۰ کلمه را شامل می‌شوند. فلشفیکشن‌ها معمولاً داستان‌هایی هستند که بر حادثه واحدی (که در بیشتر موارد همان بزنگاه داستان است)، تکیه دارند.
نبشته زیر به چند اصل که در نوشتن فلشفیکشن‌ها، به تنهایی یا در کنار هم کاربرد دارند، پرداخته می‌شود:

۱- ایده‌هاى کوچک انتخاب کنید
موضوع‌های ساده را از بین موضوع‌هایی که احتیاج به پرداخت بیشتری دارند، انتخاب کنید. برای پرداختن به روابط پیچیده بین والدین و فرزند، شما به یک داستان بلند نیاز دارید؛ پس به جنبه‌های کوچک‌تر این موضوع پیچیده بپردازید. به عنوان مثال به احساس کودک، وقتی او را در گفتگو به حساب نمی‌آورند یا وقتی که به همراه پدر و مادر بی‌حوصله‌اش داخل موتر نشسته است. ایده‌های کوچک انتخاب کنید و آن‌ها را بپرورانید.

۲- مقدمه‌چینى نکنید
هنگام نوشتن داستان، بیهوده صفحات را با توضیحات و مقدمه‌های ورود به داستان پر نکنید. سعی کنید تمام این مقدمه‌ها را در یک پاراگراف خلاصه کنید و مستقیماً بروید سر اصل مطلب که همان بزنگاه داستان است.

۳- داستان را از بطن اتفاق آغاز کنید
همان‌گونه که در پاراگراف ۲ اشاره کردم، داستان را از بطن اتفاق آغاز کنید. به عنوان مثال، مردی در حال دویدن است و بمبی در مسیر حرکت او قرار دارد؛ شرح بیشتری از جزییات لازم ندارید. خواننده خودش می‌تواند که جاخالی‌های داستان را پر کند.

۴- روى تصویر مرکزی داستان تمرکز کنید
تصویر قدرتمندی پیدا کنید و آن را به عنوان تصویر مرکزی داستان‌تان قرار دهید؛ به عنوان مثال تصویر غروب غم‌انگیز آفتاب در خیابان وارتون، چنان صحنه تاثیرگذاری را می‌سازد که از هزار کلمه گویاتر است. تصویرها را با کلمات نقاشی کنید؛ مطمین باشید که این کار لطمه‌یی به اصل داستان نمی‌زند. داستان در کنار تصویرها شکل می‌گیرد.

۵- از تعلیق مناسب بهره بگیرید
یک معمای کوچک، جذابیت داستان را تا انتها حفظ می‌کند. خواننده داستان شما نمی‌تواند حدس بزند که چه حادثه‌یی در حال شکل‌گیری است. این بهترین طعمه است تا او را تا انتهای داستان بکشانید. به این ترتیب خواننده داستان را با خاطره خوش و حس لذت به پایان می‌برد.

۶- از ارجاعات بینامتنی تی استفاده کنید
با بهره‌گیری از ارجاع به داستان‌ها و اتفاق‌های مشهور وشناخته شده، می‌توانید از به‌کاربردن کلمات و توضیحات غیراضافی، پرهیزکنید. از اتفاق‌های تاریخی و وقایع آشنای دنیای ادبیات بهره بگیرید. اگر داستان شما بر عرشه کشتی تایتانیک اتفاق می‌افتد، از شرح دادن بسیاری ازجزییات و اتفاقات بی‌نیاز هستید. تاریخ و جیمز کامرون پیش از این، این کار را برای شما انجام داده‌اند. ضمناً مراقب باشید که از پرداختن به جزییات اساسی داستان غافل نمانید. در این صورت، داستان شما گنگ و نامفهوم خواهد شد و خوانندهتان قدرت استنتاج نخواهد داشت.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.