احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ چهار شنبه 25 میزان 1397 - ۲۴ میزان ۱۳۹۷
درحالی که ارگ از گفتوگوهای طالبان و زلمی خلیلزاد به عنوان نمایندۀ ویژۀ امریکا در مسالۀ تسهیل روند صـلح استقبال کرده، اما بسیاری از کنشگرانِ سیاسی کشور، نگاه خوشبینانه به این گفتوگوها نداشتهاند. به نظر میرسد که آقای خلیلزاد در هماهنگی با برخی کشورهای منطقه و عربی، در تلاش است که روند صلح و گفتوگوها را با طالبان یکجانبه به پیش ببرد. به گفتۀ بسیاری از سیاستمداران کشور، تلاشهای آقای خلیلزاد به دلیل عدم توجه به پارامترهای داخلی نمیتواند زیاد تأثیرگذار باشد.
آقای خلیلزاد اخیراً در دوحه با نمایندهگانِ طالبان دیدار داشته، اما هنوز در مورد جزییاتِ این دیدار چیزی گفته نشده است. تلاشهایی از این دست در گذشته نیز از سوی امریکاییها صورت گرفته بود که بدون نتیجۀ ملموس به پایان رسید. معاون وزارت خارجۀ امریکا در سفر به افغانستان دیدارهایی با سیاسیونِ کشور انجام داد و بعد با نمایندهگان طالبان در قطر دیدار کرد. در آن زمان گفته میشد که تلاشهای امریکا به گونۀ شتابآلود آغاز شده و احتمال دارد که نتـایجی نیز در پی داشته باشد. اما به زودی مشخص شد که این تلاشها به بُنبست انجامیده است. پس از آن بود که بحث آقای خلیلزاد به میان آمد.
دونالد ترامپ رییس جمهوری امریکا میخواست که آقای ترامپ چون آغاز دورۀ حکومت موقت و انتقالی، در بسیاری از مسایل افغانستان فعال شود؛ اما بعد ظاهراً کاخ سفید نسبت به این تصمیم تجـدید نظر کرد و آقای خلیلزاد به عنوان تسهیلکنندۀ روند صلح معرفی شد.
تعیین آقای خلیلزاد به عنوان سفیر صلح چندان به دور از نگرانیها و واکنشهای مثبت و منفی نبوده است. اما در این میان، واکنشهای منفی به مأموریت آقای خلیلزاد بیشتر از واکنشهای مثبت بوده است. بسیاری از سیاسیون و احزاب، نگاه مثبت به کارنامۀ آقای خلیلزاد ندارند. او در مأموریتهای پیشینِ خود دچار اشتباههایی شد که برای کاخ سفید و حکومت نوپایِ افغانستان خالی از اِشکال نبود. برخیها باور دارند که اگر در نخستین سالهای ورود جامعۀ جهـانی به افغانستان، آقای خلیلزاد با توجه به شرایط و ویژهگیهای این کشور عمل میکرد، امروز فضای سیاسی و امنیتی و بحثِ صلح اینقدر جنجالی و پیچیده نمیشد.
جنجالهایی که امروز افغانستان با آنها مواجه است، اکثراً زادۀ مواضع و سیاستهای تندروانۀ آقای خلیلزاد ارزیابی میشوند. آقای خلیلزاد در آن سالها به گفتۀ خودش میخواست «کمر جنگسالاری» را در افغانستان بشکند، اما به جای شکستن کمر جنگسالاری، به فربه کردنِ گروههای تندرو و تمامیتخواه کمک کرد.
آقای خلیلزاد باید پاسخگوی بسیاری از اشتباههایِ خود در افغانستان باشد. به همین دلیل باید در این دور از مأموریتِ صلحِ خود تنها به فکر کشاندن طالبان به میز مذاکره نباشد. مردم افغانستان در طول هفده سال گذشته برای ایجاد ساختارهای دموکراتیک قربانیهای زیادی داده اند. همۀ این قربانیها باید تکتک حساب شوند. معادلۀ صلح بدون در نظرداشتِ منافع مردم، چیزی جز خفت و ذلت به بار نمیآورد.
طالبان تمامیتخواه اند و افزون بر تمامیتخواهی، دستشان به خون هزاران انسانِ صادق و بیگناهِ این کشور رنگ شده است. آنها با قرائتِ بسیار متحجرانه از آموزههای دینی به هیچ کسی رحم نکرده اند. آیا میتوان با کسانی بر سرِ تقسیمِ قدرت کنار آمد که عملاً همهروزه آدم میکشند؟ حداقل روزانه بیش از صد تن از نیـروهای امنیتی کشور در حملات طالبان شهید میشوند، پاسخ این فرزندانِ صدیقِ وطن را کی میدهد؟ چه پاسخی به خانوادههایشان می توانیم بدهیم؟
از جانب دیگر، افغانستان تنها کشور یک عده کسانی نیست که از غرب برگشته و امروز ادعای تکنوکرات بودن دارند. این کشور، کشورِ کسانی است که سالها برای حُریت و آزادیِ آن قربانی داده اند. کسـانی که در برابر اشغال از هر نوعِ آن ایستادند و با خونِ خود فضایِ بازِ امروز را رقم زدند. آقای خلیلزاد این واقعیتها را باید بداند و نباید چون گذشته به بهانۀ «شکستن کمر جنگسالاری»، فرزندان راسـتینِ این آبوخاک را از سرنوشت سیاسیشان حذف کند.
نگرانی سیاسیونِ کشور از این ناحیه واقعاً فراوان است. همین لحظه آقای خلیلزاد در حالِ گفتوگو با طالبان است، اما هیچ معلوم نیست که آجنـدایِ او در این گفتوگوها چیست. چه پیشنهادهایی به طالبان داده و طالبان از او چه خواسته اند. آیا بحث بیـرون رفتنِ نیروهای امریکایی است و آقای خلیلزاد وظیفه دارد که در توافق با طالبان، زمینۀ برگشت آبرومندانۀ نیروهای کشورِ خود را فراهم کند و یا به منافع مردم افغانسـتان هم میاندیشد؟
اگر امریکا فقط بخواهد که گلیمِ خود را از آب بهدر کند، بدون شک از حالا باید گفت که پیـامدهای آن برای مردم افغانستان سنگین خواهد بود. شاید امریکا به این نتیجه رسیده باشد که جنگ افغانستان را به قدرتهای منطقهیی واگذار کند و یا به گونهیی این کشور را ترک کند که فقط منافعِ خودش لحـاظ گردد. اما در اینجا بحث بر سرِ منافع حداقل سی میلیون جمعیتی است که خواهان تعمیقِ ارزشهای دموکراتیک و مردمسالارانه هستند. پاسخ آقای خلیلزاد به این جمعیتِ بزرگ چیست؟
مسلماً آقای خلیلزاد پاسخِ قانعکننـدهیی در این مورد برای مردم افغانستان ندارد جُز اینکه او یک سیاستمدارِ واقعگرا و وفادار به منافعِ دولتِ متبوعش ایالات متحده است؛ منافعی که چراغ راهنمایِ سیاست خارجیِ این ابرقدرت در محیط بینالملل خواهد بود. در این صورت، پاسخِ مردم افغانستان نیز به ایالات متحده این است که: ما نیز وفادار به آرمانها و ارزشهای ملی و دینیمان هستیم و اگر ضرورت افتـد، راهمان را از صلحِ وارداتی و ذلتبار جدا و جریان مقاومتِ ملیمان در برابر تهاجمِ تروریسم و بنیـادگرایی را احیا خواهیم کرد.
Comments are closed.