گزارشگر:حلیمه حسینی - ۲۶ جدی ۱۳۹۱
سفر کرزی به امریکا همانگونه که گمانش میرفت، با یک دفترچه پُر از کارخانهگی به اتمام رسید و امروز جناب آقای کرزی شتابزده در جهت تکمیل اجنداییست که به وی دیکته شده، و بودن و یا نبودنش در گرو رضایت اربابانی است که امروز به وضاحت امر و نهی میکنند. اگر تا دیروز بهخاطر دلچسپی و منافع بیشتری که در افغانستان برای امریکا متصور بود، لحنی دوستانه و نرم به کار میبردند، اما امروز با تغییر استراتژی نشان دادند که اینبار و مخصوصاً بعد از سال ۲۰۱۴ به افغانستانیها اجازه تعیین شرایط را نخواهند داد و اگر حضوری هم داشته باشند، بسته به خواست و شرایطیست که خودشان آن را تعیین میکنند. چنانکه جناب آقای کرزی اعتراف تلخی داشته که امریکاییها به وی گفتهاند که اگر به سربازان ما مصونیت قضایی ندهید، بودن ما در خاک افغانستان ناممکن است و به کلی این کشور را ترک خواهیم کرد. این همان ترسیست که در افکار عمومی ایجاد شده که گویا بعد از ۲۰۱۴ و منهای حضور خارجیها، قرار است فاجعهیی کلان رخ دهد و بدون شک این ترس دور از حقیقت هم نیست، چرا که کارنامه خانهجنگیها و فقدان درایت و سیاستِ درست در فضای سیاسی کشور، گواه این پیشبینیِ تلخ است.
کرزی به خوبی در میان همه بحرانها و چالشهایی که فرارویش قرار داشته، توانسته است با یک خلاقیت بالا، همواره دست به ظاهرسازی، قانونسازی، قانونگریزی و حتا خلق راه و روشهای جدید برای نگه داشتنِ کشتیِ قدرتش بر روی آب انجام دهد. و در این راه بدون شک ابزارهای قدرتمندی که در اختیار داشته را به کار بسته است. لویه جرگه و مراجعه به فیصلههای آن بدون شک یکی از ابزارهای قدرتمندی بوده که در سرنوشتسازترین و بحرانیترین حالتها که همه ترفندها به بنبست رسیده، توانسته است کرزی و حکومتش را نجات داده و کارها و تصامیمِ خلاف مصلحت و مصالح و منافع ملیشان را رنگ و رویی دیگر بخشد و برای آنان دستکم در ظاهر آبروداری کند. اینبار هم بنبستی که مذاکرات افغانستان و امریکا با آن مواجه شده، قرار است که به مدد برگزاری لویه جرگه راه برونرفتی بیابد، اما چرا؟! آیا این نوع نگاه کردن به لویه جرگه، بازی با قانون و ملت نیست؛ همان لویه جرگهیی که قدرتمندترین مکانیسم برای حلوفصل حساسترین تصمیمهای ملیست. اما پیش از اینکه جناب آقای کرزی اینگونه حق به جانب ظاهر شده و ادعا کند؛ این مردم هستند که باید تصمیم بگیرند به نیروهای امریکایی مصونیت قضایی دهند یا خیر، و باید لویه جرگهیی بدین منظور برگزار شود، این مسأله نیز باید روشن شود که لویه جرگه ذکر شده در قانون اساسی افغانستان، کدام شاخصهها و ویژهگیها را دارد و مرکب از کدام عناصر است. اگر عناصر و شاخصهای تشکیلدهنده لویه جرگه به صورت قانونی و بر اساس تعریف و تحدید قانون وجود ندارد و یا جمع شدنِ آنهمه باهم ناممکن به نظر میرسد، پس چهگونه میتوان با این اعتماد به نفس و اطمینان، هر وقت بحرانی و مشکلی که ریشه در ندانمکاریهای پیشین ما دارد رخ نمود، پای لویه جرگه را به میان آورده و با هزینهتراشی گزاف و بهراه انداختن یک نمایش، اجندای از پیش تعیین شده و تصویب شده خود را طرح کرده و از مجرای یک جرگه فرمایشی، خواستهای خود را رنگ و روی قانونی و مردمی داد؟ آیا رییسجمهور کرزی فکر نمیکند که لویهجرگههایی که به این هدف دایر میکند، دیگر نه آن هیبت و نه آن شفافیت و نه آن صلاحیت را دارد که از آن توقع میرفت؟ چهگونه ادعای نظرخواهی از ملت میشود درحالیکه شهروندان ما موارد بیشماری را در طول این یک دهه به یاد دارند که هیچکس توجهی به خواست و نظر و اراده آنها نکرده است؟ و حال چهگونه نظر و رأی آنها مهم شده که برای اعطای مصونیت قضایی به سربازان امریکایی، به آنان باید رجوع کرد؟
شاید بزرگترین دهنکجیِ دولت و نادیده گرفتن مردم از سوی آنها را در انتخابات گذشته شاهد بودیم، چرا رییسجمهور کرزی آن روزها نگفتند که بگذاریم از ملت بشنویم که چه میخواهند و چه نمیخواهند؟ آنچه مسلم است، همانگونه که رییسجمهور اوباما مودبانه و با زبان دیپلماتیک هشدار داده است که یا مصونیت قضایی یا ترک افغانستان؛ بازی جدیدی در فضای سیاسی کشور بهراه افتاده که در هر دو طرف بُرد امریکا و تأمین منافع آنها و شکست افغانستان متصور است. اگر افغانستانیها مصونیت قضایی امریکاییها را رد کنند، در واقع بهترین بهانهیی که آنها منتظرِ آناند را به دستشان خواهند سپرد تا به گونه محترمانه برای برونرفت از باتلاق افغانستان اقدام کنند. ولی این خروج بدون شک نمیتواند خروجی مسوولانه باشد. و اگر هم مصونیت قضایی سربازان امریکایی را بپذیریم، هیچ معلوم نیست که چه دستهگلهایی در آینده به آب خواهد رفت که جبرانش ناممکن است. از اینرو جناب آقای کرزی با توجه به همه جوانبِ موضوع و مهمتر از همه، فشاری که از سوی کاخ سفید بر ارگ وارد است، خواسته یک بار دیگر حربه لویه جرگه را به نام ملت علیه خودِ ملت استفاده کند. و بدون شک کرزی نه فعلاً یک چنین بودجهیی دارد و نه میلی برای یک چنین کلانخرجییی؛ اما مصونیت قضایی منهای یک مبنای مشروع، برای امریکاییها چندان دلچسپ نیست؛ از اینرو شاید خرج کردنِ چند لک دالر برای امتیاز گرفتنهایی از این دست آنهم از کانال لویه جرگه، برای آنان مقرون به صرفه و مطمینتر باشد تا اینکه مصونیت قضایی را از کانال دولتی بهدست آرند که نفسهای آخر را میکشد و فاقد مشروعیتی رضایتبخش برای تضمینِ وجاهتِ این مصونیت قضایی است.
Comments are closed.