احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دو شنبه 5 قوس 1397 - ۰۴ قوس ۱۳۹۷
Dr HUw J. Davies
ترجمه: رزاق مـأمون – ماندگار
از آرشیف: عوامل نخستین تجاوز انگلیس بر افغانستان، سال ۱۸۳۹ تا ۱۸۴۲
«از آرشیف» در Defence- in- Depth یک قاعدۀ ویژه و جدید است. بایگانیها محرکِ حیاتیِ تاریخ اند. اوراق، مکاتبات، روزنگاریها و مجلات، مواد اولیهیی اند که اساسِ تحلیلهای تاریخی را تشکیل میدهند. این مسأله برای اجرای دو هدف طراحی شده است. پیآیند مراجعۀ نویسندهگانِ ما به آرشیف که یافتههای مهمی را سبب شده، توضیح خواهد داد که این مدارک و اسناد چهگونه تاریخساز شده اند. غالباً مدارک بسیار مهم به دشواری قابل دستیاب اند و نویسندهگانِ ما در رابطه با آزمونهای طاقتفرسا در راه دسترسی به بایگانیها اظهار نظر خواهند داشت.
آرشیف پنجاب، لاهور
او میگوید: شما باید به لاهور بروید، آنجا گنجینۀ طلا است…»
من با ویلیام دارلیمپل، نویسندۀ سرشناش در همایش رونمایی کتاب تحسینبرانگیزش ـ بازگشت یک شاه، نخستین جنگ برای افغانستان ـ صحبت کرده بودم. من سرگرم پویش دربارۀ عوامل ریشهیی نخستین جنگ افغان ـ انگلیس بودم. من با این روایات پرداخته شده که علت مداخلۀ انگلیس در افغانستان بر اساس این تصور اشتباه صورت گرفت که گویا روسیه با حضور خود در کنار حکومت کابل میتوانست به سوی هند عبور کند، میانهیی ندارم. من دنبال اسناد و مدارکی بودم تا موجبات اصلیِ تعرض انگلیس را دریابم. مدارک دستِ اول در این رابطه در لاهور نگهداری میشوند. اگر توضیحات متفاوتی در این رابطه موجود باشد، چنین چیزی در لاهور وجود دارد.
جنوری ۲۰۱۳ بود. من برای اینکه چطور روانۀ پاکستان شده و چهگونه به بایگانی لاهور دسترسی یابم، شش ماه وقت گذاشتم. این کار آسانی نبود. واضح بود که برای رفتن به پاکستان، نیاز به ویزا داشتم؛ مگر جهت دسترسی به بایگانی لاهور نیازمند یک معرفینامه از کمیساریای عالی انگلیس در اسلامآباد بودم و «گواهینامۀ رفع اعتراض» از سوی حکومت پاکستان نیز ضروری بود.
تا ماه اگست به جایی نرسیدم. در ماه جولای، تاریخ پرواز و محل اقامت در هوتل را ثبت کردم که هرچند در آغاز نگران بودم. بعد از اشتراک در کنفرانس تاریخ نظامی جنوب آسیا در گرینویچ، یکی از اشتراک کنندهگان حین بازگشت از کلکته برایم گفت که نباید در این رابطه تشویشی به خود راه دهم. وی گفت: اینجا جنوب آسیاست و یک هفته قبل از حرکت تو، همه چیز رو به راه خواهد شد.
حق با او بود. دریافت ویزا، از برکت بخت خوش و لطف و عنایت آشنایان قدیم، حاصل آمد و درباب گواهینامۀ رفع اعتراض از سوی حکومت، مستقیماً به آرشیف لاهور سفارشهایی انجام شده بود. دستیار مستشار نظامی سفارت انگلیس با ارسال نامهیی از طرف نمایندهگی عالی سفارت، مرا یاری رسانید و اتفاقاً شماره تلیفونِ مدیر آرشیف لاهور در اختیار من قرار داده شد.
تلیفونی تماس گرفتم. مهماننوازی از نوع جنوب آسیایی که من بارها از آن تجربه داشتم، برای من اسباب تعجب نبود. من در آنجا حضور یافتم.
آرشیف پنجاب در آرامگاه انارکلی یک مقام عالیشأنِ مغل واقع است که درقرن هفده بنا شده است. ساختمان سفید و زیبای آرامگاه که پس از تاجمحل بنا یافته، با سلسلهیی از راهروها در وسط ساختمان که مجموعههای آرشیف در آنجا نگهداری میشوند. من روی میز بلندی نشستم که درعقب من لوح سنگی گور انارکلی واقع بود. ظرف بیشتر از دو هفته، همکاری کارکنان بایگانی فوقالعاده بود. من به معنای واقعی کلمه، به هزاران سند و مدرک دست یافتم. یافتههای من، درک و فهم مرا دربارۀ علت جنگ اول افغان- انگلیس بالا برد. از نظر انگلیس در کلکته، تهدید ورود امپراتوری روسیه به معادله و تعرض از فاصلۀ بسیار دور، کار سختی بود. بیشترینه، افغانستان نسبت به انگلیسها در اینباره مشوش بود.
در سال ۱۸۳۳ پشاور پایتخت تابستانی افغانستان به اشغال نیروهای امپراتور رنجیت سینگ درآمد. امیر دوستمحمد برای استرداد دوبارۀ پشاور اقداماتی روی دست گرفت. او درجستوجوی متحدانی بود که به هدفش نایل شود. مگر نخستین انتخاب او، انگلیس بود که درآن زمان متحد رنجیت سینگ به شمار میرفت. روسیه در موقعیت بسیار دور قرار داشت و مناطق امروزی ازبکستان و تاجکستان، ضعیف بودند. از این قرار، سرزمین فارس یگانه گزینۀ وی شمرده میشد. با این حال، لارد اوکلند وزیر اعلی هندوستان نوشته است که «از نظر حکومت انگلیس هرگونه مداخلۀ پادشاهی فارس در مسایل داخلی افغانستان رسمیت ندارد.»
در هر حال، نگرانی انگلیس از بیثباتی در افغانستان پیوسته شکل جدی به خود میگرفت.
سرویلیام مکناتن نمایندۀ اطلاعاتی حکومت هند در جنوری ۱۸۳۷ نوشت: «به نظر میرسد که ظرف همین چهار ماه، باید احتمالات ایجاد یک نیروی قدرتمند به وسیلۀ افغانها را برای مدتی مانع شویم.»
امیر دوستمحمد به علت تقسیمبندی قدرت در سطح داخل، برای بازپسگیری گذرگاه خیبر و پشاور، ناگزیر به تأمین مخارج یک جنگ محدود برضد سیکها اکتفا کرد و این بیانگر آن بود که حکومت وی تا آن حد معروض به بیثباتی بود که وی احتمالاً برای تقویت جایگاه خویش دست کمک به یک کشور خارجی دراز میکرد. چنین اقداماتی، تکیهگاه اصلی حکومت افغانستان در اواخر قرن هجده بود چنانکه شاه زمان، حکمران آن دوره، به سوی پنجاب و گاهگاه به سوی دهلی، حملاتی متواتر در استقامت جنوب انجام داده بود.
انگلیس در کلکته در واکنش به اقدامات شاه زمان، نمایندهیی به فارس اعزام کرد تا هند را از تهدیدهای حملۀ هرساله از سوی شاهزمان آسوده بسازد. (چنان که از مسیر فارس شکست خورد و چشمانش را هم از دست داد. مترجم)
دوستمحمد در ۱۸۳۷ برای گرفتن دوبارۀ پشاور، بر قلعۀ جمرود که سیکها در آن مستقر بودند، یورش برد. در نتیجه، دوستمحمد به بهای هلاکت هری سینگ نالوا فرمانده نظامی سیکها، بازندۀ جنگ شد.
انگلیس همزمان با حملات غارتگرانۀ شاه زمان، جد اعلی دوستمحمد، همین راهکار را سازماندهی کرده بود. دوستمحمد با حمله بالای سیکها مردم خود را مجبور کرده بود که «جنگ متحدانه همراه با اشتیاق سرسختانه در راه دین» را به پیش ببرند که از نگاه کاپیتان کلودوود که به حیث نمایندۀ سیاسی انگلیس برای لاهور و لودیانه منصوب شده بود، به گونۀ مقایسهیی به رنجیب سینگ توضیح داده بود که «یک حیوان ضعیف زمانی که زندهگیاش درخطر قرار میگیرد، از روی ناامیدی حتا در برابر قدرت انسان، تلاشهای مذبوحانه از خود نشان میدهد.»
مقارن این احوال، رژیم کمرمقِ دوستمحمد تهدیدی به امر توازن قدرت در امتداد مرزهای شمال غربی به حساب میرفت.
این اسناد که از ورای مجلدات خاکگرفته و بیشمار در آرشیف پنجاب به دست آمد، چشم انداز بسیار متفاوتی را در مورد دلایل مداخلۀ انگلیس در افغانستان در سال ۱۹۳۹ ترسیم میکند. انگلیس نسبت به هرگونه تهدید آشکار از سوی روسیه، بیشتر از همه از بیثباتی سیاسی در افغانستان بیمناک شده بود. در پلان تعرض، حذف دوست و جایگزینی دودمان سلف وی، شاه شجاع بر اریکۀ کابل قید شده بود. برای اجرای آن برنامه، انگلیس جرقۀ یک شورش بیرمق را روشن کرد که سرانجام بدترین شکست و انهدام نظامی را برای امپراتوری انگلیس در قرن نوزدهم رقم زد.
Comments are closed.