احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمدجواد رحیمی-پژوهشگر مسایل جهانی/ چهار شنبه 7 قوس 1397 - ۰۶ قوس ۱۳۹۷
در این شکی نیست که تأمین صلح و ثبات در افغانستان به عنوان یکی از آجنداهای مهم برای سیاستهای خارجی و رقابتهای بینالمللی مبدل شده است. رقبای اصلی آجندای متذکره، روسیه و امریکا است و رقابتهای جدی میان این دو رقیب زمانی اوج گرفت که دونالد ترامپ ریسجمهور امریکا در ماه آگست سال ۲۰۱۷، راهبرد جدیدش را برای افغانستان اعلام کرد و نابودی طالبان و هراسافگنان را از اولویتهای کاری نیروهای امریکایی شمرد. ترامپ ضمن آنکه پیروزی در جنگ با طالبان را حتمی دانست، دشمنان امریکا را مخاطب قرار داده گفت، آنان نباید در انتظار بیرون شدن نیروهای امریکایی باشند. چون روسیه رقیب اصلی امریکا و حامی مالی و سیاسی طالبان بود، موقف جدید ترامپ را در تناقض با اهداف راهبردی خود دانست و آن را یک استراتیژی تأسفبار و بیهوده خواند.
روسیه پیش از آن نیز نشستهای متعدد و چندجانبه را پیرامون صلح و مذاکره با طالبان در مسکو برگزار کرده بود اما موقف جدید ترامپ، بهانۀ خوبی برای روسیه شد تا سطح روابط و همکاری با طالبان را به شکل عملی و علنی افزایش دهد. روسیه به بهانۀ اینکه داعش را در افغانستان سرکوب کند، نه تنها با طالبان یک هدف مشترک ایجاد کرد بلکه از امریکا خواست تا بهجای مبارزه با طالبان، با آنان مذاکره کند. امریکا از بهر اینکه طالبان صاحب هویت سیاسی و بینالمللی نشوند، هر نوع مذاکرۀ مستقیم با آنان را مردود دانست و روند مصالحه با آنان را حق و مالکیت حکومت وحدت ملی خواند.
از یکطرف افزایش همکاریها و گسترش روابط میان روسیه و طالبان و از طرف دیگر، اختلافات گستردۀ سیاسی، ضعف مدیریت و رهبری، حکومتداری سلیقهیی و فاصلۀ بزرگ میان ملت و حکومت وحدت ملی نه تنها خشم و انزجار امریکا را برانگیخت بلکه با یک تغییر چشمگیر، ترامپ به دپلوماتهایش دستور داد تا برای مذاکره و گفتوگوی مستقیم با طالبان، آماده شوند. دیری نگذشت که روزنامۀ نیویارک تایمز از اولین گفتوگوی مستقیم میان طالبان و خانم آلیس ولز معاون وزارت خارجۀ امریکا در قطر، پرده برداشت. این دیدار نه تنها که توسط هیچ مقام امریکایی رد نشد، بلکه جزییات دیدار و نتایج آن پوشیده باقی ماند.
متعاقباً، دومین گفتوگوی مستقیم میان طالبان و زلمی خلیلزاد، مشاور ویژۀ امریکا برای روند صلح افغانستان بار دیگر در قطر صورت گرفت اما نه تنها که جزییات آن فاش نشد بلکه رهبران حکومت وحدت ملی پیرامون این نشست، از طریق اعلامیۀ طالبان آگاهی حاصل کردند.
آغاز مذاکرات مستقیم امریکا با نمایندهگان طالبان و فقدان جزییات و نتایج آن باعث شد تا روسیه این روند را نیز رقابتی کند و بار دیگر، نقش و جایگاه قدرتمندش را در برابر امریکا به نمایش بگذارد. روسیه با استفاده از زیرکیهای سیاسی، طوری اقدام کرد که از یکطرف مانند امریکا، مذاکره و گفتوگوی سری انجام نداد و از طرف دیگر، با حضور نمایندهگان کشورهای هند، چین، ایران، ازبیکستان، پاکستان، تاجیکستان، ترکمنستان و قزاقستان، به طالبان هویت و جایگاه سیاسی بینالمللی بخشید. روسیه از طریق میزبانی نشست مسکو، نه تنها حمایت و رضایت طالبان را بهدست آورد بلکه نقش و جایگاه موثر و مقتدر خود را در روند مصالحه و در کشورهای منطقه به نمایش گذاشت که نادیده گرفتن آن زیانبار خواهد بود.
پس از این، جهان طالبان را به عنوان دشمنان نه بلکه به عنوان یک گروه سیاسی میشناسند و بهجای دشمنی، از دپلوماسی با آنان کار میگیرند اما ملت مظلوم و بیدفاع افغانستان دچار سردرگُمی جدید شده و نمیدانند که کسانی که همه روزه آنان را به خاک و خون میکشانند، دوستان شان اند و یا دشمنان؟ برای بیرون رفت از سردرگُمیها، مردم افغانستان باید بدانند که اگر طالبان شایستۀ مذاکره و گفتوگو بودند، چرا ۱۷ سال با آنان جنگ و مبارزه صورت گرفت، چرا بیشتر از ۹۰۰ بیلیون دالر پول برای نابودی و عملکردشان، به مصرف رسید، چرا از اثر مبارزه با آنان، بیشتر از ۲۰۰ هزار شهروند ملکی و نظامی به شهادت رسید، چرا از بهر عملکرد آنان، هزاران جوان به ممالک خارجی آواره شدند و چرا هوا و فضای ولایات، محلات و قریههای کشور در جریان یکونیم دهه، با بوی بم و باروت، آلوده شد؟
تلاشهای اخیر از دو محل کاملاً متفاوت و مقتدر مانند مسکو و واشنگتن برای بهدست آوردن دل طالبان، نه تنها رقابتهای بینالمللی در خاک افغانستان را برای مدت نامعلوم تمدید کرد بلکه تقسیمبندیهای جدیدی را در داخل افغانستان نیز بهوجود آورد. تقسیمبندیهای جدید، رقابتهای بیرونی را به شکل ناسالم تقویت خواهد کرد و بالای فضای سیاسی و امنیتی افغانستان، تأثیرات بزرگ منفی خواهد گذاشت. در حال حاضر، یک گروه سیاسی حامی گفتوگوهای مستقیم مسکو با طالبان میباشد در حالی که گروه دیگر، خواهان مذاکرات مستقیم امریکا با طالبان میباشد. در عین حال، اشرف غنی از بهر نادیده گرفته شدنش در آشفته بازار فعلی، خواهان ایجاد یک گروه مستقل است تا نقش و جایگاهش را حفظ کند، اما فکر میکنم شانس با او بیشتر از این یاری نخواهد کرد.
تفاوت در اهداف سیاسی گروههای داخلی و تناقض در اهداف راهبردی رقبای بینالمللی، مذاکرات و گفتوگوهای مستقیم با طالبان را ناکام خواهد کرد. روسیه تمام تلاشهایش را به خرج خواهد داد تا به عنوان یک مانع بزرگ و قدرتمند، به حضور امریکا در افغانستان نقطۀ پایان بگذارد. آنچه که موضع روسیه را قوت میبخشد، حمایت گروههای فرمان بردار داخلی در افغانستان و همدستی سایر کشورهای مثل چین، پاکستان، ایران و ترکیه با روسیه میباشد. امریکا نیز در پهلوی حامیان داخلیاش، هند و عربستان را حمایت خواهد کرد تا نقش و تأثیرگذاری خود را در افغانستان حفظ کند. نهایتاً، تلاشهای مسکو و واشنگتن برای حصول رضایت و قناعت طالبان ادامه خواهد یافت. تداوم این تلاشها، اختلافات میان گروههای داخلی را نیز تقویت خواهد کرد. اختلافات گروههای داخلی و حمایت حامیان بیرونی آنان چنان شدید خواهد شد که کسب زعامت و رهبری آیندۀ کشور به یکی از آجنداهای اساسی میان مسکو و امریکا مبدل شود. امریکا همانگونه که از طریق پاکستان و مجاهدان، شوروی سابق را شکست داده بود، عین شکست را توسط روسیه و متحدینش، تجربه خواهد کرد. اما، قربانی اصلی این رقابتها همچنان ملت مظلوم و بیدفاع افغانستان خواهد بود.
Comments are closed.