احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دو شنبه 12 قوس 1397 - ۱۲ قوس ۱۳۹۷
شمار نشستها و کنفرانسهایِ منطقهیی، بینالمللی و جهانییی که در این هفده سال با کلیدواژۀ «حمایت» از افغانستان برگزار شده، به اندازهیی است که دریافتِ دقیقِ آن، ایجابِ یک گزارشِ پژوهشیِ مفصل را میکند. اما شکی وجود ندارد که در همۀ آنها تعهداتِ مالیِ چشمگیری در قبالِ افغانستان صورت گرفته است.
حکومت افغانستان در هر آنچه که از خود تقلا و اشتیاق نشان نداده، در جلب پولهای خیراتیِ جامعۀ جهانی نهایتِ اشتیاق و ابتکارش را به خرج بسته تا اصطلاحاً آنها «جای دور» نروند. اما اینکه این پولها پس از جذب و هدایت به افغانستان، در چه راههایی به مصرف رسیده و چه سعادتی را نصیب مردمِ افغانستان ساخته، بخش دیگرِ بحث است که پاسخِ اُمیدوارکنندهیی در بر ندارد.
کنفرانس بُنِ اول، نقطۀ آغازِ کنفرانسهای پولساز و پولآفرین برای افغانستان بود و دقیقاً از همین نقطه بود که فرهنگِ جعل و اختلاس در افغانستان نضج گرفت و هیچکس را بینصیب نگذاشت. در هر کنفرانسی که پس از بُنِ اول برای کمک به نوسازی و احیای سیاسی و اقتصادیِ افغانستان برگزار شد، به موازاتِ ارقامِ میلیونییی که به مغزهای هموطنانمان شلیک میشد و برای آنها اُمید میآفرید، آیین و انگیزۀ جعل و اختلاس نیز در ذهنِ سیاستمدارانِ وطنی نیز فربه و فربهتر میگشت. شنیدنِ اخبارهایی از این دست که در فلان کنفرانس فلان مبلغِ بزرگ و نجومی به عنوان حمایت از برنامههای انکشافی به دولت افغانستان تعلق گرفته است، ذهنیتهایِ عامه را به این سمت سوق میداد که بهزودی تغییراتِ محسوسی در اوضاع افغانستان در عرصههای مختلف رونما خواهد شد. اما این امیدها دیری نپایید که فراگیر شدنِ فرهنگِ اختلاس و حیفومیل در ادارات دولتی، مردم افغانستان را نسبت به این کنفرانسها و پولهایِ خیراتی کرخت و بیاحساس ساخت.
اساساً در این هفده سال کار حکومت افغانستان، دروغبافی و ذکر مصیبت برای جلبِ کمکهای جامعۀ جهانی و سپس جعلِ اسناد برای اختلاس و خویشخوری بوده است. این فرهنگِ منحط اگرچه از مقامات عالی آغاز شد، اما منطقاً راهِ خود را به لایههای پایینیِ دولت و حکومت هموار کرد و هیچ ادارهیی از اداراتِ افغانستان را خشکدامن نگذاشت. به این ترتیب که فرهنگِ اختلاس همانند چشمهیی جوشان، نخست مقاماتِ بالادست و عالیرتبه را سیراب کرد و سپس مقاماتِ پاییندست و دونرتبه را از پسماندۀ آن به فیض رساند.
فساد و اختلاس و پولشویی در افغانستان، ماهیتی متحول و پیچیده و مصادیق و زمینههایِ بیشمار دارد؛ چنانکه بسیاری از مصادیقِ آن ناشناخته و کشفناشده باقی مانده و هر روز نیز چهرههایِ تازهتری از آن برملا میگردد. دستهها و حلقاتِ عالیِ مفسد در افغانستان که هم در درونِ حکومت نفوذ و پایگاه دارند و هم در بیرون از آن شبکههای مختلف برای خود ساختهاند، هرکدام در یک یا چند نوع فساد مالی تخصص و تبحر دارند و به انواعِ دیگر فساد از روی ذوق و امتحان میپردازند. جالب اینکه این حلقات از آنجا که در وابستهگیِ متقابل و اشتراکِ منافع بهسر میبرند، حکمروایی یکدیگرشان در حوزههای خاص را به رسمیت میشناسند و در مواقعِ خطر یکدیگر را پوشش میدهند.
مکاتب خیالی، سربازان خیالی، مشاوران خیالی، معلمان خیالی، نهادهای خیالی، درمانگاههای خیالی، کمکهای خیالی و امثالهم مصادیقِ شناختهشده و آفتابیِ فسادند که کارگزارانِ آن در متن و زمینۀ سیاست و حکومت در افغانستان شناختهشده اند و قانون و حاکمیتِ قانون(!) نهتنها با آنها کاری ندارد بلکه ممکن است مدالِ نیز بر سینه و شانۀشان بیاویزد. متأسفانه فساد و اختلاس در کشور پهلوهایی عمیقتر و وسیعتر از آنچه در خبرها گفته میشود یافته است؛ از اینرو برای انهدامِ آن میبایست جامعۀ جهانی که دایرکنندۀ اصلی کنفرانسهای پولساز و اختلاسآفرین است، همت به خرج دهد. بزرگترین کاری که جامعۀ جهانی میتواند صورت دهد، کنار گذاشتنِ کارگزارانِ فساد و اختلاس از رهبری حکومت است. انجام این مأمول، هم به خشکیدنِ ریشههای فساد از سایر اندامهای جامعه خواهد انجامید و هم شایبۀ همسوییِ جهان با مفسدانِ سیاسی و اقتصادیِ افغانستان را از میان برخواهد داشت.
Comments are closed.