احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالکبیر ستوده/ چهار شنبه 21 قوس 1397 - ۲۰ قوس ۱۳۹۷
هیچ انسانی نیست که در دل یک سنتی زندهگی نکند و هیچ سنتی نیست که یک شبه و توسط یک نفر، به وجود آمده باشد. این سنتهای ستبر، برای کسانی که خود را متعلق به آن سنتها میدانند، دارای ارزش خاصی هستند. سنتها تکیهگاه آدمیان هستند و آدمیان با همین سنتها است که ساخته و پرداخته میشوند و هویت مییابند و برای زندهگی خود از آن طریق معنایی دست و پا میکنند. تمام این سنتها، به عنوان یک دستاورد بشری و محصول انسانی و به عنوان یک تکیهگاه و یک نقطه آغاز و به صفت ابزار هویت بخش و وحدت آفرین، قابل احترام اند. دست رد زدن به سنت همانقدر کار احمقانه است که دست رد زدن به مدرنیته.
تا اینجای کار، مشکلی رونما نمیگردد؛ اما مشکل دقیقاً از جایی آغاز میشود که سنت را در حد یک سنت نمیشناسند و نمیستایند، بلکه به عنوان یک بُت میپرستند (اگرچه عدهیی با مدرنیته هم همین کار را میکنند). سنت را مطلق و غیر قابل چون و چرا و عاری از خطاء و اشتباه دانستن و آن را تکیهگاهی مطمین و هدف بالذات تلقی کردن، بُت ساختن سنت است و همه اندیشههای دیگر و ارزشهای دیگر را، به دلیل مخالفت با سنتهای خود، رد کردن و نادیده گرفتن، بُتپرسی است. اعتبار سنت در سنت بودن آن نیست.
پیامبر بزرگ اسلام، زمانی که دعوت خود را شروع و اندیشهها و تجربههای دینی خود را بیان کردند، عمدهترین چالش فراه راه شان همین سنتهای ستبر و سخت جان و سنتیهای خشکاندیش بودند. این سنتیهای خشکاندیش، هر بدی که میکردند، میگفتند: سنتهای ما چنین است و گذشتهگان ما چنین کردند. در برابر هر اندیشه و ادعای نوی که قرار میگرفتند، میگفتند: این با سنتهای جا افتادهیی ما در مخالفت است و ما را نسزد که از سنتهای خود و از راه و روش و بینش پدران و گذشتهگان خود، زرهیی عدول کنیم و به بدعتی ایمان بیاوریم.
پیامبر بزرگ اسلام، در برابر این منطق ضعیف مخاطبان خود، ایستادند و تن به چنین استدلالهای سخیفی ندادند. پیامبر بزرگ اسلام، گفتند: یعنی چه که اجدادمان چنین گفتند و چنان کردند و ما هم چنین میگوییم و چنان میکنیم؟ این چه منطقی است؟ کی تضمین کرده که گذشتهگان همه خوب بودند و همه نیک گفتند و هم نیک عمل کردند؟ آیا آنها انسان نبودند؟ آیا آنها گناه و خطا نمیکردند؟ آیا آنها غرایز و امیال نداشتند؟ آیا آنها عقل کل بودند؟ آیا آنها از آسمان آمده بودند؟ آیا آنها شیطان نداشتند؟ آیا آنها نفس نداشتند؟ آیا آنها محدودیت نداشتند؟ در واقع، یکی از درخشانترین کارهای پیامبر بزرگ اسلام، همین در افتادن با این سنتیهای سنتپرست بود. به آیات زیر از قرآن کریم توجه نمایید.
۱- « وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً قالُوا وَجَدْنا عَلَیْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَتَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ » < آیت ۲۸، سوره اعراف> ( وقتی که کافران و مشرکان کار زشتی را انجام میدهند، میگویند: پدران خود را بر این کار دیدهایم و خدا ما را بدان دستور داده است. بگو: خداوند به کار زشت دستور نمیدهد. آیا چیزی را به خدا نسبت میدهید که نمیدانید و برای آن دلیل ندارید). از این نوع استدلالها را در روزگان خود، از سوی کثیری از سنتیهای تندرو، میشنویم. تمام ارزشهای انسانی را زیر پا میکنند و آدمیان را به خاک و خون مینشانند، و میگویند: که خداوند به ما فرمان داده است و گذشتهگان ما هم این کارها را کردهاند و… اما قرآن میگوید: خدا به بدی و بیدادگری و قتل و کشتار و خون و خشونت که امر نمیکند. چرا بر خدا دروغ میبندید و ندانسته حرف میزنید و طامات میبافید؟.
۲- این گروهها نه تنها که گفتارها و کردارهای بد خود را با این نوع استدلالها توجیه میکردند، بلکه گفتارهای حق و کردارهای درست دیگران را هم، به همین دلیل رد میکردند. «وَ إِذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ » < آیت ۱۷۱، سوره بقره> ( و هنگامی که به آنان گفته شود: از آنچه خدا فرو فرستاده است پیروی کنید، میگویند: بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم. آیا اگر پدرانشان چیزی را نفهمیده باشند و به هدایت و ایمان راه نبرده باشند باز هم کورکورانه از ایشان تقلید و پیروی میکنند؟)، «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلی ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَی الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ » . آیت ۱۰۴، سوره مائده> ( و هنگامی که بدانان گفته شود که بیایید به سوی آنچه خدا نازل کرده و آنچه پیامبر بیان کرده است برگردیم، میگویند: چیزی ما را بسنده است که پدران و نیاکان خویش را بر آن یافته ایم. آیا اگر پدران و نیاکانشان چیزیی ندانسته باشند و سوی حق راه نیافته باشند، باز هم باید چنین گویند و کنند؟) « وَ إِذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ الشَّیْطانُ یَدْعُوهُمْ إِلی عَذابِ السَّعیرِ » < آِیت ۲۱، سوره لقمان> ( هنگامی که بدانان گفته میشود: از آنچه خدا نازل کرده است پیروی کنید، میگویند: بلکه ما از چیزی پیروی میکنیم که پدران خود را بر آن یافتهایم. آیا از نیاکان خود پیروی میکنند ولی این که اهریمن ایشان را به عذاب آتش فروزان دوزخ فراخواند؟) «بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی أُمَّهٍ وَ إِنَّا عَلی آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ » < آیت ۲۲، سوره زحرف> ( بلکه ایشان میگویند: ما پدران و نیاکان خود را بر آیینی یافتهایم و ما نیز بر پی آنان میرویم و راه آنان را تعقیب میکنیم). با این استدلالها، هر آنچه را که گذشتهگان شان گفته بودند را میگفتند و هر آنچه که گذشتهگان شان عمل کرده بودند را عمل میکردند. فکر نمیکردند که ممکن این گذشتهگان ما اشتباه کرده باشند و پیروی هوا و هوس خود را کرده باشند و فریب قدرت و ثروت و شیطان را خورده باشند و بیعقلی و بیخردی کرده باشند و…
۳ـ گویی تمام آدمیان، در تمام ادوار تاریخ، همین گونه بودهاند و چه درد سری برای پیامبران خلق کردهاند. «وَ کَذلِکَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فی قَرْیَهٍ مِنْ نَذیرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی أُمَّهٍ وَ إِنَّا عَلی آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ. قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُکُمْ بِأَهْدی مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَیْهِ آباءَکُمْ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ » < آیات ۲۲-۲۴، سوره زخرف> ( همین گونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو بیم دهندهیی مبعوث نکردهایم مگر این که متنعمان قدرت و ثروت آنجا گفته اند: ما پدران و نیاکان خود را بر آیینی یافتهایم و ما هم قطعاً به دنبال آنان میرویم و راه آنان را میپوییم. پیغمبرشان بدیشان میگفت: آیا اگر من آیینی را هم برای شما آورده باشم که از آیینی هدایت بخش تر باشد که پدران و نیاکان خود را بر آن یافته اید، باز هم این کار را میکنید؟ میگفتند: اصلاً ما به چیزی که بدان مأمور و مبعوث شده اید، باور نداریم). بدون اینکه احتمال اشتباه را به خود و احتمال صواب را به جانب مقابل بدهند، به سینه همه چیز دست رد میزدند تا مبادا از جادۀ سنت گذشتهگان خود بیرون شوند. نکتۀ مهم دیگری که در این آیت قرآنکریم است، این است که، صاحبان قدرت و ثروت و مکنت، این سخنان را به خورد، اطرافیان و درباریان خود میداده اند و آنان را علیه هر نوع حرکت جدید و سازنده، تحریک میکردند. فراموش نمیکنیم که چه دانشمندان و روشنفکران بزرگوار و دلسوزی، با این نوع استدلالها، کوبیده شده و شخصیت شان ترور شده است. میگویند: «این دانشمندان و روشنفکران، تیشه گرفته اند تا به ریشۀ دین و ایمان مردمی بزنند که قرنها به سنت گذشتهگان خود پابند بوده اند و آرام بر راه آنان رفته اند».
۴- پیامبران خدا، با حالتهای بدتر از این هم مواجه بوده اند. تا اینجای کار، چنان مینماید که این سنتیها سنتپرست، حداقل سخنان پیامبران را میشنیده اند، اما آنان را به دلیل پیروی از سنت گذشتهگان خود، رد میکرده اند. اما کسانی هم بوده اند که اصلاً به این نداهای جدید، گوش نمیداده اند و به آنان اعتنایی نمیکرده اند. «وَ مَثَلُ الَّذینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ » < آیت ۱۷۱، سوره بقره> ( مثل (دعوتکننده) کسانی که کفر ورزیده اند( و راه حقیقت و هدایت را ترک گفته اند و کورکورانه به دنبال آباء و اجدادشان افتاده اند)، همچون مثل کسی است که چوپان گوسفندانی باشد و آنها را صدا بزند، ولی آنها چیزی جز سر و صدا نشنوند (و بدون این که حقیقت و مفهوم گفتار او را درک کنند، با اشاره او بی اراده سر به زیر اندازند و به این طرف و آن طرف بروند. کافران نیز) کران و لالان و کورانند و لذا ایشان از روی خرد عمل نمیکنند و نمیفهمند). پیامبران خداوند، با کسانی مواجه بودند که میگفتند: ما به دلیل اینکه از اجداد و گذشتهگان خود پیروی میکنیم و از آنان تقلید مینماییم، حرفهای شما را قبول نداریم. اما بدتر از اینها هم کسانی بودند که، این اندازه هم واکنش نشان نمیدادند. اصلاً کر و کور و لال بودند. مثل سنگ و بدتر از آن مثل آهن. به کسی اعتنا نکردن و دعوت او را و سخن او را نشنیدن و آن را به دلایل واهی رد کردند و محکوم نمودند و خود را برتر دانستن، فقط از کسانی بر میآید که خود را انسان نه که خدا بدانند و کافران در برابر پیامبران و سخنان شان اینگونه بودند. بی اعتنای بی اعتنا.
۵- شاید بگویند که این آیات در بارهیی کافران و اندیشههای کفری شان است، نه در بارهیی مومنان و اندیشههای دینی شان. اما سوال این است که چرا « یک بام و دو هوا» ؟. چرا پیروی کورکورانه کافران و خدا ناباوران از گذشتهگان شان، مردود و باطل باشد، اما پیروی کورکورانه مومنان و خدا باوران از گذشتهگان شان، کاری پسندیده و خوب؟ مگر مومنان و متدینان، خطایی، اشتباهی و غلطی نمیکنند؟ مگر آنها دلبستۀ قدرت و ثروت و مکنت نمیشوند؟ مگر آنان فریب شیطان را نمیخورند؟ مگر خداوند آنان را معصوم آفریده است؟ مگر آنان معاف از تعقل و تدبر و تفکر اند؟ باز هم از قرآنکریم بشنویم که آیات قرآن در این قسمت واقعاً شنیدنی است. « وَ الَّذینَ إِذا ذُکِّرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صُمًّا وَ عُمْیاناً » < آیت ۷۳، سوره فرقان> ( و عباد الرحمان کسانی اند هنگامی که به وسیله آیات پرودگارشان پند داده شدند همسان کران و نابینایان بر آن فرو نمیافتند). به اساس این آیت قرآنکریم، تنها کافران نیستند که بر کفر خود کورکورانه چسپیده اند، بلکه ایمان دارانی نیز هستند که بر ایمان خود، کورکورانه چسپیده اند. تنها مردان واقعی خداوند هستند که بر هیچ چیزی انگل وار نمیچشپند و در بارۀ آن تعقل و تکفر میکنند و استدلال میورزند و اندیشهیی را آگاهانه میپذیرند و آگاهانه رد میکنند.
مگر پیامبران الگوی خوب مومنان نیستند؟
Comments are closed.