احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:بهزاد برمک / چهار شنبه 21 قوس 1397 - ۲۰ قوس ۱۳۹۷
شورای عالی صلح نزدیک به یک دهه قبل به هدایت حامد کرزی، رییس جمهور پیشین و تحت رهبری «شهید صلح» استاد برهانالدین ربانی ایجاد گردید. شورای عالی صلح از آن زمان به بعد، افتوخیزهای فراوانی را در این مسیر تجربه کرد و شخصیتهای دیگری نیز در سمتوسو دادن آن به عنوان رهبرانِ شورای نمادین صلح مطرح گردیدند که دارای هیچگونه صلاحیت اجرایی نبودند.
مضاف بر آن، در برهۀ دیگر زمانی، مسوولیت اجرایی دبیرخانۀ شورای عالی صلح به اکرم خپلواک، مشاور سیاسی رییس جمهوری اسلامی افغانستان سپرده شد که از مصوبات و تصامیم شورا به رسانهها چیزی درز نمیکرد تا موجب اطلاعرسانی به مردم افغانستان و کشورهای منطقه و جهان گردد.
در عقب این بازیهای استخباراتی فقط چند تن در ارگ ریاست جمهوری که روابط نهایت نزدیک با شخص رییس جمهور داشتند، آگاه بودند؛ حتا بانوان مطرح و تأثیرگذار در رهبری شورای عالی صلح هم ناآگاهی شان را از قضایای که در رهبری این نهاد میگذشت، در مصاحبهها و جلساتِ مختلف از طریق رسانهها افشا میکردند و گلایه داشتند که از تصمیمگیریها بیخبر اند.
باید خاطرنشان کرد که در سال پار و سال جاری، فعالیتهای شورای عالی صلح به مقصود دستیابی به صلحِ دایمی در کشور تشدید گردید و گردهماییهایی به این منظور به صورت متناوب در کشورهای مختلف جهان نیز راهاندازی شد که نشست کابل، عربستان سعودی، اندونیزیا، تاشکند، اسلامآباد و نشست مسکو که اخیراً برگزار شد، از آن جمله اند.
در همین اواخر، از طریق شبکههای اجتماعی اطلاع یافتیم که در نشست مسکو از کشورهای متعدد جهان به شمول شخصیتهای مستقل افغانستانی و طالبانِ رها شده از زندان گوانتانامو مقیم در قطر نیز دعوت به عمل آمده بود که این فراخوان اسباب خشم مقامات را در ارگ برانگیخت و طی اعلامیهیی، نهتنها از آن استقبال نشد، بلکه تأکید بر آن نیز داشتند که پروسههای صلح باید تحت اِشراف و مالکیت رهبری حکومت وحدت ملی تحقق یابد که چنین یک مطالبه و طرح آن در خور شأن نخبهگان سیاسی در عرف دیپلوماتیک نمیباشد.
روزگار وطن ما روزگار غمانگیزی است؛ در صورتی که رهبران حکومت وحدت ملی و دم و دستگاه سیاست خارجی کشور در مجموع به منظور دسترسی به صلح گم شده میاندیشند و در این راستا تبلیغات گسترده میکنند باید منظور شان واقعاً دریافت حلقۀ مفقود شده باشد و عطف توجه به ثمره این محصول معطوف بدارند، نه به نهال آن، یا به قول دیگر: منظور به دست آوردن سیب باید باشد نه درخت سیب.
مردم داغ دیدۀ افغانستان که از مدت چهار دهه بدینسو متحمل خسارات مادی و معنوی شده اند فراوانی شده اند، حق دارند از مزایای زندهگی مرفه و صلحآمیز در فضای برابری و حقوق شهروندی مستفید شوند و این مهم نباید از جانب دیگران برای شان دیکته شود. باتوجه و مطالعۀ گذشته باید به اشخاص، گروهها و کشورهای خودمحور و مغرض اجازه ندهیم که بار دیگر راهحلهای عجولانه را بر ما تحمیل کنند.
ما باید به گذشتۀ سرزمین ما مراجعه و تاریخ و فرهنگِ مبارزاتی خود را مطالعه کنیم و با آموختن از آن، به چربزبانی و زورگوییهای دیگران نه بگوییم و معضلات و راهحلهای بومی برای بیرون رفت از بحران کشور طرح و پیشنهاد کنیم. چیزی که ما در این مقطع حساس تاریخ معاصر به آن نیاز مبرم داریم، درک این واقعیت است که دسایس دشمنان آزادی، استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و نوامیس ملی را تهدید میکند که در برابر آن باید عاقلانه و آگاهانه نبرد ملی صورت گیرد.
Comments are closed.