احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





ابن خلدون و علم عمران

گزارشگر:نصرالله خليلي تيرتاشي / یک شنبه 6 سرطان 1395 - ۰۵ سرطان ۱۳۹۵

بخش دوم/
mandegar-3ابن خلدون که دارای شهرت جهانی می‏باشد، شخصی‌ست فیلسوف، موّرخ، سیاست‏مدار، جامعه‏شناس، اقتصاددان و مبدع «علم عمران» که بیش از شش‌صد سال پیش با روش کاملاً علمی و فراتر از عصر خویش، به مطالعه و تحقیقِ ابعاد گوناگونِ پدیده‏های اجتماعی پرداخته است. این علم تعداد زیادی از رشته‏های علوم انسانی زمانِ ما را در برمی‏گیرد.
وی همۀ تجارب و تأملّات و اندیشه‏های خود را در کتاب مفصّل مقدّمه که سبب اشتهار جهانی‏اش شد، به ودیعه نهاد. مقدّمه، تصویر گویایی از زنده‌گی اجتماعیِ جوامعی است که در عصر ابن خلدون وجود داشتند.
جنبۀ برجستۀ این کتاب بُعد اجتماعی آن، یعنی تحلیل پدیده‏های اجتماعی است. وی در مطالعات خود، به دنبال سازوکاری می‏گشت که بتواند با آن تفسیر مناسبی از تحوّلات اجتماعی ارایه دهد که چه‌گونه پدیده‏یی متولّد می‏شود، رشد می‏کند و به تکامل می‏رسد و پس از چندی از هم فرو می‏پاشد. اگر با دقت بیشتری به مقدمه وی بنگریم، هستۀ اولیۀ همۀ علوم اجتماعی و بسیاری از مسایل را در آن می‏یابیم. از این‏رو، مقدّمه وی می‏تواند منبع ارزش‌مندی برای مطالعات جامعه‏شناختی و تاریخی باشد. هر قدر محقق در مباحث وی دقیق‏تر شود، به اهمیت و ژرف‏بینی‏اش بیشتر واقف می‏گردد. بحث وی در این کتاب، از یک مقدّمه به مفهوم عادی فراتر است؛ زیرا به ارایه و تأسیس رشتۀ علمی مستقل پرداخته و اهداف، فواید، مسایل و موضوع آن را بیان داشته و برای اثبات استقلال آن، روابطش را با سایر علوم مشابه بررسی کرده است و از آینده‌گان خواسته کار نو و بدیع وی را ناتمام رها نکنند.
«تجربه» و «اندیشه» دو منبع اساسی مقدّمه هستند که خود وی بارها بدان‏ها اشاره کرده که آن‌چه را نوشته، از ذهن خودش تراوش نموده و از جانب خداوند به او اضافه شده است: «… مقدّمه آن را به این شیوه شگفت، که در آن عالم تنهایی به آن رهبری شدم، تکمیل کردم و در آن ایّام، سیلی از علوم و معارف بر فکرم هجوم آورد و من فقط زبده و مغز آن را امتخاض کردم و در این تألیف آوردم… و خداوند مرا به سوی آن الهام کامل نموده است…»(۴)
مرتبه و اهمیت مقام ابن خلدون در زمان حیاتش شناخته نگردید. نخستین کسانی که متوجه او شدند، ترک‏ها بودند. نویسنده‌گان اروپایی در قرن نوزدهم میلادی او را کشف کردند و نخستین کسی که کاملاً به عظمت او پی برد و او را در سال ۱۸۱۲ م «منتسکیوی عرب» معرفی کرد، هامر ـ پوگشتال، خاورشناس اتریشی، بود.(۵)
«مقدّمه» ابن خلدون از نظر دیگران
آن‏گونه که مشهور است، مقدّمه ابن خلدون تنها در اوایل قرن نوزدهم میلادی مورد توجه خاورشناسان غربی واقع گردید و در اواخر همان قرن از این مرحله گذشت و دیگر دانشمندان اروپایی نیز آن را مورد تحقیق قرار دادند و جهان اسلام نیز از طریق اروپا با ابن‏خلدون آشنایی مجدّد پیدا کرد. آشنایی ‏بیشتر با ابن‏خلدون در ایران نیز از طریق مطالعۀ نوشته‏های اروپایی و به ویژه پس از انتشار نخستین چاپ ترجمۀ فارسی مقدّمه آغاز شد.(۶)
با ترجمۀ مقدّمه به زبان‏های مهم جهان، بسیاری از محققان دریافتند که وی بر بسیاری از محققان اروپایی در آراء و نظریه‏های باارزش و مهم سبقت جسته است. از آن پس، دانشمندان رشته‏های گوناگون نظریه‏های ابن خلدون را مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند که وی بر بسیاری از مشهورترین صاحب‏نظران رشته‏های اجتماعی همانند ویکو، ماکیاول، اگوست کنت، کورنو، جان بودن، دیوید هیوم، آدام اسمیت و دیگران مقدّم است و بذرهای نظریات دانشمندان زیادی را می‏توان در آن یافت.
پس از این آشنایی بود که اظهارنظرهای جالبی دربارۀ شخصیت و اثرش شروع شدند. در این‌جا فقط به بیان سه اظهارنظر اکتفا می‏شود:(۷)
۱٫ آرنولد توین‏بی، موّرخ شهیر بریتانیایی، در تألیف بزرگ خود، به نام مطالعه‏یی در تاریخ چنین آورده است: «… ابن خلدون در مقدّمه خویش بر تاریخ جهان، فلسفه‏یی از تاریخ در تصور گنجانیده و صورت‏بندی کرده است که بی‏تردید، سترگ‏ترین اثری است از نوع خود که تاکنون در هر عصری یا سرزمینی به وجود آمده است… به نظر می‏رسد که وی در زمینه‏یی که برای تحقیقات خویش برگزیده، ملهم از هیچ‏یک از پیشینیان خود نبوده است.»(۸)
۲٫ رابرت فلینت، فیلسوف انگلیسی، در کتاب خود به نام تاریخ فلسفۀ تاریخ نوشته است: «… در زمینۀ علم یا فلسفۀ تاریخ، نامی درخشان زینت‏بخش ادبیات و علوم عرب شد. نه در دورۀ کلاسیک و نه در عصر قرون وسطای مسیحی نمی‏توان شخصیتی یافت که حتا اندک به درخشش ابن خلدون باشد… او در مقام نظریه‏پردازِ تاریخ، در هیچ عصر و سرزمینی همتا نداشته است… افلاطون، ارسطو و آگوستین هم‌طراز با او نیستند و سایرین شایسته‌گی آن را ندارند که حتا نام‌شان در جوار نام او ذکر شود. اصالت و فرزانه‌گی و ژرف‏بینی و جامعیت وی همه یک‌سان، قابل تحسین و ستایش است.»(۹)
۳٫ جورج سارتن، محقق امریکایی، در وصف ابن خلدون می‏نویسد: «… ابن خلدون موّرخ، سیاست‏مدار، جامعه‏شناس، اقتصاددان و محققی ژرف در امور بشر بود و در پس تجزیه و تحلیل گذشتۀ بشر برای دریافت حال و آیندۀ او. وی در زمرۀ نخستین فلاسفۀ تاریخ است و بر ماکیاول، جان بودن، ویکو، اگوست کنت و کورنو تقدّم فکری داشته است.»(۱۰)

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.