احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یک شنبه 2 جدی 1397 - ۰۱ جدی ۱۳۹۷
هفده سال پیش در یک چنین روزی، مردم افغانستان با شور و نشاطِ بسیارمضاعف صبحشان را آغاز کردند؛ دلیلِ این شور و نشاطِ مضاعف این بود که یک روز قبلتر، در یکم جدی ۱۳۸۰، برهانالدین ربانی رییسجمهور دولت اسلامی مجاهدین، قدرت را به گونۀ مسالمتآمیز به آقای کرزی تحویل داد و صفحۀ جدیدی را در تاریخ افغانستان گشود. این تحویلدهی قدرت درحالی صورت گرفت که آقای ربانی و جبهۀ مجاهدینِ تحت رهبری او، نقشِ اول را در شکستِ امارتِ طالبان ایفا کرده بودند و نظر به گذشتۀ خونبارِ کشور در عرصۀ سیاست و قدرت، بسیاریها نسبت به انتقال مسالمتآمیزِ قدرت در افغانستان بیباور بودند. اما استاد ربانی و جبهۀ مجاهدین در اوجِ قدرت با این انتقال مسالمتآمیز اولاً خواستند به جامعۀ جهانی به اثبات برسانند که مبارزۀ آنها محضِ قدرت و حکومت نبوده و ثانیاً خواستند سنتِ نیکو و فرهنگِ پسندیدۀ انتقال قدرت را در جامعۀ سیاسیِ افغانستان و حکومتهایی که بعدتر روی کار میآیند، نهادینه سازند. اینکه این فرهنگ در جامعۀ سیاسیِ ما تا اکنون چهقدر دنبالهرو پیدا کرده و حکومتهایِ بعدی تا چه حدودی به استاد ربانی اقتدا کردهاند، موضوع اساسیِ این نوشتار است.
آقای کرزی اگرچه حکومت را در کمالِ ناباوری به خود و اوضاع سیاسیِ افغانستان از شهید صلح و رییسجمهور اسبق تحویل گرفت؛ اما قدم به قدم و مرحله به مرحله پیوندی ناموسی میانِ خود و قدرت برقرار کرد و بهرغمِ فداکاری و همکاریِ بیدریغِ استاد ربانی، این ایده و ایدیولوژی را ترویج کرد که همۀ کسانی که به گونۀ بالفعل یا بالقوه میتوانند اقتدارِ او را با تهدید یا پُرسش مواجه کنند، باید از صحنه حذف شوند. اینگونه بود که دیدیم حذفِ سیستماتیکِ نهتنها چهرههای شاخصِ جهاد و مقاومت از عرصۀ دولتداری کلید خورد، بلکه کوشش شد حتیالامکان از ورود مردم و افراد عادییی که به این جبهه دلبستهگی داشتند نیز به ادارات و مناصبِ دولتی جلوگیری بهعمل آید. آقای کرزی برای ترویج و تطبیقِ این ایدیولوژی فقط به یاران و هواخوانِ داخلی اکتفا نکرد، بلکه کوشید این ایدیولوژی را نزد جامعۀ جهانی و کشورهای کمکدهنده مشروع و منطقی جلوه دهد و حمایتِ سختافزاری و نرمافزاریِ آنها را در قالبها و عناوینِ مختلف دریافت کند. اما اوجِ ایدیولوژی انحصارگریِ آقای کرزی را زمانی میشد مشاهده کرد که او احساس کرد که دیگر حمایتِ خارجیها و بهویژه امریکاییها را از دست داده و باید خود به حالِ قدرتِ خود چاره بجوید. او در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸ گفت که: دولت و حکومتِ افغانستان جامِ بلورینی بود که او آن را محکم در دست گرفت و از توفانهای گوناگون عبور داد و اکنون که بهسلامت آن را به ساحل امن رسانده، قصد رها کردنش را ندارد!
اتفاقاتی که در آن انتخابات افتاد و اتفاقاتِ عجیبتری که در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۳ به نمایش درآمد، همه بهنحوی بازتابِ عینیِ این گزاره و تمثیلِ تقریباً شاعرانه بود. اکنون که آقای غنی در منصب ریاستِ حکومت قرار دارد نیز عینِ داستان صادق است؛ این جامِ بلورین یا نباید در یک انتخاباتِ شفاف به شخصِ دیگری واگذار شود یا اگر اجباراً باید واگذار گردد نیز، تحویلگیرنده باید تیمی باشد کاملاً وفادار به رییس حکومت و خطوط سیاسی ـ ایدیولوژیکِ وی.
آقای غنی و حکومتِ موجود متأسفانه به انتقال مسالمتآمیزِ قدرت از طریق انتخاباتِ سالم باور ندارند؛ از اینرو مدتهاست که به نفوذ در انتخابات و مصادرۀ همهجانبۀ آن آغاز کردهاند و در همین مسیر، عزلونصبها و تنبیهوتشویقها و قبضوبسطها و سفرهاوخطرهایِ فراوانی را با هزینۀ دولت معطوف به انتخاباتِ سالِ آینده روی دست گرفتهاند. با این حساب، با درد و دریغ باید پاسخ داد که همچنان شهید راهِ صلح استاد برهانالدین ربانی یگانه نامِ درخشان در میانِ زمامداران است که قدرت را به گونۀ مسالمتآمیز و عاری از حیله و ترفند به شخصِ بعدی تحویل داده است.
Comments are closed.