احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمدمرادی/ سه شنبه 4 جدی 1397 - ۰۳ جدی ۱۳۹۷
منظومۀ «جنگنامه»، در سالهای جنگ اول افغانستان و انگلیس در ۱۷۰ سال پیش توسط «محمدغلام غلامی» سروده شد. این دفتر شعر، مهمترین اثر حماسی دوران مقاومت علیه انگلیسها به شمار میرود که بیانگر روحیۀ بیگانهستیزی شهروندان افغانستان است. «اکبرنامه»، منظومۀ دیگر حماسی به سبک شاهنامه فردوسی است که در قرن سیزدهم هجری توسط «حمید کشمیری» در وصف وزیر اکبرخان به نظم درآمده است. این دفترِ شعر نیز مرتبط با جنگ اول افغانستان و انگلیس است.
پس از آن، شعر عامیانۀ مقاومت نیز شکل گرفت که به لالایی مادران هنگام خواباندن کودکانشان تبدیل شد. «بیا بچیم انگور بخو» از مشهورترین سرودههای فولکلوری این دوره بود که مادران افغانستان، با کلمات ساده، فرزندانشان را درس شجاعت، مقاومت و از خودگذشتهگی میآموختند. در جنگ دوم افغانستان و انگلیس، مضامین حماسی وارد شعر پشتو نیز شد که در سرودههای به اسم «لندی» متبلور یافت. در این پیامکها و اشعار کوتاه که عمدتاً سرایندۀ آن دوشیزهگان اند، جوانان برای دفاع از ننگ و ناموس و سرزمینشان ترغیب میشوند. در دورۀ اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ نیز شیوهیی از سرودههای حماسی نسج یافت که به «شعر مقاومت» معروف شد. این اشعار، افزون بر زیباییشناختی ادبیات ما، روحیۀ یک ملت را نیز به تصویر میکشد. دینمداری، بیگانهستیزی و پایداری در برابر اجانب از بارزترین نکتههای اشعار مقاومت است. وقتی طالبان ۲۴ سال پیش سازماندهی شدند، با شناختی که از بافتهای فرهنگی و سنتی جامعه افغانستان داشتند، به سرودن اشعار حماسی مبادرت کردند که به سرودها و آوازهای بدون ساز و موسیقی مشهور است. آنان علاوه بر گنجاندن مضامین میهنی در سرودهای خود، از مطالب دینی نیز در غنابخشی به این سرودهها، بهره بردهاند. سرود رسمی این گروه یعنی «د شهیدانو کور» نیز تلفیقی از آموزههای دینی و ترانههای محلی بدون موسیقی است زیرا طالبان، هر نوع موسیقی را حرام میدانند. «فقیرمحمد درویش» از مشهورترین ترانهسرایان طالبان است که جنگجویان این گروه با شنیدن صدای او، به وجد میآیند. او که با تصوف هم بیگان نیست، محل تولدش روستای «حیدرخیل» منطقۀ «اسماعیل خیل» ولایت خوست است. فقیرمحمد، از روحیات جوانان روستایی مناطق جنوب افغانستان آگاهی کامل دارد و میداند که چگونه جوانان احساساتی را به اردوگاه طالبان بکشاند. در یکی از نوشتههای طالبان که در تجلیل از فقیرمحمد درویش، در سایت «نن» منتشر شده، آمده است: «در یکی از روزها، گروهی از عاملان انتحاری طالبان برای عملیات عازم منطقه بودند. فرماندهان آنان از این جوانان خواستند که در لحظات آخر زندهگی، چه آرزو دارند تا برآورده کنند؟ عاملان انتحاری یکصدا از فرماندهانشان خواستند که تنها آرزوی آنان پیش از مرگ، ملاقات و دیدار با فقیرمحمد است».
شاید برای شهرنشینان افغانستان، شنیدن ترانههای طالبان آزاردهنده باشد اما در جامعۀ غیرشهری و عشایری که طالبان در آن رشد کردهاند، این سرودهها، از گوشنوازترین نواها است. طالبان برای تخدیر ذهن و تسخیر جسم هزاران هزار، جنگجو و عامل انتحاری، از این سرودهها استفاده کردند و آنان را به قربانگاه کشاندند. تهیه و انتشار فیلم از جریان فعالیتها و عملیاتهای طالبان، از دیگر ابزار این گروه در جنگ نرم با غربیها و دولت افغانستان است. به تصویر کشیدن صحنههای مهیج جنگ بهخصوص لحظه رفتن عاملان انتحاری به سوی هدف، تأثیر عمیقی روی جنگجویان طالبان میگذارد و آنان را برای عملیاتهای بعدی آماده میکند. فیلمبرداری توسط پهپاد از حملۀ انتحاری به مرکز پولیس منطقۀ «ناوه» ولایت هلمند که در میزان ۱۳۹۵ انجام شد، یکی از دهها کلیپ تبلیغاتی طالبان بود که همه را شگفتزده کرد. انتشار فیلم سخنان تحریکآمیز نفوذی زیر ۲۰ سال طالبان که «عبدالرازق» فرمانده سابق پولیس قندهار را به قتل رساند، از دیگر برنامۀ تبلیغی طالبان بود. او با توسل به آیات قرآن و احادیث نبوی، از سایر هم سن و سالهای خود خواست تا به گفتۀ او، در جهاد علیه کفار شرکت کنند. استفادۀ طالبان از مساجد و مدارس دینی از دیگر ابزارهای تبلیغاتی این گروه به شمار میرود که شرح آن در یادداشت حاضر نمیگنجد. در حقیقت، طالبان در زمینۀ جنگ نرم که از جامعۀ دینی و سنتی افغانستان مایه گذاشتهاند، دست امریکا و دولت افغانستان را از پشت بستهاند. تا یک دهه پس از حضور امریکا و متحدانش در افغانستان، غربیها از این شگرد طالبان غافل بودند اما در سالهای اخیر، شماری از محققان و جامعه شناسان غربی و اروپایی، در جستجوی رمز موفقیت طالبان برآمدهاند. «توماس جانسون» افسر عالیرتبه امریکا که یک دهه پیش مشاور نظامیان امریکایی در افغانستان بود، یکی از این افراد است. او سالها قدرت نرم طالبان را مورد مطالعه قرار داده که حاصل کار او، چاپ کتاب «روایات طالبان» به زبان انگلیسی است. تحقیق جانسون نشان میدهد که چگونه طالبان از آیات، روایات، نغمهها و اشعار ساده، مردم را متقاعد کردهاند که امریکا یک کشور اشغالگر است اما امریکا نتوانسته است شهروندان افغانستان را قانع کند که چرا باید نیروهای خارجی در افغانستان حضور داشته باشند. «اشعار طالبان» به زبان انگلیسی، عنوان کتاب دیگری است که اخیراً توسط نهاد «سیهورست» در لندن به چاپ رسیده است. «الکس استریک» و «فلیکس کوهن»، نویسندهگان این کتاب، سالها دربارۀ راههای پیروزی طالبان تحقیق کرده و به این نتیجه رسیدهاند که غرب برای شناخت طالبان، ترانهها و ابزار تبلیغاتی آنان را مورد واکاوی قرار دهد. افزون بر این، نگارنده معتقد است که سطح فرهنگی جامعۀ افغانستان و بافتهای سنتی این کشور که بیشتر در مناطق روستایی عینیت مییابد، بستر مناسبی برای موجسواری طالبان روی ارزشها، باورها و اعتقادات جامعۀ روستایی و دینی در جهت منافع این گروه بوده است. اکنون که سخن از ایجاد تغییراتی احتمالی در افغانستان مطرح است، میطلبد که دیدگاهمان را نیز نسبت به طالبان از تیوری توطیه و پروژهیی بودن این گروه، به نگاه جامعهشناسی طالبان تغییر دهیم. هرچند ممکن است تغییر دیدگاهمان به طالبان، ناخوشایند باشد ولی باید روزی به این حقیقت رسید که این گروه ساخته و پرداخته باورهای دینی و ساختارهای اجتماعی و زاده نظام قبیلهیی افغانستان است که هرازگاهی به تختۀ بازی کشورهای دور و نزدیک نیز تبدیل میشود.
Comments are closed.