احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سعید حقیقی/ بی بی سی - ۰۱ دلو ۱۳۹۱
درکتابخانه شخصیام حالا یک قفسه بیشتر شده است. این قفسه به کتابهای که در داخل افغانستان و به وسیله ناشران این کشور منتشر شدهاند، اختصاص دارد.
گاهی که دوستان به دیدنم میآیند با نوعی مباهات این کتابها را برایشان نشان میدهم. ده سال پیش کتاب خانه شخصیام چنین قفسهای نداشت. شاید به این دلیل که در انتخاب و خرید کتاب بی حد سخت گیرم.
اما حالا از موجودیت این کتابها زیاد ناراضی نیستم؛ حداقل میدانم که با برخی معیارهای اصلی نشر و چاپ کتاب برابر اند. همان مسالهای که همواره به عنوان یک دغدغه در خرید کتاب برایم مهم بوده است.
در ده سال گذشته که فضای سیاسی افغانستان تغییر کرد و آزادی بیان و رسانهها به عنوان یکی از اصلی ترین مولفههای نظام سیاسی جدید در قانون اساسی این کشور مطرح شد، بازار نشر و ایجاد چاپخانهها نیز در افغانستان رونق گرفت. رونقی که شاید پیش از آن، افغانستان به دلیل این که کشوری فقیر بوده و یا در سایه حاکمیت های عمدتا تمامیت خواه بسر برده، آن را تجربه نکرده بود.
از جانب دیگر بازار نشر کتاب آن گونه که در ایران در همسایگی افغانستان شکل گرفت در افغانستان هرگز شکل نگرفته است.
بسیاری دلیل آن را در ارضا شدن عطش خوانندهگان افغان به وسیله کتاب های نشر شده در ایران میدانند و حتی برخیها گسترش صنعت نشر و چاپ کتاب در ایران را مهم ترین مانع رشد این صنعت در افغانستان ارزیابی می کنند.
در یکی از گزارشهای مربوط به موضوع مطالعه خواندم که در افغانستان میانگین مطالعه در سال برای هر شهروند این کشور یک دقیقه است. این زمان کمترین زمان مطالعه می تواند برای کشوری که جمعیتی بالای سی میلیون دارد، به شمار رود.
اما از دلایل دیگر آن هم نباید چشم پوشید. افغانستان به هر حال در میان کشورهای جهان از میزان بالای افراد بیسواد برخوردار است و این موضوع بدون تردید می تواند با فرهنگ مطالعه رابطه داشته باشد.
گفته میشود که بریتانیاییها، بعدا هم آلمانیها و پس از آنها روسها در میان ملل جهان وقت بیشتری را به مطالعه صرف میکنند و به همین دلیل مثلا در بریتانیا سالانه نزدیک به ۴۰ هزار عنوان کتاب منتشر می شود. ولی این رقم در مقایسه با کشوری مثل افغانستان هنوز از وضعیت خوب مطالعه و نشر کتاب خبر نمی دهد.
براساس آمار رسمی در افغانستان هر سال حدود پنجاه عنوان کتاب منتشر می شود. البته آمار کتابهای مولفان افغان که در خارج از این کشور نشر میشوند، در دست نیست.
این کتابها هم یک دست و همگون نیستند و به تناسب امکانات و موسسههای که آن ها را منتشر میکنند، ساختارها و محتواهای متفاوتی دارند.
انواع کتاب
در افغانستان عمدتاً سه نوع کتاب منتشر میشود.
نخست، کتابهای که از سوی سازمانهای خصوصی و احزاب سیاسی با هدفهای مشخص سیاسی، اجتماعی و فرهنگی منتشر میشوند.
دوم، کتابهای را که نهادهای دولتی و زیرمجموعههای آنها منتشر میکنند و سوم، کتابهای که از سوی ناشران و چاپخانههای مستقل نشر میشوند.
در قانون اساسی افغانستان حق آزادی بیان در شکلهای نوشتاری، دیداری و شنیداری به رسمیت شناخته شده و به همین دلیل هیچ گونه سانسور خاصی بر کتابهای نشر شده اعمال نمی شود.
حتی ناشران کتاب در افغانستان این زحمت را هم به خود نمیدهند که برای نشر یک کتاب از مراجع رسمی و قانونی مجوز بگیرند.
در حالی که در بسیاری از کشورهای همسایه نسبت به نشر کتاب سخت گیریهای وجود دارد و به گونه نمونه در کشوری مثل ایران که بالاترین سطح انتشار کتاب را در میان کشورهای همسایه به خود اختصاص داده، گرفتن مجوز برای برخی کتابها به آسانی به دست نمیآید.
این وضعیت سبب میشود که ناشر افغان با دغدغه کمتری از سانسور و پیامدهای آن رو به رو باشد. اما در افغانستان به دلیل بافت و ساختار سنتی و مذهبی جامعه یک نوع خودسانسوری و دیگر سانسوری همواره وجود داشته است.
تجربه نشر «قرآن پاک» که ترجمه نسبتاً آزاد از قرآن، کتاب مقدس مسلمانان، است چند سال پیش برای ناشر آن دردسرساز شد و انتشار رمان «گمنامی» در روزهای اخیر که به فرار نویسنده آن از افغانستان منجر شد، شاید نمونههایی از یک فضای بسته باشد که ازمنظر قانونی توجیه ندارد، ولی بدون توجه به آنها نیز نمیتوان به آزادی عمل کرد.
به هرحال سه شهر در افغانستان با نشر و چاپ کتاب در صدر فهرست قرار دارند. این ولایت ها به ترتیب، کابل، هرات، مزار شریف هستند.
بعدا هم باید از شهرهای چون جلالآباد، قندهار و ولایت پکتیا در جنوب و شرق نام گرفت.
در افغانستان در حال حاضر نزدیک به صد انتشارات و چاپخانه فعالیت دارند که بخش عمده از این چاپخانهها و انتشارات در شهر کابل هستند.
اما از مشکلات چاپ و نشر کتاب در افغانستان که میتواند آینده این صنعت را با چالش رو به رو کند نباید به سادهگی عبور کرد.
مشکلات ساختاری
بخشی از مشکل کتابهای منتشر شده در افغانستان از بعد ساختاری قابل بررسی است.
این مشکل میتواند شامل شکل و نوع استفاده از خط در این کتابها باشد.
هنوز در موسسههای انتشاراتی افغانستان به مساله طراحی و گرافیک توجه نمیشود و اگر میشود آن قدر نیست که بتوان از آن به عنوان حرکت حساب شده در صنعت نشر و چاپ سخن گفت.
ساختار کتاب از طرح پشتی آن آغاز می شود و به مسایل ریز تری مانند حروفنگاری، فاصله گذاری و رعایت قواعد دستوری می انجامد.
نوع استفاده از کاغذ نیز در نشر کتاب از اهمیت ویژه ای برخوردار است که ناشران افغان عمدتا به دنبال یافتن ارزان ترین نوع آن هستند.
مشکلات محتوایی
پراکندهگی زبانی و عدم یک دست بودن متن بر موضوع مشخص از دیگر مشکلات کتابهای است که در افغانستان منتشر میشوند.
این مشکل گاه به دلیل استفاده نادرست از زبان به عنوان عامل اصلی اندیشه بروز میکند.
نویسندگان افغان، به ویژه آنانیکه در عرصههای غیر از ادبیات داستانی و شعر، قلم میزنند، گاهی چنان درگیر حرفهایی که باید بزنند، می شوند که نمیدانند استفاده و نوع چیدمان واژگانی شان اثر را به شدت آسیب رسانده است.
مشکل ویرایش
در افغانستان کمتر موسسه انتشاراتی را میتوان سراغ گرفت که به ویرایش متن توجه نشان دهد.
به همین دلیل ریخت و پاشهای زبانی، راه یافتن اغلاط چاپی و اشتباههای دستوری در بسیاری از کتابهای منتشر شده بیداد میکند.
مخاطب شناسی
موضوع مهم در صنعت نشر و چاپ کتاب بحث مخاطب شناسی است.
نویسنده و ناشر برای چه کسی یا کسانی می کتاب منتشر میکنند؟ در دیگر کشورها حتی طیف خوانندگان اثر از پیش مشخص میشود و با همین رویکرد ناشران میدانند که اثر شان را برای کدام مخاطبان عرضه میکنند.
خواننده افغان وقتی به یک کتاب فروشی مراجعه میکند با سردرگمی در این خصوص رو به رو میشود.
مشکلی که از این ناحیه صنعت نشر و چاپ کتاب در افغانستان را تهدید میکند، ایجاد بی اعتمادی در خواننده و مخاطب اثر است.
به همین دلیل کتابهایی که در افغانستان منتشر میشوند به جز شمار محدودی هم چنان در قفسه های کتاب فروشی ها باقی میمانند.
آگاهیدهی
هنوز برای ناشران افغان بحث آگاهیدهی و تبلیغات چندان موضوعیت پیدا نکرده است. کتابها منتشر میشوند بدون آن که پیش یا پس از نشر در مورد آنها تبلیغاتی صورت گرفته باشد.
خوانندهگان به گونه تصادفی از نشر یک اثر با خبر میشوند، آنهم یا به وسیله نویسنده یا هم از طریق برخی از دوستان.
تیراژ
تیراژ کتاب در افغانستان نشان میدهد که هنوز، کتابهای نشر شده از سوی خوانندهگان زیاد جدی گرفته نمیشوند.
کمتر کتابی را میتوان یافت که تیراژ بالای هزار نسخه داشته باشد یا به چاپ دوم و سوم رسیده باشد.
سایرمسایل
حق تالیف نیز در افغانستان از دیگر مسایل صنعت چاپ و نشر میتواند محسوب شود.
وقتی نویسنده از راه نوشتن نمیتواند کسب درآمد کند بدون شک رغبت به نوشتن را کمتر احساس میکند.
ولی در چند سال گذشته تغییرات اندکی در این خصوص رونما شده است. برخی کتاب های پرفروش از سوی انتشارات با امضای قرار داد و دادن حق تالیف به نویسنده به نشر می رسند.
حق تالیفی که زیاد هم چشمگیر نیست ولی با این حال می تواند روزنهای در صنعت نشر و چاپ این کشور حساب شود.
کتاب هایی که در افغانستان منتشر می شوند، فاقد شماره ثبت یا شابک هستند؛ همان مسالهای که به اثر منتشر شده هویت رسمی می بخشد.
هرچند که افغانستان هنوز به قانون ‘حق معنوی مولف’ در سطح جهان نه پیوسته است اما چند سال پیش در سطح ملی، وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان ‘قانون حمایت از حقوق مولف، مصنف، هنرمند و محقق’ را به اجرا گذاشت، ولی این قانون کافی نیست که بتواند به کل مشکلات صنعت نشر در این کشور پاسخگو باشد.
وضعیت حاکم بر نشر کتاب در افغانستان سبب میشود که پیامدهای ناخوشایندی برای این صنعت نوپا در این کشور در حال حاضر و در آینده در پی داشته باشد. این پیامدها میتواند شامل رکود و ایستایی در عرصه نشر کتاب شود که تفکر و تولید اندیشه را در تمام زمینهها، زمین گیر میکند.
Comments are closed.