احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سه شنبه 4 جدی 1397 - ۰۳ جدی ۱۳۹۷
گزینش دو چهرۀ تقریباً قدرتمند در ساختارهای امنیتی کشور، هرچند میتواند در مقایسه به افراد گذشته امیدبخش باشد، اما با این حال نمیتوان باور کرد که اشرف غنی رییس حکومت وحدت ملی این دو تن را فقط به دلیل شایستهگیهای که دارند به این سمتها انتخاب کرده باشد. وضعیت امنیتی کشور در حدی رو به وخامت گذاشته که با جا به جایی چهرههای تازه و حتا قدرتمند و توانا نیز نمیتوان بهبودی قابل توجهی در آن رونما کرد.
از آغاز به کار حکومت وحدت ملی هر روز گواه بدتر شدن اوضاع امنیتی کشور هستیم، بدون آن که رهبری دولت و حکومت تلاش چندانی برای بهتر شدن آن انجام داده باشند. حالا هم در آستانۀ انتخابات ریاستجمهوری گمان نمیرود که آقای غنی برای بهبود وضع امنیتی این دو چهرۀ تقریباً ضد پاکستانی و طالبانی را به سمتهای در ساختار امنیتی کشور گزینش کرده باشد. آقای غنی در چنان درهیی از بی اعتمادیهای مزمن، سردرگُمیها و ندانم کاریهای فلجکننده سقوط کرده که به مشکل بتواند با چنین تغییراتی حتا خود را از مخمصۀ به وجود آمده نجات بخشد. آقای غنی به جای این گونه تغییرات در آستانۀ انتخابات، اگر برای بهبود وضع کشور برنامه و راهکاری میداشت، باید این افراد و افرادی مثل آنان را از همان آغاز رفتن خود به ارگ در رأس ساختارهای امنیتی کشور قرار میداد. حالا گزینش امرالله صالح به حیث وزیر امور داخله و اسدالله خالد به حیث وزیر دفاع فقط میتواند مصرف انتخاباتی داشته باشد و بس. گزینش این افراد هر چند که باید از آن به دلیل ضعف مقامهای پیشین این دو وزارت استقبال کرد، ولی نمیتوان انتظار زیادی را از آنها داشت.
سیستم مدیریتی کشور چنان از کار افتاده و متلاشی شده است که نه امرالله صالح و نه هم اسدالله خالد حتا اگر تواناییهای خارقالعاده هم داشته باشند، از پس از آن بیرون شده نمیتوانند. در یک دستگاه فاسد و به شدت بیمار چگونه ممکن است که وارد شدن دو تن آن گونه تأثیراتی بگذارد که کل دستگاه را از حالت رخوت و انفعال بیرون کشد و آن را دوباره به دستگاهی فعال و پُر جنب و جوش در آورد؟ آقای غنی اگر واقعاً به فکر تأمین امنیت و نجات کشور از چنگ بحران به وجود آمده میبود، چرا این افراد را در چهار یا پنجسال گذشته به این سمتها انتخاب نکرده بود؟ آیا این دو تن ناگهان از آسمان به زمین آمده اند که در مورد آنها نمیشد مثلاً در اوایل بهوجود آمدن حکومت وحدت ملی تصمیم گرفت؟ آقای غنی حالا پس از پنجسال که کارد به استخوان رسیده و دیگر نمیتوان کاری برای بهبود وضعیت انجام داد، مگر این که کل دستگاه را دچار تحول ساخت، به فکر ایجاد تغییرات افتاده که هیچ سودی در پی نخواهد داشت. از جانب دیگر اگر قرار است، تحولی برای بهبود وضعیت صورت گیرد، این تحول باید از همان اهرم اصلی قدرت آغاز شود. مگر نمیگویند که «ماهی از سرگنده گردد، نه ز دم». ماهی سیاست و حکومتداری افغانستان از سر گندیده شده و تا زمانی که واقعاً سری برای آن جستوجو نشود، با نو کردن چهرهها نمیتوان انتظار زیادی را داشت.
از سوی دیگر، انتخاب دو تن از چهرههای پیشین که از نگاه سیاسی نیز دارای امکانات و ظرفیتهای در درون جامعه هستند، بیشتر به یک گزینش در راستای خواستهای انتخاباتی آقای غنی میتواند مفید تلقی شود، آن هم به این شرط که واقعاً رفتن این دو تن در کنار او از وجاهت و اعتبار قبلی سیاسی شان در جامعه نکاسته باشد. آقای غنی تلاش کرد با وارد کردن عمر داوودزی، امرالله صالح و اسدالله خالد در دستگاه حکومت، که احتمال دارد در روزهای آینده گواه تغییراتی دیگری نیز از این دست باشیم، در واقع آنها را از کنار متحدان سیاسی آنها که ممکن است که در انتخابات با او رقابت کنند، جدا سازد. آقای غنی بهتر از هر کس دیگری میداند که وضعیت کشور چنان نیست که بتوان با این گونه خانهتکانیهای کوچک و مقطعی تغییر چندانی در آن به وجود آورد. آقای صالح و آقای خالد بیشترین کاری که ظرف مدت باقی مانده از عمر حکومت وحدت ملی میتوانند انجام دهند، آشنایی با ساختارهایی است که در اختیار آنها قرار گرفته و نه بیشتر. انتظار معجزه را از این افراد داشتن ابلهی و حماقت است. آنها افراد نسبتاً توانمند و شایسته اند اما آن گونه نیست که کار کارستان کنند و آن چه را که دیگران واقعاً از انجام آن عاجز اند، آنها آن را به سر رسانند. بدون شک چنین نخواهد شد و خواهیم دید که تلاشهای آنها نیز به دلیل ناکارایی ساختارها به بنبست خواهد رسید. واقعاً نمیتوان قانع شد که چه ترفندی این دو تن یا افرادی نظیر آنها را وا میدارد که اشتباههای گذشته را تکرار کنند. آقای صالح تجربه کار با آقای غنی را دارد. او یکبار دیگر هم تلاش کرد که به عنصری مفید برای حکومتداری افغانستان تبدیل شود، ولی بهزودی متوجه اشتباه خود شد و از کار کناره گیری کرد. این بار معلوم نیست که آقای غنی با چه ترفندی موفق شد که او را وارد ساختار حکومتی سازد. افراد دیگر نیز اگر به اندازه آقای صالح در کنار آقای غنی نبوده اند، اما شناخت کافی از او و نوع حکومتداری او داشتند. آنها نیز میدانند که در چنین دستگاهی کار کردن نه تنها بسیار دشوار است، بل حتا ناممکن به نظر میرسد. ولی بازهم میبینیم که خطر را به جان میخرند و وارد ساختار حکومتی میشوند، آن هم در یکی از حساسترین برههها که افغانستان باید از وضعیت بهوجود آمده با تدبیر و رفتن به سوی یک انتخابات شفاف و عادلانه بیرون شود.
Comments are closed.