احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمدفرهاد مجیدی ـ عضو مجلس نمایندهگان/ 31 جوزا 1393 - ۳۰ جوزا ۱۳۹۳
آقای رییسجمهور!
اگر یاد شما نباشد، که بدون شک هم نیست، ولی به یاد من هست و میخواهم به شما یاد آوری کنم که به تاریخ ۹ قوس ۱۳۹۲ نامهیی به شما نوشتم که در روزنامۀ هشت صبح منتشر شد. در آن نامه گفته بودم که این نخستین نامهام به شما در زمان زمامداریِ شماست و ابراز امیدواری کرده بودم که آخرین نامهام در زمان حکومتداری شما باشد. ولی میبینم که من محق نبودم و مجبورم دومین نامه را به شما در زمان حاکمیتتان بنویسم؛ نامهیی چون قصیدۀ انوری که از زبان اهل خراسان به خاقان نوشته بود؛ «نامهیی مطلع آن رنج تن و آفت جان/ نامهیی مقطعِ آن درد دل و سوز جگر/ نامهیی بر رقمش آه عزیزان پیدا/ نامهیی در شکنش خون شهیدان مضمر/ نقش تحریرش از سینۀ مظلومان خشک/ سطر عنوانش از دیدۀ محرومان تر/ ریش گردد ممر صوت ازو گاه سماع/ خون شود مردمک دیده ازو وقت نظر».
من در آن نامه از کارنامۀ حکومتداریتان با همۀ کاستیها و مشکلاتِ آن تمجید کرده بودم. گفته بودم که شما نقش خوبی در ایجاد روند مردمسالاری در کشور بازی کردهاید و نگذارید که این نقش با فریفته شدن به «شر قدرت» ملوث شود. من در بخشی از آن نامه به مسایل آینده چنین اشاره کرده بودم: «گذشته و آیندۀ شما به فرصتی گره خورده که در اختیار دارید. حتما متوجه حرفم شدهاید. همین پنج ماه آینده را میگویم که قرار است در آن انتخابات ریاستجمهوری در کشور برگزار شود. بگذارید که این فرصت برای مردم افغانستان بهعنوان زندهگی تازه مطرح شود؛ فرصتی برای زیستمان جدید. نقش شما در انتخابات آینده، بسیار مهم و برجسته است. اگر این انتخابات بتواند به مطالباتِ مردم پاسخ گوید و انتخاباتی شفاف و بدون دخالتهای مشخص باشد، مردم دوباره نشاط و سرزندهگی سیاسیِ از دست رفته را باز مییابند. از شما توقع میرود که برای فراهم شدن هرچه بهتر برگزاری انتخابات عادلانه در افغانستان تلاش کنید. شما در سیزده سال گذشته، حامی ارزشهای دموکراتیک بودید هرچند در برخی موارد سنتگرایی بیش از حدِ شما به پایمال شدن ارزشهای دموکراتیک و مردمسالارانه نیز منجر شده است. شما رییسجمهوری بودید که سنت و مدرنیته را توامان باور داشتید و هرگز یکی را به نفعِ دیگری مصادره نکردید. شاید بزرگترین صدمه را ارزشهای مدرن از همین ناحیه متقبل شد. اما انتخابات آینده چیزی از جنسِ دیگر است. انتخابات آینده، آینده و سرنوشت سیاسیِ کشور را بهگونۀ دیگر رقم میزند. در فرایند این انتخابات، مردم شاهد انتقال مسالمتآمیز قدرت خواهند بود. در همین حال، این انتخابات آیندۀ شما را نیز مشخص میکند. شما در نتیجۀ این انتخابات یا به رهبر بلامنازعِ دموکراسی در کشور تبدیل خواهید شد و یا به قاتل آن. پس نگذارید که به قاتل دموکراسی در افغانستان معروف شوید. من انتظار دارم که شما با انتخابات آینده بهگونهیی برخورد کنید که نسلهای آینده شما را پدر واقعیِ دموکراسی در کشور بشناسند، همانگونه که گاندی را در هند میشناسند».
آقای کرزی!
دومین نامه را به این هدف مینویسم که دیگر مخاطبِ آن شما نیستید، چون شما به نظر من دیگر مردهاید. شما نتوانستید نقشی را که برای آیندۀ افغانستان بازی میکردید، بهخوبی ایفا کنید. شما را قدرت بلعید و هضم کرد. دیگر شما چهرهیی محبوب برای مردم افغانستان نیستید. حالا میفهمم که شما برای هیچ کودکِ این سرزمین نگریستهاید. شما از بریدن انگشتهای هموطنانِ خود در بدل رفتن به پای صندوقهای رای خم به ابرو نیاوردید. شما به یک قدرتطلبِ محض تبدیل شدید. حالا به شما هشدار میدهم که آیندۀ بدی در انتظار شماست. شما رو سیاه تاریخ میشوید و در این هرگز شک نکنید! شما با انتخاباتِ مردمتان بازی سیاسیِ بدی را بهراه انداختید؛ بازییی که بهزعمِ شما مردم باید بازندۀ آن باشند. نمیدانم با این مردمِ نجیب و شریف چرا اینهمه دشمن هستید! این دشمنی را از کجا آوردهاید! این مردم چه چوبِ تری را به شما فروختهاند که باید چنین قربانیِ سیاستهای قومگرایانۀتان شوند!…
آقای کرزی! از شما گاندی درست نشد، ولی مطمین باشید که هیتلر درست میشود!
Comments are closed.