احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





انقلابی که برباد رفت

- ۱۴ جدی ۱۳۹۷

بخش نخست/

در گزارش یکی از رسانه‌های صوتی (رادیو فردا) شنیدم که از شدت ناامیدی و بی‌سرنوشتی گروه‌های مخالف دولت سوریه و به‌ویژه پس از اعلام خروج امریکایی‌ها از آنجا گزارش می‌داد، از آن طرف ویدیویی در برخی شبکه‌ها نمایش داده می‌شد که چگونگی تیرباران اعضای اسیر شده‌یی یکی از گروه‌های مخالف دولت سوریه توسط اعضای یکی دیگر از گروه‌های مخالف (أحرارالشام) را نشان می‌داد.

mandegar
با توجه به سرهم کردن این حوادث می‌توان گفت، انقلابی که قرار بود در سوریه اتفاق افتد، دیگر برباد رفته است. دولت سوریه نسبت به هر زمان دیگری به یمن قاطعیت و استراتژی روشنی که از جنگ داشت به پیروزی کامل نزدیک شده است و آن طرف گروه‌های پراکنده‌یی از مخالفان باقی مانده اند که هیچ برنامه‌یی برای تولید یک نظام نداشتند و حالا که نمی‌توانند داشته باشند؛ اکثراً مصروف قتل و کشتار همدیگر اند. کشورهایی که مخالفان را تشویق به تبدیل یک خیزش عمومی مسالمت‌آمیز به یک جنگ داخلی تمام عیار کردند اکنون از طریق دعا و ربنا از پروردگار می‌خواهند که دولت بشار اسد را به صورت غیبی سرنگون کنند و هرازگاهی آرزوی سقوط بشار اسد باعث طولانی شدن دعای برخی شیوخ خلیج می‌گردد. بدون شک نقش کشورهای دخیل در جنگ سوریه اثر ملموسی در تغییر میدان جنگ و خطوط موفقیت داشته اند و هرگز قابل اغماض نیست، اما نباید مانند آنچه در کشورما معمول است که هر چیزی را مقدم از همه به‌دوش همسایه‌ها بار می‌کنیم، همۀ حوادث سوریه را معلول مستقیم عملیات کشورهای دخیل در قضیۀ سوریه دانست؛ به دلیل اینکه همیشه نقش بیرونی در یک انقلاب و یا یک خیزش مردمی زمانی برجسته می‌گردد که انقلاب ظرفیت‌های برای انسجام و سازمان‌دهی داخلی نداشته باشد و این وضعیت، انقلاب را به دامن دیگران پرتاب می‌کند. به نظر می‌رسد که ناکامی درونی مخالفان بشار اسد علت نخستین پیروزی بشار و شکست مخالفان باید تلقی گردد که به نوبۀ خود پای کشورهای بیرونی را نیز به سوی این منازعه جلب کرده است. (گرچه بی.بی.سی و رسانه‌های دیگر غربی پیروزی بشار اسد را بیشتر مرهون روسیه، ایران و پا پس کشیدن امریکا از این منازعه تبلیغ می‌کند که هدف این گونه تبلیغات نیز روشن است).
۱٫بزرگترین مصیبت دامنگیر مخالفان بشار اسد، حضور و نقش گروه‌ها و سازمان‌های تکفیری و نوسلفیزم خاورمیانه میان آنها بود. این گروه‌ها که گرفتار دگم‌اندیشی «جنگ خود شان علیه همه» اند، به شکل دراماتیکی به چندین شاخه و به چندین ایدیولوژی تقسیم می‌گردند که به صورت خودکار در برابر همدیگر وارد کارزار و انفلاق‌گری می‌شوند. یک قسمت عمدۀ انرژی مخالفان صرف تکفیرگری و انتحارگری این گروه‌ها با همدیگر گردید. گروه‌های «نو سلفی» برنامه‌یی برای این شکل‌دهی یک نظام سیاسی به معنای مدرن آن ندارند و از طرف دیگر حیات آنها وابسته به ایدیولوژی «تنفرپراکنی» ایشان علیه دیگران (اعم از شیعه، سنی، صوفی، سکولر و…) می‌باشد که در صورت یک‌جایی با جریان‌های معمول در جامعه دلیل وجودی خود را از دست می‌دهد و خود به خود گروگان تملق به دستگاه حاکم می‌گردند (مانند آنچه گروه‌های سلفی در مصر انجام می‌دهند).
۲٫ اساساً سازماندهی جنگی به مراتب سخت‌تر است در مقایسه به سازماندهی اجتماعی و آن هم که به طول انجامد. طولانی شدن جنگ سوریه نشان داد که سازماندهی جنگی به صورت متعارف آن می‌تواند یک انقلاب را به نتیجه برساند و یا حداقل نگه‌دارد؛ جریان‌هایی که بازوی نظامی دارند همیشه سازماندهی بخش نظامی خود را به صورت متعارف (در چارچوب معمول فعالیت‌های نظامی) به پیش می‌برند و این وضعیت باعث می‌گردد تا از یک طرف همیشه اقدامات نظامی قابل کنترل برای آن گروه باقی بماند و از طرف دیگر، فعالیت‌های نظامی به صورت دوام‌دار قابل حفظ باشد. گروه‌هایی مانند حزب‌الله لبنان، حماس، پی.کی.کی و… از همین گروه‌ها اند و همیشه فعالیت‌های نظامی شان دارای یک تعریف و سازماندهی متعارف بوده و تلاش کرده اند که هنجارهای معمول جنگ را رعایت کنند و به صورت پیش‌بینی شده‌یی به حیات خود ادامه دهند. گروه‌های مانند جبهه النصره، داعش، احرارالشام و سازمان‌های از همین قبیل سازماندهی جنگی شان غیرمتعارف است و هیچ اصل حاکمی در فعالیت‌های نظامی شان دیده نمی‌شود. این گروه‌ها یک روزی بر دشمن خود از طریق انتحار حمله می‌کنند و روز دیگر مراسم جنازه را انفلاق می‌دهند و همین طور اگر ضرورت شد اعضای بدن زخمیان خودشان را (آنطوری که داعش انجام داد)، به فروش می‌رسانند و یک وقت دیگر زندانیان شان را می‌فروشند و اگر زیاد اشتهای شان اشباع نگردید، خود را میان صف نمازگزاران یک مسجد می‌کفانند (آنطوری که جریان‌های تکفیری در پاکستان و کشور ما انجام دادند). اینگونه فعالیت‌های نظامی یک فعالیت متعارف نیست و نمی‌تواند از یک طرف قابل کنترل باشد و از طرف دیگر ممکن نیست این سیستم به صورت یک روند ادامه یابد. در جنگ سوریه نیز حزب‌الله به حمایت از دولت اسد هر روز سازماندهی متعارف خود را تقویه می‌کرد و استراتژی جدیدی اتخاذ می‌کرد، اما این گروه‌ها مشغول انفلاق دادن مساجد و تکفیر و انتحار در برابر همدگیر بودند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.