احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۴ جدی ۱۳۹۷
داستانِ صلح در افغانستان از گذشتهها بهرغمِ تمامِ تأکیدها و پافشاریهایِ حکومتِ افغانستان و نمایشِ فعالیتهای شورای عالی صلح، معلوم بود که در دورِ بطالت و بیثمرییی جریان افتاده که از آن جُز اتلافِ فرصت، هزینه و انرژی، چیزِ دیگری دستیاب نمیگردد. اما با ورودِ ایالات متحدۀ امریکا به پروسۀ صلح و تعیین ضربالاجلِ آقای ترامپ برای آن، این گمانه به میان آمد که اینبار صلح یا بهسرعت و قاطعیت به پیش خواهد رفت و یا هم اینکه برای همیشه کنار گذاشته خواهد شدـ تا طالبان در میدانِ جنگ مضمحل شوند.
اکنـون وقتی به سه دور سفرهایِ منطقهییِ آقای خلیلزاد نمایندۀ ویژۀ امریکا در امور صلحِ افغانستان و آغاز دور چهارمِ آن نگاه میکنیم، میبینیم که این تلاشها که بسیار جدی خوانده میشدند نیز وارد دورِ جدیدی از بطالت و بیهودهگی شده است.
طبق گزارش رسانهها، دور چهارمِ سفرهای آقای خلیلزاد که هماکنون جریان دارد، تا تاریخِ ۲۱ جنوری ادامه خواهد یافت. این دور، شاملِ سفرهای نمایندۀ صلحِ امریکا به کشورهای افغانستان، پاکستان، هند و چین میشود که بر اساس آن، امروز آقای خلیلزاد برای سفری پنجروزه از چین وارد پاکستان شده و همراه آلیسولز نمایندۀ ویژۀ امریکا در امور آسیای جنوبی و مرکزی، با مقاماتِ سیاسی و نظامیِ اسلامآباد دربارۀ مذاکراتِ صلحِ افغانستان به بحث و تبادلِ نظر خواهد پرداخت.
در سفرهای گذشته، آقای خلیلزاد با نمایندهگانِ کشورهای روسیه، پاکستان، امارات و عربستان و مقاماتِ افغانستان دیدارها و گفتوگوهایی انجام داده و همچنان با نمایندهگانِ طالبان نیز در مورد راهکارهایِ صلح گفتوگو کرده اما به توافقِ کامل و نتیجهبخشی دست نیافته است.
دور باطلِ سفرهای آقای خلیلزاد را از آنجا میتوان درک و استخراج کرد که این سفرها نهتنها نتوانست نوعی اجماع را در میان کشورها و بازیگرانِ دخیل در قضیۀ افغانستان به میان بیاورد، بلکه کشورهای بیشتری را وارد معادلۀ صلحِ افغانستان ساخت که هرکدام از آنها انتظاری خاص و ویژه از افغانستانِ پساصلح دارند. حتا این نگرانی وجود دارد که هرقدر این سفرها و و رایزنیها به درازا بکشد، به تعدادِ میراثخوارانِ صلح و در نتیجه پیچیدهگیهای آن افزوده خواهد شد. در نتیجۀ این پیچیدهگیست که: حکومتِ آقای غنی به عنوان اصلیترین خواهندۀ صلح، از جریانِ مذاکرات راضی نیست و با تأکید بر «مالکیتِ افغانها بر صلح»، بهنوعی از نقشِ پُررنگِ کشورهای بیرونی در این معادله و حاشیهنشینیِ حکومت در آن و تحریکِ طالبان به خوارشماریِ حکومت در برنامۀ صلح شکایت دارد؛ روسیه و پاکستان از نقش کلیدی امریکا در این پروسه میهراسند؛ ایران به عنوان یکی از قدرتهای منطقهیی، سهمِ شایستۀ خود در این معادله را میطلبد؛ هند نهتنها از نفوذ و سیاستگذاریِ اسلامآباد در این پروسه بیمناک است بلکه از امریکا به عنوان گردانندۀ اصلی ماجرا، خواهان سهم و حضورِ برابر با پاکستان در داستانِ صلح است؛ و حالا اگر در کنار اینها، خواستههای مردم، احزاب و جریانهای سیاسی ـ اجتماعیِ افغانستان از صلح را نیز مدِ نظر قرار دهیم، خواهیم دید که ایالات متحده پروسۀ صلح را در مسیری روان ساخته که تکرارِ سفرهای منطقهیی و تبلیغات رسانهیی، صرفاً بر پیچیدهگیِ آن و حجمِ مطالباتِ طرفها میافزاید.
هماکنون یکی از محورهای مهمِ سفرِ آقای خلیلزاد و ولز به پاکستان، کیفیتِ خروجِ نیروهای امریکاییِ مستقر در افغانستان است، آنهم درحالتیکه امریکا خواهان استقرار نسبیِ پایگاههای نظامیاش در افغانستان ـ علیرغم برنامۀ بازگشت ـ است؛ طالبان و پاکستان خواهان خروجِ کاملِ نظامیانِ امریکایی از این کشورند؛ ایران و روسیه خواهانِ پُر کردنِ جای امریکا در افغانستان اند؛ هند بهشدت مخالفِ خروج امریکا و واگذاری افغانستان به پاکستان میباشد؛ و حکومت وحدتِ ملی صرفاً در تقلای استفاده از کارتِ صلح برای بقایِ خود در قدرت است. اینهمه بهتنهایی پندارهایِ متضادِ بازیگرانِ میدانِ صلح و دورنمای مبهم و یأسآورِ آن را به تصویر میکشد.
این وضعیت را فقط میتوان محصولِ عجلۀ آقای ترامپ در فضای سیاسیِ نزدیک به انتخابات ریاستجمهوریِ ۲۰۲۰ دانست؛ عجلهیی که شاید به سودِ موقفِ انتخاباتی آقای ترامپ تمام شود، اما مطمیناً به زیانِ روابط راهبردیِ این کشور در سرتاسرِ جهان خواهد بود!
Comments are closed.