احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمــد عمران - ۱۵ دلو ۱۳۹۷
حاکمِ ارگ در حالی که این روزها بهصورتِ کمسابقه دستپاچه و سراسیمه به نظر میرسد، مدعی شده که با آوردن اصلاحاتِ همهجانبه در کمیسیون انتخابات، کاری خواهد کرد که نتایج انتخابات ریاستجمهوری در ظرفِ «دو روز» اعلام شود. این درحالی است که نتایج انتخابات پارلمانی، بیشتر از سه ماه میشود که بهصورتِ غیرقانونی از سوی کمیسیون انتخابات به گروگان گرفته شده و با ضعفِ کاری و مدیریتی، این کمیسیون تا هنوز موفق نشده که نتایج نهاییِ انتخابات پارلمانی را اعلام کند. حالا معلوم نیست که حاکمِ ارگ چه نوع میکانیسم و طرزالعملی را به اجرا خواهد گذاشت که کمیسیون بتواند در ظرفِ دو روز نتایج انتخابات را اعلام کند. به نظر میرسد این وعده نهتنها قابلیت اجرایی ندارد، بل در ادامۀ همان دروغهاییست که او در نزدیک به پنج سالِ گذشته بهصورتِ دوامدار به خوردِ مردم داده است.
حکومت آقای غنی به اندازهیی از اعتبار و مشروعیت ساقط شده که به گفتۀ اعضای فعلی کمیسیون انتخابات، تا هنوز هیچ مدرکِ مالی برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری وجود ندارد و حتا گمان برده میشود که کمیسیون انتخابات با توجه به وضعیت جاریِ کشور موفق نشود که چنین پولی را از کشورها و نهادهایی که در امر انتخابات افغانستان را کمک میکنند، دریافت کند. آنچه که آقای غنی از اصلاحات در کمیسیون انتخابات و اعلام نتایج در ظرفِ دو روز سخن میگوید، تنها برای لاپوشانیِ وضعیتِ سردرگم و آشفتۀ حکومت اوست. حکومتی که در ظرف پنج سالِ گذشته فقط برای مردم افغانستان مصیبت و غم به ارمغان آورده است. اگر کارنامۀ آقای غنی با آنهمه سوءمدیریت مورد ارزیابی قرار گیرد، چیزی جز ناکامی و سرافکندهگی در آن یافت نخواهد شد. همین دو روز پیش بود که «سیگار» یا بازرس ویژۀ امریکا برای بازسازی افغانستان اعلام کرد که حکومت آقای غنی فقط بر ۵۳ درصد از خاکِ این کشور حاکمیت دارد و ۴۷ درصد آن عملاً زیر نفوذ طالبان است. شاید با توجه به همین پیشرفتهاست که امروز طالبان دم از پیـروزی در میدان نبرد میزنند و حتا حاضر نیستند که با نمایندهگان آقای غنی دور یک میز به مذاکره بنشینند.
آقای غنی امروز منزویترین و تنهاترین حاکمیست که افغانستان در چهل سالِ گذشته در خود دیده است. حتا انزوایِ او با سران حکومتِ پس از کودتای ۷ ثور هم قابل مقایسه نیست. حداقل سران حکومتِ آن زمان برخی اقدامهایی را انجام میدادند که مردم از نظر اقتصادی در وضعیتِ بحرانی قرار نگیرند. اما امروز آقای غنی چه کرده است؟ او حکومتی را اداره میکند که به صورتِ پیوسته به مردم دروغ تحویل میدهد و در عرصۀ خدماترسانی از کمترین ظرفیتها برخوردار است. آقای غنی زمانی که حاکم ارگ شد، چنان باغهای سرخ و سبزی را به مردم نشان داد که فکر میکردی بهزودی افغانستان در ردیفِ کشورهای پیشرفته قرار خواهد گرفت و مشکل جنگ نیز بر اساس مدیریتِ خارقالعادۀ جناب ایشان و تیم متخصصی که در اختیار دارد، در ظرف چند ماه به گونۀ قطعی حلوفصل میشود. اما امروز نه تنها افغانستان از بُعد اقتصادی و سیاسی شاهد پیشرفتی نبوده، بل عملاً بخشهای وسیعی از کشور به دست نیروهای افراطگرا و جنایتکار سقوط کرده است و هیچگونه حاکمیتِ دولتی در آنها به چشم نمیخورد.
اگر امروز عدهیی از سران و شخصیتهای ملی و جهادی برای شرکت در یک نشستِ صلح به مسکو میروند، تقصیرِ آن به دوش حاکم ارگ است که نتوانست در عرصۀ تأمین امنیت و صلح، گام مثبتی به جلو بردارد. اما امروز تمام تریبونهای ارگ فعال شده و بر کسانی که به نشست مسکو دعوت شدهاند، دشنام و سرزنش نثار میکنند؛ درحالیکه قرار نیست در نشست مسکو هیچ تصمیمِ خاصی در مورد آیندۀ افغانستان گرفته شود. این نشست فقط میتواند بازشدنِ دریچهیی باشد که به مذاکرات صلح کمک کند و برای طرفهای مختلف فرصت دهد که دیدگاهها و نظراتِ خود را مطرح کنند. اینگونه نشستها در گذشته نیز به کمک نهاد کانادایی موسوم به «پگواش» در برخی کشورهای جهان با حضور مخالفان مسلحِ دولت و شخصیتهای سیاسی و جامعۀ مدنی کشور برگزار شده بود. معلوم نیست که چرا حالا ارگ از نشست مسکو اینهمه احساس خطر میکند؟ وقتی آقای غنی نمیتواند برای صلح و برگزاری انتخاباتِ عادلانه و شفاف کاری انجـام دهد، چرا مانع میشود که دیگران در این عرصه وارد میـدان شوند؟
از سوی دیگر، وضعیت فعلی در افغانستان، یکشبه و ناگهانی بهوجود نیامده است. در بهوجود آمدن چنین حالتی، حکومتِ فعلی کاملاً مقصر هست. بخشی بزرگی از مشکلات سیاسی و امنیتیِ امروزِ کشور برمیگردد به فعالیتهای مخربِ چند فرد مشخص در داخلِ ارگ که کُلِ جامعه را نسبت به فعالیتهای حکومت، مظنون ساختند و میان مردم و حکومت فاصله بهوجود آوردند. آقای غنی در پنج سالِ گذشته بهجای اینکه خود را به مردم نزدیک کند، عملاً بهدلیل نگاهِ تحقیرآمیز به اطرافیان، از جامعه فاصله گرفت. او بهجای آنکه در بهبود وضعیت نابسامانِ کشور از نیروها و اندیشههای مختلفی که در درون جامعه جمع اند، استفادۀ بهینه ببرد، عملا آنها را به منتقدان و حتا بدخواهانِ حکومت مبدل کرد. ولی در عوض، به طالبان تضرع نمود که از او حمایت کنند و از پاکستان خواست که برایش زمینۀ مذاکره و گفتوگو با مخالفانِ مسلح را فراهم سازد. متأسفانه ادارۀ آقای غنی ناکارآمدتر از آن است که بتواند نقش فعال و مثبت در روند صلح داشته باشد. امروز از برکتِ همین ادارۀ ناکام و فاسد، گروه طالبان در موقعیتی قرار گرفته که شرایط وضع میکند و از انحلالِ ارتش و نهادهای حکومتی در افغانستان دم میزند. اگر آقای غنی واقعاً رهبری مردمی و با صلاحیت میبود، امروز منافع افغانستان در گرو معاملۀ کشورهای قدرتمند قرار نمیگرفت.
Comments are closed.