احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:الکس گوردون / برگردان: بدری سیدجلالی - ۱۹ دلو ۱۳۹۷
بخش نخست/
نشانهشناسیِ جدید مرگ[۱]
الکس گوردون[۲]، نشانهشناس و پژوهشگر مطالعات فرهنگی
ما با مفاهیمی از قبیل تشریفات، سوگواری و تدفین خو گرفتهایم؛ اما در قرن ۲۱ مجموعهیی از نشانهها، نمادها و کُدهای فرهنگیِ مُدرنی برای مرگ ظهور کردهاند که پتانسیل لازم برای تغییر نگرش و تفکرِ ما به مرگ را دارند.
مقولۀ مرگ در انگلستان در حالِ تغییر است. آیین سنتی، اجتماعی و فرهنگیِ مردم و رفتارهایی که به مرگ و روند آن مربوط میشوند، همهگی در حال بازبینی هستند تا جایی که مجموعۀ جدیدی از نشانهها، نمادها و کُدهای فرهنگی در حال ظهورند. بهطور خلاصه، نشانهشناسیِ جدیدی برای مرگ در حال شکلگیری است که چگونهگی انجام مراسم، نوع رفتارمان در این آیین و در نهایت چگونهگی تفکر ما نسبت به مرگ در قرن ۲۱ را تغییر خواهد داد.
لنز نشانه شناسی[۳]
پیش از مطالعه و بررسی موضوع این مقاله، مختصری به علم نشانهشناسی می پردازیم تا روشن شود که چرا نشانهشناسی لنز مناسبی برای مشاهده و بررسی پایان زندهگی است. نشانهشناسی عبارت است از بررسی چگونهگی خلق معنا و نحوۀ برقراری ارتباط با آن.
اگرچه واژۀ لاتین نشانهشناسی (semiotics) از «Semeion» یونان باستان به معنی «نشانه»[۴] مشتق شده، و با کدهای دیداری همراه است، اما در سالهای اخیر حوزهیی به نام نشانهشناسی تجاری (با اهداف بازاریابی) به وجود آمده است که میتواند کمک بزرگی برای شناساندن نامهای تجاری در فرهنگهای مختلف و معنادار کردن آنها برای مصرف کنندهگان باشد.
مشاهده و تفسیر (یا رمزگشایی[۵]) نشانهها، ما را در یافتن مسیرمان در خیابانهای شهر و بهطور کلی در جامعه یاری میکند. هر فرد یک نشانهشناس است، چرا که به صورتِ ناخودآگاه دایماً معنای نشانههای اطراف خود را تفسیر میکند – از چراغ راهنمایی گرفته تا رنگ پرچمها، شکل ماشینها، معماری ساختمانها، طراحی بستهبندی خوراکیها و همینطور علایم و نشانههای مربوط به مرگ.
در واقع، آن دسته از علایم و نشانههایی که بهخوبی در بریتانیا پذیرفته شده اند، امروزه به عنوان روش استندردی برای درک و تفسیر مفهوم فرهنگیِ مرگ، سوگواری و یادبود تعریف میشوند.
کُدهای سنتی
اولین و شایعترین کد، استفاده از رنگ سیاه به عنوان دالِّ [۶]مرگ و سوگواری است. رنگ سیاه معمولاً در لباسهای رسمی- کتهای فراک، کلاههای لبهدار، کراوات و کت و شلوارهای دست – همراه با حالت حزنانگیز فرد دیده میشود. چنین تشریفاتی تا مراحل مربوط به مراسم تشییع جنازه نیز گسترش پیدا میکنند، مانند مراسم حمل تابوت، مراسم یادبود و نهایتاً سلسله مناسک خاکسپاری. این مراسم، به طور خاص، دارای ساختار قدرت[۷] مردمحور است که در رأسِ هرمِ قدرت فرد روحانی و اجرا کنندۀ مراسم قرار میگیرد.
در عین حال، انتظار میرود که عزاداران و حضار در مراسم با نوعی تشریفات هماهنگ شده رفتار کنند؛ رفتاری که که بر حس طبیعی ناتوانی و غم و اندوهشان در فقدان یک عزیزِ از دست رفته غلبه میکند.
چنین انطباق اجتماعی در بریتانیا اهمیت بسیاری دارد تا جایی که افرادی را که قبلاً تجربه مواجهه با مرگ اطرافیانٍ خود را نداشتهاند راهبری و هدایت میکند و آنها را برای ابراز احساسات و هیجاناتی خارج از این چارچوب مجاز نمیداند. به علاوه، این امر موجبات آرامش عزاداران را فراهم میدارد، چرا که ایشان میتوانند در چنین شرایطی یک روند تثبیت شده و منتظره را دنبال کنند، چیزی که «مرگ» را برایشان یک نشانۀ قابل فهم، قابل کنترل و البته دارای تشریفات مشخص تعریف میکند. اساساً، این موضوع به ما کمک میکند تا خود را از ترس و اضطراب ذاتی و غیرقابل توجیه درگیر شدن با مقولۀ مرگ دور کنیم.
از طرفی، قبول اساسی و غیر قابل بحث بودن این واقعیت، از دیگر کدهای نمادینی است که مرگ و اندوه را در بریتانیا برای ما تعریف میکند: البته این مسأله بیشتر در ماهیت فضاها و مکانهای مربوط به مرگ ریشه دارد. به عنوان مثال، گورستان-ها هم در میان ما هستند، و هم پنهان از دیدِ ما. آنها اغلب در داخل یا نزدیک شهر با دیوارها و دروازههایی ساخته میشوند که یادآور شوند گورستان همواره نشانه جدا بودن از زندهگی در آن سوی دیوارها است. ما مرگ (سنگ قبرها) را از فاصلۀ دور میبینیم؛ در واقع همیشه سعی داریم چشممان را به روی آن ببیندیم؛ همان کاری که در گفتوگوهایمان انجام میدهیم، وقتی به جای بیان صریح واژۀ «مرگ» معمولاً آن را به آهستهگی زمزمه میکنیم.
از نظر میشل فوکو، فیلسوف اجتماعی فرانسه، گورستانها نمونهیی از آن چیزی هستند که او «فضای نامتجانس[۸]» میخواند: فضاهایی خارج از زندهگی بهنجار که امکان بروز رفتارهای غیرمعمول و غیرمنتظره را فراهم کرده و موقعیت کشف تفاوتهای آن با روزمرهگی را به وجود میآورد. بدیهی است که در فرهنگ عصا قورت داده طبقات بالای اجتماعی بریتانیا، گورستان میتواند دالّ ِ بر مجوز بروز و تخلیۀ عواطف باشد. یکی از معدود مکانهایی که در آن اشک ریختن، در آغوش گرفتنهای گرم و صمیمانه در ملای عام صورت میگیرد.
اما همۀ اینها همراه با طیف وسیعی از روایتهای فرهنگی مربوط به مرگ انجام میشود که تمرکز آنها بیشتر بر مفهوم اساسی مرگ است، و بهطور کلی تا به امروز هم هنوز ناگفته باقی مانده است. عموماً مرگ به عنوان مقولهیی فراتر از ما درک میشود، آن سوی ما که به صورت خطی و یکطرفه (همۀ ما بهطور اجتناب ناپذیری به سوی آن در حرکتیم) کدگذاری شده، که موقتاً از ما فاصله داشته و در ورای جهانمان قرار گرفته است. این مفهوم اساساً در ذهن اغلبِ ما با نشانۀ دیداری تجزیه و نابودی تداعی میشود.
کدهای دیداری[۹] کلیدی
در بافت موقعیت تشییع جنازه[۱۰] و مراسم تدفین، یکی از کدهای دیداریِ کلیدیِ مرگ «فرورفتهگی « است. حرکتی که به درون و زیرِ زمین میانجامد. اگرچه در قلمرو دین، جاودانهگی روح با حرکت به سوی آسمان کدگذاری میشود، اما در جهان مادّی روزمره، این اطمینان کامل وجود دارد که مرگ غالباً با واقعیتِ ملموسِ قرار دادن کالبد انسانها زیر خاک همراه است.
بسیاری از این تصاویر، بهخصوص استفاده از لباس رسمی سیاه، تشریفات عزاداری، و دیوارها و دروازههای گورستان همهگی میراث دورۀ ویکتوریا[۱۱] هستند، و همینها مجموعه کدهای دیداری نمادینی هستند که در فهرستی بر صفحهیی از فرهنگ این سرزمین نگاشته شده و مفهوم غالب مرگ در بریتانیا را میسازد.
مجموعه کدهای نمادین مذکورکه جایگاه تثبیت شدهیی در فرهنگ این مردم دارند، در سالهای اخیر (پس از لیبراسیون اجتماعی دهۀ ۶۰) به چالش کشیده شدهاند. این میراث دوران ویکتوریا تا قرن ۲۱ همچنان در بریتانیا غالب بوده است، اما از حدود ۴۰ سال پیش مفاهیم و تعاریف مرگ، غم و اندوه و مراسم یادبود در این سرزمین دستخوش تغییراتی شدهاند. با این حال، اکنون نشانههایی وجود دارند که بهوضوح در حال دگرگونی اند و مجموعۀ کاملا ًجدیدی از کدهای زبانی و دیداری در حال مردمی شدن هستند.
Comments are closed.