احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمــد عمران - ۱۱ حوت ۱۳۹۷
هنوز یک روز از نهم حوت، روز حمایت از نیروهای امنیتی کشور، نگذشته بود که طالبانِ جنایتپیشه با حمله به یک مرکز نیروهای ارتش در ولایت هلمند، تعداد زیادی از این نیروها را به خاکوخون کشیدند. این حمله در زمانی صورت گرفت که هیأت مذاکرهکنندۀ طالبان در قطر در حال گفتوگو با امریکاییها برای رسیدن به توافق صلح بود.
حمله به مرکز ارتش در هلمند ضمن اینکه میتواند پیامی برای نشست قطر باشد، پیام اصلیِ آن متوجه سرانِ حکومت است که در روز ملی حمایت از نیروهای امنیتی، تلاش کردند که قدرت و صلابتِ جنگیِ خود را به رخ دشمن بکشند. یکی از سخنگویانِ ارگ که همواره در حال نوشتن خزعبلات به هر مناسبت و نامناسبتی است، در همین روزِ حمله به نیروهای ارتش در هلمند، طوماری از برنامههای اشرفغنی رییس حکومت وحدت ملی در مورد نیروهای امنیتی را در فضای مجازی منتشر کرد. در این طومار که بدون شک بخش عمدۀ آن دروغ و تبلیغات واهی است، چنان از باخبری و آگاهیِ آقای غنی از وضعیت نیروهای امنیتی افغانستان سخن گفته شده که گویی هیچ وزیر دفاع و رهبر حکومتی در جهان به پای او نمیرسد. در این طومار گفته شده که آقای غنی هر لحظه و هر ثانیه از وضعیت زندهگی، معیشتی و دفاعیِ نیروهای امنیتی در تمام مناطق افغانستان چنان باخبر است که اگر خاری به پای سربازی در دورترین نقطۀ افغانستان بخلد، به صورتِ فوری دست به کار میشود و از تمام نیرو و امکانات برای رفع آن تلاش میکند. حال آنکه وقتی طالبانِ جنایتکار به یکی از تأسیسات نظامی حمله میکنند، آقای غنی از هیچ چیز و هیچ جا خبر ندارد.
اگر گفتههای این سخنگوی ارگ درست باشد و آقای غنی واقعاً از تمام جزییاتِ وضعیت باخبر باشد، پس باید به خودِ او شک کرد؛ زیرا با توجه به چنین آگاهی و باخبرییی، او از حمله به یک پایگاه ارتش جلوگیری نکرده و آگاهانه گذاشته که دهها سرباز بهوسیلۀ یک گروه جنایتکار هدف قرار گیرند. ولی اگر واقعاً آقای غنی بیخبر بوده، پس چرا اینهمه دروغ و کذب را در وصفِ او مینویسند؟ چرا میخواهند از شخصی که حتا از چهار طرفِ خود هم بیخبر است، چهرۀ قدسی و فرازمینی ارایه کنند؟
آقای غنی سیاستمداری بیخبر و بسیار دروغگوست. او در پنج سالِ گذشته در همهجا فقط لاف زده و متأسفانه این خصلتِ لافزنی و دروغپراکنی به اطرافیان و سخنگویانِ او نیز سرایت کرده است. آقای غنی فکر میکند که با لاف زدن و وعدههای دروغ میتواند اذهان عمومی را شکار کند.
البته دروغ گفتن در سیاست، کار بسیار مذمومی هم تلقی نمیشود. اکثر رهبران جهان تلاش میکنند که با چاشنی حرفهای مورد علاقۀ مردم، اعتماد آنها را نسبت به خود جلب کنند؛ ولی آنها چنان دروغهایی نمیگویند که دروغ بودن آنها در همان لحظۀ نخست آشکار باشد. آقای غنی اما چنان دروغ میگوید که شاید بعضی وقتها خودش نیز به دروغهایش بخندد. از سوی دیگر، همین سخنگوی ارگ در زمانی که هند به یکی از پایگاههای تروریستی در پاکستان حمله کرد، در فضای مجازی نوشت که خبرنگارانِ پاکستان چنان در دفاع از منافع ملی خود بیرون شدند که حیرتآور بود و بعد این آقا پرسیده بود که نظرتان در مورد برخی موضعگیریهای رسانههای ما در قبال مسایل ملی چیست.
او به این شکل میخواست بگوید که رسانههای افغانستان در قبال مسایل ملی، موضع ملی ندارند و گویا از موضع دشمن سخن میگویند. در پاسخ ایشان باید گفت که موضع خودتان در قبال مسایل ملی چگونه بوده است؟ آن زمانی که در یکی از رسانههای کشور کار میکردید و بعد هم که در موقعیتِ فعلی قرار گرفتید؟ آیا فاصلۀ خود را از آنچه که قبلاً میگفتید، با آنچه که حالا میگویید، به یاد دارید؟
ایشان هم گویا به سان امیر حزب اسلامی و ولینعمتِ خود اشرفغنی دچار فراموشی شده است. وقتی ایشان موضع خبرنگارانِ دو کشور را با یکدیگر مقایسه میکند، باید موضع رهبرانِ دو کشور را نیز با هم مقایسه کند. وقتی هند حملۀ تروریستی در آن کشور را به گروهی تندرو در پاکستان نسبت داد، به صورت فوری دست به عمل زد و انتقام خونِ هندیها را از آن گروه گرفت. آیا اشرفغنی هم انتقام خونِ سربازان و مردم افغانستان را از گروههای تروریستی گرفته است؟ آیا او تا همین چند ماه پیش که بحث گفتوگوهای صلح در میان نبود و احساس نمیکرد که کرسی ارگ با خطر مواجه شده، طالبان را برادر و مخالفان سیاسی نمیخواند؟ مگر او در زمان کارزارهای انتخاباتیِ خود برای دفاع از طالبان نگفت که زندانهای افغانستان از یک قوم پُر شده است؟
آقای غنی هیچگاه طالبان را دشمنِ خود ندانسته و نمیداند، حتا امروز که منافعش به خطر افتاده است. او حتا نسبت به پاکستان موضعِ عاقلانه ندارد. یک روز برای جلب اعتماد این کشور با تضرع از سرانِ پاکستان میخواهد که طالبان را با او آشتی دهند و روز دیگر میگوید که جنگ اصلیِ ما در چهل سال گذشته با پاکستان بوده است. به این صورت، او هم طالبان را برائت میدهد و هم شوروی سابق را که در افغانستان حضور نظامی داشت.
اگر رییس حکومتِ افغانستان واقعاً مثل رؤسایِ سایرِ کشورهای جهان در خط ملی عمل میکرد، آنگاه ارگ ریاستجمهوری حق داشت که از موضعگیری رسانهها نیز بپرسد. اما مشکل این است که ارگ انتظار دارد که در رسانههای کشور هیچ مطلب و نوشتۀ انتقادییی نسبت به رییسِ حکومت و شیوۀ مدیریتِ او وجود نداشته باشد و مثل زمان حکومتِ پس از کودتای ثور، رسانهها اشرفغنی را رهبرِ خلاقِ خلق خطاب کنند؛ همانگونه که سران حزب دموکراتیک خلق افغانستان را خطاب میکردند. مسلماً این انتظار، ریشۀ بسیاری از سوءتفاهمها میان حکومت و منتقدان است.
Comments are closed.