احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالاحد هادف - ۲۰ حوت ۱۳۹۷
در بعضی از کشورهای غربی به تو میگویند که هر وقت معتاد به کلمۀ Sorry شدی، بدان که اهلیت شهروندی کشور ما را پیدا کردی و یا هرگاه شهروند کشور ما شدی، حتماً به واژۀ Sorry معتاد خواهی شد. یعنی مردمِ این جا اعتیاد به معذرتخواهی را کمال اخلاقی و شهروندی میدانند، به حدی که حتا طرفِ بیگناه به طرف مقصر «ساری» میگوید؛ مثلاً در راه میروی، یکی در کنار راه ایستاده و سرگرم تنظیم تماسی در گوشی خود است و تو با او «تکر» میکنی یا خود را عمدی به او میکوبی، آن فرد پیش از تو و بیش از تو که مقصر اصلی هستی، لب به معذرت میگشاید و خیلی با انگیزه به تو ساری میگوید و از تو دلجویی میکند. این حالت را عیب نمیدانند، بلکه اعتیاد به معذرتخواهی را نشان شهروندی خوب میانگارند.
در کشور ما و تقریباً در کُل کشورهای مشابه ما قضیه برعکس است؛ غیرت افغانی ایجاب نمیکند که از کسی معذرت بخواهی، ولو که مظلوم هم باشد و چه بسا که معذرتخواستن از مظلوم ضعیف به مراتب ناخوشایندتر از انواع دیگر معذرت در فرهنگ ما محسوب میشود و میتوان گفت که برجستهترین نشان شهروندی مطلوب در کشور ما اعتیاد به معذرتنخواستن است؛ هر اندازه که از گفتن «ببخشید» پرهیز کنی، به همان پیمانه آدم گُنده و «بهثبوت» خواهی بود و نگاههای بیشتری را در جامعه به تحسین خود جلب خواهی کرد. از این رو ما به راستی نیاز به ترویج فرهنگ معذرتخواهی داریم و باید برای این منظور از هر طریق ممکن و مسالمتآمیز، کار فردی و گروهی صورت گیرد.
حالا ذکر این نکته هم مغفول نماند که به بهانه ترویج فرهنگ معذرتخواهی در کشور ما نباید دچار افراط شویم و با این حربه به فرق خوب و بد بکوبیم و گویا مردم را به مرگ بگیریم تا به تب راضی شوند! درست و منطقی به نظر نمیرسد که با همین بهانه برویم و در بعضی موارد گِل خشک بر دیوار بزنیم؛ چون این خود نتیجه معکوس میدهد و هیچ خدمتی به ترویج فرهنگ معذرتخواهی نمیکند. اصرار بر گرفتن اقرار از کسی مبنی بر نوع تفسیر ما از نیت او و باز مطالبه بیامان از وی برای معذرتخواستن از حرفی که انگار مطابق نیت ما (نه خودش) گفته است، همه را از معذرتخواهی میترساند؛ چون در این صورت به معنای تفتیش عقاید و اِلزام آدمی به چیزی خواهد بود که از آن بیخبر است و او چنین برداشت خواهد کرد که معذرتخواهی یعنی اینکه «فلَک مرا به گناهی نکرده میگیرد».
در افغانستان باید از نقطه ترویج پوزش در برابر «گناهِ کرده» شروع کنیم تا به تدریج آماده معذرتخواهی در برابر «گناهی نکرده» شویم که راه درازی تا آن جا در پیش است و برای فعلاً مطلوب هم نیست. به نظر من معذرتخواستن در حالت اجبار به پوزشطلبی بابت گناهی نکرده واقعاً بیغیرتی از نوع تمکین به ظالم است و همان مردمانی که چنین اصراری به بهانه ترویج فرهنگ معذرتخواهی دارند، در واقع خود مانع اصلی ترویج این فرهنگ در شرایط موجود جامعه ما هستند و خود باید از اصرار شان که موجب بسا تعرضها و هتاکیها به نام شخص و قوم شده است، معذرت بخواهند اگر به راستی چنین نیت خیری دارند. اینها راه را بهخطا رفتند و دکمه غلط را فشار دادند و چرخ نفرت و کدورت را به گردش درآوردند و ذهنها و دهنهای متعفنی را به تولید محصولات گند «قذَف» واداشتند و بازار عقدهفروشیهای حقیر تباری را گرم ساختند.
نکته دیگر اینکه اتفاقاً برداشت ما از مقوله «معذرتخواهی» نیز خیلی افغانی است؛ به این معنا که تا طرف نیاید و صریح و واضح و پوستکنده با حروف و کلمات و ادای تجویدی نگوید که «معذرت میخواهم»، ما قبول نداریم و دل ما یخ نمیکند! این در حالی است که وقتی ما کسی را متوجه اشتباهش ساختیم و او آمد و توضیح داد و تلاش کرد تا نیت نیک خود را برملا سازد و در صدد زدودن سوءتفاهم در زمینه باشد، این خود نوعی معذرتخواهی است که هرچند صریح نیست، اما بلیغ به کنایه است و چه خوش گفته اند که «الکنایه أبلغ من الصریح»، یعنی اِفاده یک مطلب به کنایه، گویاتر از گفتن آن به صراحت است.
Comments are closed.