احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمد احمـدی - ۲۶ حوت ۱۳۹۷
۱ در عصر ارتباطات، فعالیتهای سازمانهای جاسوسیِ کشورهای پیشرفتۀ جهان در میان خبرهای نخستِ رسانههای خبریِ بینالمللی قرار دارد. زنجیرهیی از رسواییهای اطلاعاتی که با افشا شدنِ شنود مکالمات و ایمیلهای مردم توسط سازمان امنیت ملیِ امریکا آغاز شد. ماجرایی که با فرار و مخفی شدنِ اسنودن[۱]، یکی از کارکنان سابق سی آی ای (سازمان اطلاعات مرکزی امریکا) – که گفته میشود عامل اصلی افشای این ماجرا بوده – وارد مرحلۀ جدیدی شد و به یکی از سریالهای خبریِ مورد علاقۀ رسانهها تبدیل شد.
سازمان اطلاعات ملی امریکا پروژۀ موسوم به منشور[۲] را از سال ۲۰۰۷ آغاز کرده است. در این طرح ایمیلها، مکالمات تلیفونی و کنشهای مجازی هزاران شهروند امریکایی شنود شده و مورد بازبینی قرار گرفته است. مدتی کوتاه پس از افشای برنامههای تجسسی سازمانهای امنیتی در امریکا، روزنامۀ گاردین فاش کرد که سرویس جاسوسیِ انگلیس مکالمههای دیپلمات های خارجی و ایمیلهای آنها را شنود میکرده است. این روزنامه نوشت که برنامههایی مشابۀ منشور در انگلیس هم وجود دارد. مدتی بعد روزنامۀ لوموند فرانسه هم گزارش داد که سرویسهای اطلاعاتی فرانسه هم برنامههای مشابهی در زمینه شنود و ضبط مکالمههای تلیفونی و فعالیتهای انترنتی شهروندان فرانسوی دارند. البته انتظار میرود ابعاد و موارد برنامههای تجسسی دولتها بسیار بیشتر از آنچه که تاکنون افشا شده است، باشد.
۲
وضعیت روزمرۀ افراد در زندهگی مُدرن مانند وضعیت متهم در اتاقِ شیشهیی بازجویی است. یعنی فرد در شرایطی قرار دارد که از دیده شدن خودش توسط دیگران با خبر نیست یا میداند که تحت کنترل است اما برای تغییر وضعیت کاری از دستش برنمیآید. شاید بتوان گفت یک «نمایش ترومن»[۳] بزرگ در جهان در پیش است و یا شاید هم آغاز شده باشد. زندهگی همه پیش چشمانِ دیگران قرار دارد.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا در گذشته هم مردم تا این حد با خطر افشای اطلاعات شخصیشان مواجه بودند یا پیشرفت فناوریها و گسترش استفاده از آنها شکل جدیدی از جامعۀ تجسسی[۴] یا نظارتی را به وجود آورده است؟
آیا در شکلهای سنتی زندهگی هم همین خطرها وجود داشت؟ آیا مثلاً انسانهایی که ۳۰۰ یا ۴۰۰ سال پیش زندهگی میکردند به اندازۀ انسانهای مدرن نگران افشای اطلاعات و نوشتههای شخصی، مکاتبات و گفتوگوهای خود بودند؟ و اگر که نگرانیشان کمتر بوده است، آیا صرفاً به این دلیل بود که دامنه و میزان فعالیتهای ارتباطیشان کمتر بوده است؟
۳
آیا این صرفاً گسترش استفاده از فناوریهاست که موجب کوچکتر شدن حریم خصوصی مردم شده است؟ جیل لیپور[۵]، استاد تاریخ دانشگاه هاروارد، معتقد است: افشا شدن رازها نه امری مربوط به دیجیتالی شدن بلکه مربوط به سواد است[۶]. لیپور اهمیت یافتنِ حریم خصوصی را اساساً امری مدرن میداند.
لیپور ساموئل وارن[۷] و لویی براندیز[۸] اولین کسانی بودند که مفهوم حریم خصوصی را به عنوان انگارهیی مدرن مطرح کردند. این دو در مقالهیی با عنوان «حق برخوردار بودن از حریم خصوصی»[۹] که در نشریۀ بررسی حقوقی هاروارد[۱۰] منتشر شد، بحث میکنند که به رسمیت شناخته شدن حق افراد برای «تنهایی» یکی از حقوق قانونی آنهاست. از نظر آنها حق برخوردار بودن از حریم خصوصی اساساً نیازی زادۀ دنیای مدرن است. چرا که در دنیای مدرن و به ویژه پس از قرن نوزدهم میلادی است که با گسترش و فراگیری تبلیغات و رسانههای کوچک و بزرگ مسالۀ حریم خصوصی اهمیت پیدا میکند.
به اعتقاد لیپور، اگر نگاهی تاریخی به مسالۀ حریم خصوصی داشته باشیم، شکاف واقعی از زمان فراگیری سواد آغاز شده است، نه با گذر از عصر پیشدیجیتالی به عصر دیجیتال. به همین دلیل او معتقد است که ایمیلها همان قدر در معرض افشا شدن قرار دارند که در گذشته نامههای معمولی قرار داشتند.
قرن نوزدهم در بخشهای بزرگی از اروپا و امریکا قرن سواد عمومی بود. تمامی نوشته ها «رمزگونه» بودند و این رمزها مگر برای کسانی که سواد داشتند قابل درک نبودند. اما وقتی که همه میتوانند بخوانند، دیگری رازی باقی نمیماند. لیپور مینویسد: «سواد همهگانی به معنای رمزگشایی همهگانی و آشکار شدن همهگانی است». وقتی که همه میتوانند بنویسند، امکان خوانده شدن نوشتههایشان توسط دیگران هم به وجود میآید.
به تعبیر لیپور، در قرن بیستویکم رابطۀ تناقضآمیزی میان امر عمومی و امر خصوصی وجود دارد. از سویی این قرن عصر طلایی تبلیغات، رسانههای جمعی و روابط عمومی است و بسیاری از افراد در پی جلب توجه عمومی از طریق رسانهها هستند و حتا برای این کار پول پرداخت میکنند و از سوی دیگر همۀ افراد به دنبال افشا نشدن رازها و حفظ حریم خصوصی خود هستند. از سویی ما زندهگی خود را بر روی پردۀ فیسبوک برای دیگران به نمایش میگذاریم و از سوی دیگر خواستار افزایش تدابیر حفاظت از حریم خصوصی هستیم.
۴
دیجیتالی شدن دو پیامد برای حریم خصوصی افراد دارد. نخست اینکه هر فردی معمولاً مجموعهیی از اطلاعات شخصیاش را به شکل دیجیتالی بر روی دیسکهای کمپیوتری ذخیره میکند. این اطلاعات و دادههای شخصی ممکن است شامل مدارک، عکسهای شخصی، نامهنگاریها، اطلاعات حسابهای بانکی، سوابق شغلی و مانند اینها باشد. یک جا بودن دادهها و اطلاعات امکان از بین رفتن، افشا شدن و دزدیده شدن آنها را بسیار بیشتر و آسانتر از گذشته کرده است.
از سوی دیگر، استفادۀ افراد از فناوریهایِ مختلفِ درون وب مانند شبکههای اجتماعی، خدمات ایمیل، وبلاگها، سایتهای به اشتراکگذاری عکس و جز اینها موجب شده است در بسیاری موارد افراد به شکل خودخواسته اطلاعات شخصیشان را بر روی شبکۀ جهانی وب منتشر کنند. کاربران ممکن است آگاهانه اطلاعات شخصیشان را منتشر کنند یا نسبت به تبعات انتشار این اطلاعات ناآگاه باشند. اما هرچه که هست، فناوریهای جدید ارتباطی مرز میان امر خصوصی و امر عمومی را کمرنگ کردهاند. به واقع امر خصوصی بیش از پیش در حال عمومی شدن است.
۵
حال به پرسش قبلیمان بازگردیم. آیا استفادۀ روزافزون و فراگیر از فناوریهای نوین رسانهیی افشا شدن اطلاعات را آسانتر و محتملتر کرده است؟ به تعبیر لو مانوویچ در مقالۀ «دربارۀ میانکنش اقتدارگرایانه»[۱۱]، انترنت مانند یک آپارتمان اشتراکی در دوران استالین است که در آن هیچ حریم خصوصی وجود ندارد و همه دربارۀ هم جاسوسی میکنند. بدبینی مانوویچ از این هم فراتر می رود و انترنت را ابزار سراسربینی جمعی[۱۲] میداند که در آن همه چیز پیش چشمِ دیگران قرار دارد و هرکس میتواند دیگری را ردیابی کند.
از نگاه مانوویچ، فناوریهای نوین رسانهیی[۱۳] ابزارهای بیرونیسازی ذهنی[۱۴] هستند و این بیرونسازی ذهنی بخشی از فرایندهای یکسانسازی تودهها در جوامع مدرن است. به عبارتی، سوژهها باید یکسان بشوند و ابزارهایی که آنها را یکسان میسازند هم باید یکسان بشوند. از همین رو است که عینیسازیِ امرِ درونی و فرایندهایِ ذهنیِ خصوصی و برابرسازیِ آنها با فرمهایِ دیداریِ بیرونی اهمیت مییابد، چرا که این فرایندها امکان دستکاری، تولید انبوه و یکسانسازی را فراهم میکند.
امر خصوصی و فردی در اثر بیرونیسازی ذهنی به امر عمومی بدل میشود و نظاممند و تابع مقررات میشود. در واقع آنچه که پیش از این فرایندی ذهنی و وضعیتی منحصراً فردی بود، هم اکنون بخشی از عرصۀ عمومی شده است؛ آنچه که یکتا بود به شکل انبوه تولید شده است؛ آنچه که در ذهن فرد پنهان بود به اشتراک گذاشته شده است.
مانوویچ معتقد است فرایندها و بازنماییهای غیرقابل مشاهده و درونی از سر افراد بیرون کشیده شده و به شکل یک «فُرم دیداریِ بیرون نهاده شده» (طراحی، نقاشی، عکس و مانند اینها) یا نوشتار درمیآید. به این ترتیب میتوان در عرصۀ عمومی در مورد آنها بحث کرد، در آموزش و پروپاگاندا از آنها استفاده کرد، آنها را همسان کرد و به شکل تودهیی توزیع کرد.
۶
اگر دولتها اکنون برای دستیابی به اطلاعات شهروندانشان کمی به زحمت میافتند و البته مجبور میشوند کارهایشان را توجیه کنند، ممکن است کارشان در آینده راحتتر شود. دستکم روند رو به رشد فناوریهای مبتنی بر رایانش ابری[۱۵] یا شبکهیی، نوید آیندهیی آسانتر را برای کسانی که در پی تجسس در اطلاعات شخصی شهروندان هستند، میدهد. ایدۀ اصلی در رایانش شبکهیی این است که کاربران به جای اینکه دادههای خود را بر روی دیسک کمپیوتر خود ذخیره کنند، آنها را بر روی سرورهای قدرتمند شرکتهای بزرگ (مانند گوگل و مایکروسافت) ذخیره میکنند. همچنین کاربران نیاز ندارند نرمافزارهای مختلف را بر روی کمپیوترها یا لپتابهای خود نصب کنند بلکه میتوانند از طریق اینترنت به این نرمافزارها دسترسی پیدا کنند. حُسن این شیوه این است که کاربران در هر جایی امکان دسترسی به اطلاعات شخصی خود را دارند، حتا اگر به کامپیوترهای خود دسترسی نداشته باشند. اما خدا میداند چه کسان یا سازمانهای دیگری هم به این اطلاعات که داوطلبانه در اختیارشان گذاشته شده است، دسترسی خواهند یافت.
۷
وضعیت کنونی که در آن استفاده از فناوریهای نوینِ ارتباطی فراگیر شده است، از سویی برای من یادآورِ حکایت بیتفاوتی و ناباوری مردم در حکایت «لباس نو پادشاه» هانس کریستین آندرسن است. هر از گاهی کودکی از میان جمع فریاد میزند «پادشاه لباسی به تن ندارد»/ «همۀ اطلاعات ما در برابر چشم دیگران است» و بعد همه زندهگی روزمرۀشان را از سر میگیرند.
بنجامین دیزراییلی[۱۶] زمانی گفته بود حاضر است با رضایت کامل نامههایش را در اختیار سازمان های دولتی امنیتی قرار دهد فقط به این شرط که پاسخ نامهها را هم خودشان ارسال کنند. شاید بهتر باشد این شرط هم به شرطهای استفاده از نرمافزارها (Software Terms of Agreement) و خدمات انترنتی اضافه شود!
[۱] Edward Snowden
[۲] Prism project
[۳] The Truman Show
[۴] surveillance society
[۵] Jill Lepore
[۶] Lepore , J. (2013), THE PRISM: Privacy in an age of publicity, The New Yorker Magazine, JUNE 24, 2013,
available from: http://www.newyorker.com/reporting/2013/06/24/130624fa_fact_lepore
[۷] Samuel Warren
[۸] Louis Brandeis
[۹] The Right to Privacy
[۱۰] Harvard Law Review
[۱۱] Manovich, L. (1996). On Totalitarian Interactivity (notes from the enemy of the people).available from: www.manovich. net/TExT/totalitarian.html.
[۱۲] Mass Panopticum
[۱۳] Manovich, L. (1995). From the Externalization of the Psyche to the Implantation of Technology. Mind revolution: Interface brain/computer, 90-100.
[۱۴] externalization of mental life
[۱۵] cloud computing
[۱۶] Benjamin Disraeli؛ نخستوزیر بریتانیا در اواخر قرن نوزدهم
Comments are closed.