احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمــد عمران - ۱۸ حمل ۱۳۹۸
سخنان زلمی خلیلزاد فرستاده ویژۀ وزارت خارجۀ امریکا برای صلحِ افغانستان در دیدار با شماری از جوانان در کابل هرچند تازهگی ندارد، ولی در بحبوحۀ گفتوگوهای صلح و رفتوآمدهای آقای خلیلزاد به اسلامآباد میتواند مهم تلقی شود. آقای خلیلزاد در این نشست گفته است که تا زمانیکه سیاست پاکستان در قبال افغانستان تغییر نکند، صلح در این کشور مستقر نخواهد شد. به گفتۀ آقای خلیلزاد، او شاهد مداخلههای پاکستان در امور افغانستان بوده است که هنوز هم ادامه دارد.
آقای خلیلزاد گفته است؛ همانگونه که با طالبان باید توافقنامۀ صلح امضا شود، یک توافقنامۀ صلحِ دیگر نیاز است با پاکستان به امضا برسد. این سخنان دقیقاً در زمانی ابراز میشوند که مناسبات کابل و اسلامآباد در اوج تیرهگی خود قرار گرفته و حکومت افغانستان نسبت به عملکرد پاکستان بسیار ناراضی به نظر میرسد. سخنان اخیر عمرانخان نخستوزیر پاکستان از سوی کابل کاملاً مداخله در امور داخلی افغانستان پنداشته شد و در واکنش به آن، وزارت خارجۀ افغانستان سفیر خود از اسلامآباد را به کابل فرا خواند.
ما در هجده سالِ گذشته به گونهیی و در چهار دهۀ گذشته به گونۀ دیگر با پاکستان مشکل داشتهایم. اسلامآباد در طولِ این چهار دهه از سوی حکومتهای کابل، بهجز از دورۀ طالبان که آن را نباید بخشی از تاریخ کشور به حساب آورد، به مداخله در امور افغانستان متهم شده است. حکومتهایی که پس از کودتای ثور ۱۳۵۷ در افغانستان روی کارآمدند، به دلیل پذیرفتن مهاجران و احزاب جهادییی که در برابر حکومت قرار داشتند، پاکستان را عامل اصلیِ ناامنیها و مشکلات داخلیِ کشور قلمداد میکردند. هرچند این اتهام در آن سالها موجه نبود، ولی بدون شک بخشی از آن با واقعیتهای آن دوره همخوانی داشت.
پاکستان همان زمان که مجاهدین افغانستان را در بخشهای مرزی پنـاه داد، هرگز در پی کمک به همسایۀ خود که در معرض تجاوز و اشغال یک ابرقدرت قرار گرفته بود، نبود. پاکستان در همان سالها در حالی که با زبان از برادری سخن میگفت، اما در کله ریسمانِ خفه شدنِ ما را میبافت. پاکستان در آن سالها در حالی که دم از اخوت اسلامی میزد، در نشستهای پنهان از منافعی که در وخامتِ اوضاع افغانستان برای آن کشور متصور بود، ویسکی شادیانه مینوشید. پس از آنکه مجاهدین در افغانستان قدرت را به دست گرفتند، مداخلاتِ پاکستان عملاً وارد فاز عریان و ویرانگرِ خود شد.
در جنگهای کابل هرچند برخی از تنظیمهای جهادی سهیم بودند اما مهار اصلیِ جنگ در دست نظامیانِ پاکستان بود. پاکستان بسیار حسابشده و برنامهریزیشده در افغانستان نقشههای خود را عملی میکرد. زمانی داکتر نجیبالله آخرین رییسجمهور حاکمیتهای پس از کودتای ثور گفته بود، پاکستان سه طـرح برای افغانستان در سر دارد: یا این کشور را بخشی از خاکِ خود بسازد؛ یا حکومتی دستنشانده در آن به وجود آورد و اگر نشد، زمینۀ تخرب و ویرانی این کشور را به گونهیی فراهم کند که هرگز از زیر بارِ مشکلات و ویرانیها کمر راست کرده نتواند.
پاکستان در طول این چهار دهه فقط به صورتِ رسمی موفق نشد که افغانستان را بخشی از خاکِ خود اعلام کند ولی به دو خواستۀ دیگر خود کاملاً دست پیدا کرد. نخست، ایجاد حکومت دستنشانده بهوسیلۀ طالبان و دوم ویرانیِ بنیادهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور. افغانستان بیشتر از آنکه به وسیلۀ قشون شوروی وقت ویران شده باشد، به وسیلۀ ایادی پاکستان به ویرانه مبدل شد. این کشور بیشتر از هر کشوری در جهان از پاکستان صدمه دید و حالا هم این زیانبینی همچنان ادامه دارد. در هجده سال گذشته، مداخلات پاکستان هرچند در امور افغانستان وارد فاز تازهیی شد ولی عمق استراتژیکِ این کشور را به هیچ وجه تغییر نداد. پاکستان هنوز در وجود افغانستان منافع هنگفتی را پنهان میبیند و به هیچ صورت حاضر نیست این منافع را فرو گذارد.
در اینکه پاکستان بزرگترین خصم و مخالفِ افغانستان هست، هیچ جای شک وجود ندارد. این موضوع را هم امریکاییها میدانند و هم دیگر کشورهای جهان که زیر نامِ کمک به افغانستان به این کشور سرباز فرستادهاند. اما هیچ معلوم نیست که این کشورها برای چه فقط نظارهگر این وضعیت اند؟ آیا معنای امضای پیمان امنیتی با امریکا این نبود که افغانستان از شرِ مداخلاتِ کشورهای دیگر نجات پیدا کند؟ مگر امریکاییها پایگاههای نظامی خود را در افغانستان برای کمک به امنیتِ کشورِ ما که در عین حال منافع آن امریکا را نیز تأمین میکند، مستقر نساختند؟ پس چرا امروز هیچ کشوری به صورتِ واضح نسبت به این وضعیت واکنش نشان نمیدهد؟
پاکستان عملاً امریکاییها را به خاک سیاه نشاند؛ از امریکا تصویر امپراتوری بیخاصیت را ترسیم کرد، جنگ را به نفعِ خود تغییر داد و حالا از صلح نیز به نفعِ خود استفاده میکند. بنلادن در آغوش ارتش پاکستان خفته بود؛ رهبران طالبان، القاعده و بسیاری از شبکههای دیگرِ تروریستی در پاکستان حضور دارند و جنگِ خود را علیه هر کشوری که خواسته باشند سازماندهی میکنند. آنگاه امریکا نگرانِ این است که افغانستان به پایگاه خطر برای منافع آن کشور تبدیل نشود. آیا خطری بیشتر از پاکستان متوجه منافع کشورهای غربی و در رأس آنها امریکا است؟!
آقای خلیلزاد به نکتۀ خوبی اشاره کرده که باید توافقنامۀ صلح با پاکستان امضا شود، ولی از کجا میتوان قانع شد که پاکستان دست از مداخلاتِ خود برخواهد داشت؟… البته در این میان، نباید از نقش ضعیف و منفعلانۀ رهبران سالهای اخیر کشور غافل بود. آنها نیز نتوانستند مشکلاتِ دو کشور را شناسایی و حل کننـد. هر کدام از پایگاه قوم و قبیلۀ خود تلاش کردند که بحث میان دو کشور را به گفتوگوی شخصی تقلیل دهند. به همین دلیل، پاکستان به عنوان کشور مخالف و مداخلهگر باقی ماند.
Comments are closed.