احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد دانش، دانشپژوه مقطع کارشناسی ارشدِ دانشگاه کابل - ۲۳ حمل ۱۳۹۸
بخش دوم/
بیشتر غزلهای رهبین از لحاظ عروضی، دارای اوزان تند و خیزابی هستند که گذشته از ارکان سالم، دارای ارکان مُزاحفی استند که این زحافات در شعرهای او خواننده را حیرتزده میسازد. مثلاً:
بهر رجز مثمّن مطوی مخبون، در وزن مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن:
تا به کنار من رسی، سبز و بهار میشوم
بیتو اگر به سر شوم، خوشۀ خار میشوم
چشم چو باز میکنی، مجلس ناز میکنی
هرچه پیالهام دهی، باز خمار میشوم
هرچه بود پسند تو، پا نکشم ز بند تو
هرچه که درد میرسد، شکرگزار میشوم
شاه جهان غلام من، عرش به زیر گام من
تا خوشم آید از خودم، نوکر یار میشوم
بعضی وزنهای عروضی مانند بحر هزج «مفاعیلن» و بحر رمل «فاعلاتن» و بحر مُضارع «مفاعیلن فاعلاتن» که ترکیبی است از بحور هزج و رمل، اوزان جویباری و ملایم اند. شاید در شعر دیگر شاعران کشور ما کمتر دیده باشید که در این بحرها، شعرهایی با اوزان تند و خیزابی داشته باشند! درحالی که کاربرد این نوع موسیقی بیرونی، یکی از ویژهگی غزلهای رهبین است.
بحر هزج «مفاعیلن» نیز یکی از وزنهای ملایم و آرامبخش برای بازتاب احساسها و عواطف انسانیست، اما در همین وزن، غزلی از رهبین میخوانیم که خیزاب سیلابههای آن ذهن انسان را پُرشور و هیجان میسازد:
چه سرد و خشک و بیرنگم، چه بیجانم به جان تو دل تنگم چو سالنگم، زمستانم به جان تو
بــده سوزم بــده سازم، بــده تلقیـــن پـــــروازم بـکن از بندها بـازم که پّــرانم به جان تو
پُر از داغم پُر از دردم، درون سرخ و برون زردم به قتل خویش پیگردم، چو توفانم به جان تو
غـروری هست در خاکم، جنونی در رگ تـاکم نمیبینی که بـیباکم، همینسانم به جان تو
• موسیقی کناری (قافیه، ردیف و تکرارها)
قافیه
محمدرضا شفیعی کدکنی به این باور است که قافیه، آهنگ و موسیقی اصلی را به شعر میدهد. او میگوید مثلاً اگر دو غزل با یک موضوع و یک وزنِ عروضی سروده شوند، ولی دو قافیۀ متفاوت داشته باشند، تأثیراتی متفاوت در شنونده ایجاد میکند.( کدکنی:۱۳۶۸، ۹۱ ) اینکه وحدت به کارگیری اوزان واحد در چندین غزل از یک شاعر و همسانی قاقیه در چند غزل تا چه به زیبایی و موسیقی کلام اثر میگذارد.( ر، ک به) غزلهای:«چشم نگاه ص۳۴ »، «شکرگنج ص۳۷ »، «برگهای سرخ صص: ۵۹، ۶۱ و ۶۳ »، «امروزنگاه من، ص۹۲، بوی خداص: ۹۴، افسانه ص: ۱۱۳، این کلبۀ زردشتی ص: ۱۱۵» باغ دلتنگی.
نوعی موسیقی کناری در غزلهای رهبین، علاوه بر قافیههای رایج درشعر فارسی که پیش از ردیف واقع میشود، آوردن گونهیی از قافیۀ مرکّب یا مضاعف میانی یا داخلی است که در بعضی غزلهای او نوعی حالت موسیقایی ایجاد کرده است. مانند قافیههای: دُر و پر\شهنامه، گهنامه و هنگامه\شیرازی و سربازی\ننگ و فرهنگ در داخل مصراعهای این غزل:
واژهبهواژه دُر است، پوره ز گوهر پُر است
هم بِنوا فارسی، هم بِسُرا فارسی
بستر شهنامه است، لنگر گهنامه است
شورش و هنگامه است، نام خدا فارسی
بادۀ شیرازی است، آتش سربازی است
اندُه رند خدا گم شده با فارسی
پیرهن ننگ من، کاکل فرهنگ من
خانۀ خورشید را آب و هوا فارسی
ردیف
نوع دیگر موسیقی کناری شعر رهبین در «باغ دلتنگی»، موسیقی ردیف است. ردیف به واژههای هممعنا و هممانندی گفته میشود که در آخر بیتها عیناً تکرار شده و این تکرار، نوعی زیبایی موسیقایی در شعر تولید میکند. بسیاری از غزلهای رهبین دارای ردیفهای بلند و پُر تحرّک است که خواننده از آن لذّت صوتی میبرد؛ تکرار ردیف در معنای شعر چندان تأثیر نداشته، اما جنبههای غنایی بودن شعر را تقویت میکند. مثال آن را میتوان تا آخر این غزل مشاهده کرد که در آن، کاربرد واژههای میانین «گلاب و شراب»، «جنگ و پلنگ»، ساز و سرباز» در مصراعهای نخست غزل بالا از نوع قافیههای مُضاعف داخلی است که به آهنگ وطنین شعر افزوده است و در بحث قافیه از آن یاد کردیم.
مطرب دمساز من، باز للالا بخوان
یار خوشآواز من، باز للالا بخوان
ساقی قند وگلاب! دست ببر بر شراب
خانۀ غم کن خراب، باز للالا بخوان
خورد و خمیرم ز جنگ، زین همه شیر و پلنگ دست ببر سوی چنگ، باز للالا بخوان
بـــاز بکــن ساز را، سینۀ سربـــاز را
سوز جـگرساز را، بـاز للالا بخوان
یکی از ویژهگیهایی که معمولاً در ردیفسازی رایج است، این است که غالباً با فعلهایی از نوع ساده و یا ترکیبی ساخته میشود و کمتر در شعر شاعران دیده شده است که ردیف مثلاً با یک واژۀ ساده و بسیط آمده باشد. نوآوری بزرگ افسر رهبین در ردیفسازی، آوردن ردیفهای بِکر و تازه با واژههای سادهیی میباشد که در گفتار روزانۀ گویندهگان به کثرت استعمال شده و از آنها کمتر به حیث ردیف کار گرفته شده است. مثلاً رهبین در «باغ دلتنگی» از واژههایی چون «بیهوده، ص: ۱۶۷»، «پرپر، ص: ۱۲۲»، «یارا، به معنای ای یار! ص: ۱۳۲»، «تاکستان، ص: ۹۶»، «برگهای سرخ، صص: ۶۰، ۶۱، ۶۳»، «برگهای زرد، ص: ۱۰۰»، «برگهای خونین، ص: ۷۶»، « وحشیوحشی، ص: ۱۹۶» زیباترین ردیفها را ایجاد کرده است.
تکرار
تکرار در شعر نیز یکی از گونههای موسیقی کناری به شمار میرود که به شعر، نوعی خوشآهنگی در سطح واژههای و آواها به وجود میآورد؛ تکرار در شعر رهبین به چند نوع زیر دیده میشود:
الف) تکرار همحرفی یا موسیقی حروف که از امتزاج دو یا چند حرف همپهلو به وجود میآید. مانند تکرار حرف \ش\ در بیت ذیل:
شهد شنیدن بود، قند صدا فارسی
بوی شکر میدهد، از سر و پا فارسی
ب) تکرار همآوایی یا واجآرایی میانی که از اصواتِ مصوّتهای میانی واژهها به وجود میآید. مانند تکرار مصوّت \آ\ و صامت \م\ در مصراع نخست بیت ذیل:
قطره بُدم دریا شدم، خامُش بُدم غوغا شدم
من روزنی میخواستم، آزادۀ صحرا شدم
ج) تکرار واژه یا واژهآرایی؛ مانند تکرار پیهم واژههای (شب و شگوفه و شاعر) در این غزل:
شب و شگوفه و شاعر، سه یار صورت و معنا شب و شگوفه و شاعر، سه یار با هم و تنها
شب و شگوفه و شاعر، سه دل برای شگفتن
شب و شگوفه و شاعر، پُر از حکایت گفتن
شب و شگوفه و شاعر، سه لب برای نیایش
شب و شگوفه و شاعر، سه سینۀ گرمِ گشایش
این غزل که تا آخر به همین شکل ادامه دارد، یکی زیباترین نمونههای تکرار واژهگانی در غزلهای رهبین به شمار میرود که نهتنها از رهگذر تکرار واژهگان، بلکه از نقطهنظر موسیقیت اصوات حروف \ش\ و زیبایی ردیف نیز زیبایی آن قابل توجّه است. این نوع موسیقی در شعر رهبین بسامد فراوان دارد. (ر، ک به صص: ۹۲، ۹۴، ۱۰۱ و ۱۶۱، باغ دلتنگی)
ویژهگی دیگری که موسیقیت شعرهای رهبین را زیباتر ساخته، مجاورت واژهها است. به این معنا که واژههای دور از هم و همصدا را چنان در کنار هم قرار میدهد که نوعی آهنگ خوش در ذهن خواننده به وجود میآورد. مانند واژههای «فر و فرّخی» ، «نای و نوا»، «سود و سودا» و «کمین و کمند»، در بیتهای زیر:
آینۀ رودکی، زیب و فرِ فرّخی
نزد خداوندگار، نای و نوا فارسی
ای یا معنایم تویی، تو سود و سودایم تویی
تو بودهیی دیروز من، امروز و فردایم تویی
به کجا روم ز بندش؟ ز کمین و از کمندی
که غلام زر خریدش دو هزار بار باشم
• موسیقی داخلی
موسیقی درونی، مهمترین موسیقی شعر فارسی بوده وآن، عبارت از مجموعه هماهنگیهایی است که از رهگذر وحدت موضوع، تشبیهها و تضادها و مقداری دیگر از صنایع معنوی در یک قطعۀ شعری پدید میآید. کدکنی موسیقی درونی شعر را معادل ارکستراسیون در موسیقی میداند و میگوید، مبانی جمالشناسی شعر، در موسیقی درونی آن نهفته است. (کدکنی: ۱۳۶۸، ۱۲۳) انواع جناسها نیز یکی از گونههای موسیقی داخلی به شمار میآید. به طور نمونه، چند مثال از صنایع بیانی شعر رهبین مثال میآوریم که در موسیقی داخلی بزرگی دارند.
تشبیه بلیغ و کنایه و ارسالِ مثل در یک بیت:
تشبیه چهار رکن دارد: مشبه، مشبهبه، وجه شبه و ادات تشبیه میباشند. تشبیه به اعتبار حذف یا ذکر این چهار رکن، انواع مختلف به خود میگیرد. قابل ذکر است که «مشبّه» و «مشبّهبه»، ارکان اساسی تشبیه بود و هیچگاه از تشبیه حذف نمیشوند؛ اما دو رکن دیگر آن ممکن حذف یا ذکر شوند. بناً اگر از یک تشبیه «وجه شبه» حذف شود، تشبیه را مُجمَل و اگر «ادات» حذف شود، تشبیه را مؤکد یا محذوف الادات میگویند و هرگاه مشبه و مشبهبه هر دو حذف شوند، تشبیه را بلیغ میگویند، امّا در صورتی که از میان مشبّه و مشبّهبه یکی آن حذف شود، آنگاه تشبیه به استعاره -که زیباترین نمونۀ صُور خیال در شعر فارسی است- مبّدل میشود.
Comments are closed.