احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالکبیر ستوده - ۳۰ حمل ۱۳۹۸
گفته بودند که فرمول بم اتم چهارده سده پیش، در قرآنکریم، آمده است، اما مسلمانان موفق به کشف آن نشدند و متأسفانه غربیهای لعنتی این مهم را کشف کرده و حالا بر ما فخر میفروشند. حالا هم گفته میشود وجود سیاهچاله نیز چهاردهسده پیش در قرآنکریم بیان شده بود که بازهم مسلمانان نتوانسته بودند این حقیقت را در قرآنکریم بخوانند و بدانند و کشف نمایند، اما غربیهای شیطانزده این مسأله را کشف کردند! علاوهبراین، کثیری از مسلمانان و علمای دین و روحانیون، میگویند که تمام علوم تجربی (اعم از علوم تجربی طبیعی و علوم تجربی انسانی)، در قرآنکریم آمده اند، اما مسلمانان به دلایلی اکثر این علوم را از قرآنکریم کشف نکرده اند. حالاها که دیگران (غربیها) این علوم را کشف و تدوین کرده دارند، بدون شک، آنرا از قرآنکریم، استخراج و استنباط نموده اند و زنده باد ما و مرگ به غربیهای بیخدا.
من فعلاً به این کار ندارم که این سخنان درست است یا نه؟ همچنان به این نکته نمیخواهم بپردازم که آیا شواهد درونمتنی این ادعاها کافی و مقنع است یا خیر؟ بحث اصلی من این است که اگر این ادعاها را قبول نماییم، باید گریبان خود را از شر چند سوال مهم و مهیب نجات بدهیم.
۱- خداوند در کتاب مقدس خود، فرموده اند که، قرآنکریم کتاب مبین و روشن و هدایت است. اگر قرآنکریم کتاب روشن و مبین و بدون پیچیدهگی بوده است، این علوم تجربی (اعم از علوم تجربی طبیعی و علوم تجربی انسانی)، که گفته میشود در این کتاب وجود داشتند و بیان شده بودند، باید به صورت روشن و واضح بیان میشدند و مسلمانان به سادهگی میتوانستند به آن دسترسی پیدا نمایند. اما این گونه نیست.
۲- شاید گفته شود که این علوم تجربی، در قرآنکریم بیان شده است و واضح و روشن هم بوده است، اما مسلمانان بعد از ترک راه و روش پیامبر بزرگ اسلام و سلف صالح، نتوانستند این گوهرهای گرانبها را از دل این متن مقدس استخراج کنند و از آنها بهره ببرند. اما به این سوال باید پاسخ داد که چرا خود سلف صالح به این گوهرها دست نیافتند و مثل فقه و کلام این دین، این علوم تجربی را از متن مقدس استنباط و استخراج نکردند؟ این سلف صالح که پیش از ما و بیش از ما نیک سیرت و با بصیرت و وفادار به دین و قرآنکریم بودند، چرا این حقایق قرآنی را فراچنگ نیاوردند؟
۳- شاید گفته شود که، قرآن کتاب مبین و روشن است ولی، این علوم در این کتاب نیامده است است و به همین دلیل سلف صالح هم به آن نپرداخته اند. این دیدگاه به خلاف ادعای این مسلمانان و روحانیون است و باید در پرانتز گذاشته شود.
۴- شاید گفته شود که، قرآنکریم کتاب روشن و مبین است، اما روشنی و وضاحت آن را کسی میبیند که بصیرت دینی داشته باشد نه هر نامحرم و بیگانه. این نکته اولاً روشن بودن و مبین بودن قرآن را از اطلاقش بیرون میکند و ثانیاً بصیرت تمام مسلمانان جهان اسلام را در طول تاریخ، زیر سوال میبرد. یعنی به این نتیجۀ ناخواسته راه میبرد که گویا مسلمانان در طول تاریخ آنقدر بیبصیرت بوده اند که این علوم را در دل قرآن نخوانده اند و از دل قرآن بیرون نکشیده اند.
۵- شاید گفته شود که، دشمنان اسلام نگذاشتند که مسلمان بصیرت خود را به کار اندازند و این گوهرها را از دریای پُر گوهر قرآنکریم بیرون بکشند. اگر اینطوری است، پس چرا در استخراج فقه و کلام و دیگر علوم موجوده اسلامی مسلمانان دستآوردهای خوبی داشتند؟. چرا این دشمنان در این عرصهها دست مسلمانان را باز گذاشتند؟ آیا این بخشها بیاهمیت بودند؟ یا مسلمانان دزدانه این کارها را کردند؟ اگر دزدانه این کارها را کردند، چرا در علوم تجربی این کار را نکردند؟ با این حساب معلوم میشود که اینگونه نبوده است که دشمنان چشم و دهن و دست و پای مسلمانان را بسته باشند و آنها را نگذاشته باشند که این علوم تجربی را از قرآنکریم استخراج و استنباط نمایند.
۶- شاید گفته شود که، این علوم تجربی در قرآنکریم بوده اند ولی ما مسلمانان فهم مان در این باره کار نکرده است و این بخش قرآنکریم را نتوانستیم دریابیم و مرکب فکر و بصیرت مان در این وادی لنگیده است. این را قبول می کنیم. اما حالا سوال این است که چه تضمینی وجود دارد که این مسلمانان خداشناسی این قرآن را درست فهمیده باشند، نبوتشناسی این قرآن را درست فهمیده باشند، معادشناسی این قرآن را درست فهمیده باشند، اخلاقشناسی این قرآن را درست فهمیده باشند، فقهشناسی این قرآن را درست فهمیده باشند و… با این حساب قطعاً بر فهم مسلمانان از قرآن و سنت و دین اطمینان نمیشود. حالا که معلوم شده است تمام حقایق علوم تجربی در قرآن بوده اما مسلمانان آن را نفهمیده اند، پس امکان دارد آنچه که، ادعا میشود فهمیده اند را هم نفهمیده باشند و یا غلط فهمیده باشند.
۷- نکته دیگر این است که، چه شده است که مسلمانان در چهاردهصد سال این نکات را نفهمیده اند ولی حالا این را فهمیده اند؟ شاید گفته شود که ما خود مان نفهمیدیم و نخواستیم بفهمیم و نتوانستیم بفهمیم و نخواهیم فهمید، بلکه این غربیها بوده اند که این علوم را از قرآنکریم استخراج کرده اند. اما به دلیل اینکه قرآنکریم کتابما مسلمانان و مؤمَنبه ما است، این علوم تجربی کشفشده و استخراج شده، نیز مربوط و منسوب به ماست. در این صورت اما دو سوال دیگر را باید جواب داد:
اولاً: شما چرا و چگونه بر این کافران و مشرکان اعتماد کردید؟ مگر خداوند در همین قرآنکریم نگفته است که، کافران بیعقل اند و خِرد ندارند و بسان بهایم اند و حتی بدتر از حیوان اند و درایت ندارند و اندیشه نمیکنند و خِردشان کار نمیکند؟ آیا این به نحوی اعتراف به برتری فکری این غربیهای کافر نیست؟
ثانیاً: اگر عقل آنها این قدر خوب کار میکند و قرآنکریم را از خود مسلمانان خوبتر میفهمند، چرا در عرصههای خداشناسی، نبوتشناسی، معادشناسی، اخلاقشناسی، فقهشناسی و کلامشناسی و حدیثشناسی و غیره، به سخنان آنها اعتماد نکنیم و قبول ننماییم؟ و چرا به در تمام این عرصهها به سخنان کسانی گوش دهیم که خودشان میگویند که ما بخشهای مهم و اساسی قرآن را نفهمیدیم و غربیهای کافر فهمیدند؟
Comments are closed.