احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمــد عمران - ۳۱ حمل ۱۳۹۸
کمکم بحث اولِ جوزا و پایان یافتن عمر حکومت وحدت ملی در کشور جدی شده است. شمار زیادی از نامزدان انتخابات ریاستجمهوری در یک نشستِ مشترک اعلام کردند که از اول جوزای سال روان دیگر حکومت فعلی مشروعیت سیاسی ندارد. به نظر میرسد این حکم به دلایل مختلف، درست و منطقی است. اما اینکه رهبران حکومت همچنان برای ماندن در قدرت تلاش میکنند، به هیچ صورت نمیتواند جلو خلای قدرت را پس از اول جوزا بگیرد.
چه بر اساس قانون اساسی بخواهیم به مسأله نگاه کنیم و چه از منظر توافقنامۀ سیاسی، عمر حکومت وحدت ملی در اول جوزا پایان مییابد. رهبران حکومت با توسل به یک بند از یک مادۀ قانون اساسی چنین نتیجه میگیرند که عمر حکومت پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری و اعلام نتیجۀ نهایی در مراسم تحلیف پایان میپذیرد. اما در آغاز همین مادۀ قانون اساسی گفته شده است که عمر حکومت پس از پنج سال در اول جوزا به اتمام میرسد. البته این از وظایف حکومت است که تا رسیدن به اول جوزا انتخابات ریاست جمهوری را برگزار کند. در غیر این صورت اگر قرار باشد هر حکومتی مبنای کار خود را از زمان تحلیف تا زمان اعلام نتایج بعدی بداند، آنگاه هم قانون اساسی مورد بیاحترامی قرار میگیرد و هم ممکن است که حکومتها و رهبرانِ آنها به هزار ترفند و حیله که کم هم نیستند، عمر حکومتِ خود را طولانی بسازند و یا همچنان بخواهند تا زمان مرگِ خود به حکومتداری ادامه دهند. مثلاً همین آقای غنی به هیچ صورت حاضر به تحویلدهی قدرت و حتا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری نیست. او اگر بتواند به هر شکل ممکن که شده، تاریخ انتخابات را عقب میاندازد و یا هم اصلاً هیچ انتخاباتی برگزار نمیکند؛ چون فکر میکند بیش از تمام مردم افغانستان مستحق بودن در قدرت است و هیچ زمامداری به اندازۀ او اهلیت و شایستهگیِ رهبری افغانستان را نداشته است.
توهمِ بیهمتایی از دیرزمانیست که آقای غنی را فرا گرفته و به اشکال مختلف از زبانِ خود وی و حواریونِ نزدیکش بیرون میشود. همین که آقای غنی را برخی از نزدیکانِ او «بابا» خطاب میکنند، نشان میدهد که شخص وی چقدر به قدرت و رهبری عشق میورزد. یکی از دوستانِ چیزفهم و بسیارخوانم که برای هر مشکلی نقل قولی از یک فیلسوف میآورد، در مورد «بابا» خواندنِ آقای غنی نوشته بود که جوامع بدوی و آنهایی که هنوز به قیم و آقابالاسر نیاز دارند، به رهبرانِ خود چنین القابی میدهند و یا چین القابی از سوی خودشان در اذهان عمومی رسوخ داده میشود. در غیر این صورت در هیچ کشوری که با میکانیسمهای مردمسالارانه اداره شود، کسی به مسوول درجهیکِ آن کشور «بابا» یا هر چیز دیگری که از آن بوی جاهطلبی و قدرتخواهی به مشام برسد نمیدهند.
در قرن بیست تنها به دو کس چنین القابی داده بودند؛ یکی هیتلر دیکتاتور آلمانی که او را پیشوا خطاب میکردند و حتا خودش در سخنرانیهای خود سربازانش را تشویق میکرد که دیگران را بیرحمانه بکشند چون پاسخگوی آن به نزد خداوند آنها نیستند بلکه خودش است؛ و دیگری جوزف استالین دیکتاتور شووری سابق بود که خود را رهبر خردمند پرولتاریای جهان میدانست و میگفت که مصالح مردم را بهتر از خودشان تشخیص میدهد. اما آقای غنی نه به اندازۀ استالین فهمِ سیاسی دارد و نه به اندازۀ هیتلر از وجاهتِ تودهیی برخورداراست. او در کشوری به رهبری رسیده که هنوز نان خشکِ خود را از دیگران گدایی میکند. آنگاه در چنین کشوری «بابا» شدن خود یک شرم و لکۀ ننگ تاریخی میتواند باشد و بس.
آقای غنی در حالی بر ماندن در قدرت پس از اول جوزا تأکید دارد که بر اساس قانون اساسی افغانستان که به آن استناد میکند، رییسجمهوری کشور نیست. او زمامدار ارگ است که فقط مسوولیتش اجرایی کردنِ توافقنامۀ سیاسی است که میان او و عبدالله عبدالله رییس اجرایی حکومت وحدت ملی به امضا رسیده است. بیش از این، برای آقای غنی دادن حق و صلاحیت به معنای توهین به شعور و آگاهی مردم افغانستان است که در انتخابات ۱۳۹۳ بدون آنکه برایش رای داده باشند، قدرت را به کمک خارجیها غصب کرد.
حکومتی را که آقای غنی در رأس آن نشسته، هیچ تفاوت خاصی با حکومتهای کودتایی در افغانستان ندارد. حکومتهای پس از سال ۱۳۵۷ نیز به زور نیروهای خارجی قدرت را در اختیار داشتند، او هم به کمک قدرتهای خارجی قدرت را به دست آورد. از همه مهمتر اینکه آقای غنی در طول پنج سالِ گذشته نه به عنوان رییس حکومت وحدت ملی و نه آنگونه که خودش دوست دارد که خطابش کنند یعنی «رییس جمهور افغانستان»، نتوانست به وظایفش عمل کند. او به عنوان رهبر حکومت وحدت ملی چند مادۀ ساده را که در توافقنامۀ سیاسی به آنها پرداخته شده است، موفق نشد که عملی سازد و نه هم او به عنوان رییسجمهوری افغانستان موفق شد که گرهی از مشکلات کشور را باز کند. امروز حتا طالبان حاضر نیستند که با او سرِ میز مذاکره بنشینند.
اگر آقای غنی بخواهد برای یک دورۀ دیگر و یا مدتِ نامعلوم همچنان در قدرت باقی بماند، آنگاه میتوان آسیبهایی را که کشور خواهد دید جبران کرد؟
زمان حکومت وحدت ملی بهزودی به پایان میرسد و باید جایگزینی برای آن سراغ کرد، چون در موجودیتِ این حکومت افغانستان در سراشیب اضمحلال و نابودی سقوط خواهد کرد!
Comments are closed.