احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دکتر عبدالقهار سروری* - ۲۱ ثور ۱۳۹۸
گفتوگوهای صلح میان طرفهای دخیل در جنگهای مداوم و ویرانگرِ افغانستان و تمرکز روی فراهمسازی زمینههای برقراری صلح واقعی، فراگیر و مداوم در کشور؛ اساسیترین نیاز مردم افغانستان برای متوقفسازی جنگ و کشتارِ بیمورد در کشور و دستیابی به زندهگی آرام و آبرومندانه محسوب میشود. اما سالها پروژههای متعدد پُرعاید و پُرسروصدا اما بیاثر و بینتیجه زیر عنوان پروسۀ برقراری صلح در افغانستان راهاندازی شد که بهجز یک سلسله زمزمههای رسانهیی و پُرنمودن جیبهای دلالان داخلی و خارجی، پیامد دیگری در پی نداشتند. با گذشت سالها جنگ و ناامنی و تداوم و ازدیاد جنگ، یکدیگرکشی و ویرانی در افغانستان، مردم این کشور و حتا طرفهای درگیر – حداقل آنهایی که از فکر و فراست نسبی برخوردارند و وطن را بر شکم ترجیح میدهند – متوجه این موضوع شدهاند که باید بهجای تداوم قتل و کشتار و اسرافشدن به دستان یکدیگر، روی مذاکرات صلح برای دستیابی به یک صلح واقعی، عادلانه، فراگیر و ماندگار تلاش نمایند.
جامعۀ جهانی نیز در این راستا، با درنظرداشت منافع و ملاحظات خودشان، تا حدی همسو شدهاند و بحثهای مقدماتی برای آغاز و تداوم گفتوگوهای صلح میان طرفهای درگیر در افغانستان، بهویژه طالبان و دولت را آغاز نمودند. بر مبنای لزومدیدِ ایالات متحدۀ امریکا و بهخاطر نقش قطر در بازیهای سیاسی-منطقهیی با محوریت قضیۀ افغانستان و فراهمسازی آدرس سیاسی برای طالبان، شهر دوحه پایتخت این کشورِ کوچک اما سرمایهدارِ خلیج بهحیث مکان تدویر گفتوگوها و مذاکرات صلح میان نمایندهگان طالبان و ایالات متحدۀ امریکا؛ طالبان، دولت افغانستان و جریانهای همسو با دولت؛ و همچنان طالبان، امریکا و بعضی از کشورها و سازمانهای بینالمللی علاقهمند به قضیۀ افغانستان برگزیده شد.
قبل از آغاز مذاکرات رسمی و مستقیم میان نمایندهگان دولت افغانستان و طالبان در قطر، نمایندهگان امریکا و طالبان چند بار به گونۀ مستقیم، پیهم و جدی با هم گفتوگو و مذاکره نمودند و قرار شد تا مذاکرات مستقیم میان نمایندهگان دولت افغانستان و جریانهای همسو با دولت و طالبان در قطر برگزار شود. اما در ظاهر بهخاطر بهانهجوییها و عدم آمادهگیهای لازمِ دو طرف مذاکرهکننده (طالبان و دولت) مذاکرات به تعویق افتید و برگزار نشد و مذاکرات مستقیم همچنان میان نمایندهگان امریکا و طالبان تداوم یافت. درحالیکه در پهلوی عدم آمادهگی و تواناییهای لازم طرفهای مذاکرهکننده، به ویژه دولت افغانستان و جریانهای همسو، بهخاطر شکلدهی یک تیم مذاکرهکنندۀ قوی، منسجم و مفید و عدم جدیتِ هر دو طرف در امر کوتاه آمدن از بخشی از خواستهای امتیازطلبانه و قدرتخواهانۀ خود بهخاطر منافع و حفظ حیات و وجود مردم و مملکت نیازمندشان، موقعیت سیاسی-جغرافیایی آسیبپذیر قطر، رقابتهای جدی کشورهای منطقه و همسایه و رقیب با قطر که روی جریانهای ذینفوذ در قضایای افغانستان بیشتر از قطر اثرگذارند و همچنان رقابتهای جدی منطقهیی روی مسالۀ افغانستان، روی عدم برگزاری گفتوگوها و مذاکرات صلح افغانستان در قطر بیتأثیر نبودند و نیستند.
در شرایط کنونییی که افغانستان و منطقه قرار دارد و کشورهای متعدد منطقه و جهان به نحوی در قضیۀ افغانستان دخیلاند و در جنگ افغانستان نیز فقط دو جناح (دولت و طالبان) دخیل نیستند، بلکه هم در طرف دولت جریانهای متعدد، متفاوت و حتا مخالف حضور دارند و در مقابلِ دولت هم بهغیر از طالبان، گروههای مسلح دیگر نیز مصروف جنگ با دولتاند؛ بحث مذاکرات صلح افغانستان به تعمق و احتیاط بیشتر نیاز دارد؛ چون در این فرصت مهم که وعدهها و تعهدات پیهم و جدی ایالات متحدۀ امریکا، دولت افغانستان و طالبان و همسویی بعضی از کشورهای دیگر با پروسۀ صلح افغانستان امیدهای زیادی را در راستای برگزاری گفتوگوهای جدی و موثر و همچنان برقراری صلح در کشور بهمیان آوردهاند، هرنوع بیاعتنایی، امتیازخواهی ناموجه و رفتار مبتنی بر خواستها و منافع شخصی و گروهی، به این پروسۀ حیاتی و روحیۀ همهگانی در کشور لطمۀ جدی و جبرانناپذیر وارد میکند.
از سویی هم، رقابتهای جدی کشورهای همسایه با قطر، که سالهاست با این کشور در رقابت جدی و حتا دشمنی قرار دارند، میتواند گفتوگوهای صلح افغانستان را تحت شعاع قرار دهد و از مسیر اصلی آن منحرف سازند. همچنان در پی آن شوند تا گفتوگوهای صلح افغانستان را به یک مبحث و آجندای خودنمایی و مبتنی بر ذهنیت برجستهسازی جایگاه منطقهیی کشور میزبان و یا هم کشورهای رقیب کشور میزبان که تواناییهای سیاسی-استخباراتی خود در قبال سبوتاژ کردن این پروسه را به رخ قطر و همپیمانانش بکشند، مبدل سازند؛ چیزی که فرصت اصلی را از مردم افغانستان خواهد گرفت و مانع رسیدن مردم این کشور به صلح واقعی خواهد شد.
البته مردم افغانستان بهخاطر موجودیت مکانهای مقدس و روابط طولانی دینی-فرهنگی با عربستان سعودی، بهخاطر حضور هزاران تن از تجار و کارگران افغانستان در امارات متحدۀ عربی و بهخاطر روابط دینی-فرهنگی-تحصیلی افغانستان با مصر، این کشورها ممکن است روی بعضی از جریانات سیاسی-مذهبی افغانستان نسبت به قطر نفوذ بیشتر داشته باشند؛ کشورهایی که در شرایط کنونی با قطر رقابت جدی و حتا دشمنی دارند و دور از انتظار نیست که بهخاطر به چالش کشیدن موقعیت و حد موفقیت قطر، از جایگاه و امکانات منطقهیی خود و همچنان از نفوذ خود در افغانستان برای ناکامسازی پروسۀ مذاکرات صلح در قطر استفاده نمایند. در هر حال، نتیجۀ هرنوع رقابتهای کشورهای منطقه و همسایههای قطر با این کشور روی نحوۀ برگزاری و به نتیجه رسیدن گفتوگوهای صلح افغانستان را مردم افغانستان متحمل میشوند و در صورت مزاحمتهای احتمالی رقبای منطقهیی قطر، نمیتوانند به آرزوهای صلحخواهانۀ خود برسند.
از سویی هم، نحوۀ تهیه و معرفی لیست مذاکرهکنندهگان از سوی حکومت افغانستان و دفاعیههای ناموجه و مبتنی بر احساسات و عواطف عدهیی از افراد ذینفع در بازیهای جاری در چارچوب کاری دولت از کارشکنیها و رفتار نابرابر با شأن یک ملت و یک مملکت از سوی دولت افغانستان، نشان داد که همسویی و انسجام چندانی در میان اموربهدستان در افغانستان وجود ندارد که بهگونۀ یکدست بتوانند چالشهای احتمالی بیرونی و منطقهیی تأثیرگذار روی پروسۀ گفتوگوهای صلح را مدیریت کنند و از فرصتهای پیشآمده استفادۀ به مورد نمایند. چون اکثر کسانی که بهحیث شکلدهندۀ میکانیزم کاربردی مذاکرات و یا هم بهحیث مذاکرهکننده معرفی شدند، ضمن تعدد بیموردشان، یا فاقد ظرفیت و درایت لازم برای برنامهسازی و حضور ارزشمند در میز مذاکرهاند و یا هم از تشنجات و جنگها سود فراوان کمایی کردند/ میکنند و ممکن است نخواهند چنین مذاکراتی به نتیجه برسد و بازار گرم و پُردرآمدِ جنگ برای آنها و ویرانگر برای مردم سرد شود و خاتمه یابد. درحالیکه حکومت افغانستان باید بهجای تعدد افراد و ارسال چهرههای تکراری و بیظرفیت، افکار و ظرفیتهای متخصص و متعهد را بفرستد تا با استفاده از تعهد و مهارتهای لازم، برای مردم و ممکلتشان وجهه و امتیاز کمایی کنند.
همچنان، برای دستیافتن مردم افغانستان به آرزوهای اساسی و حیاتیشان در جهت تدویر موفقانۀ گفتوگوها و مذاکرات صلح و دستیابی به صلح واقعی و ماندگار، بهتر است تا به جای قطر که موقعیتِ آسیبپذیر دارد و بهنحوی بهخاطر میزبانی از نمایندهگان سیاسی طالبان میتواند طرف قلمداد شود، بهتر است که مذاکرات صلح در کشورهای مثل اندونیزیا، مالیزیا، جاپان، قزاقستان، ترکمنستان، سنگاپور یا جاهایی دیگری که از لحاظ جغرافیایی از افغانستان دورند و از لحاظ سیاسی در پی گسترش نفوذ در افغانستان نبوده و نیستند، برگزار شود. حتا بهتر است زمینههای تدویر مذاکرات و گفتوگوهای صلح میان طرفهای درگیر در افغانستان در بعضی از ولایات و مناطق افغانستان مانند هرات، ننگرهار، بامیان، بدخشان یا جاهایی دیگری که مردم بتوانند بر روند مذاکرات اشراف داشته باشند، برگزار شود و افراد علاقهمند برای حضور در مذاکرات صلح برای مردم و کشورشان تا یک حدی ریسک و خطر احتمالی را بپذیرند و ثابت نمایند که برای حضور در مذاکرات میروند، نه بهخاطر سیاحت و امتیازخواهی.
در نهایت، باید با مذاکرات و گفتوگوهای سرنوشتسازِ صلح در افغانستان و برای افغانستان با شوخی و سطحینگری برخورد نشود و باید طرفهای دخیل در جنگ و مذاکرات احتمالی و همچنان کشورهای دخیل در قضیۀ افغانستان بهجای پرداختن به ابعاد تبلیغاتی و رقابتی موضوع صلح، بر جنبههای واقعی و سازندۀ آن توجه و تمرکز داشته باشند و یک مکان مناسب را برای راهاندازی، تداوم و نتیجهگیری مذاکرات صلح افغانستان انتخاب نمایند و تمام طرفهای تأثیرگذار در قضایای سیاسی افغانستان در پروسۀ گفتوگوهای صلح دخیل باشند؛ چون قطر نمیتواند برای تدویر و تداوم این مذاکرات مکان مناسب و مصون قلمداد شود.
—
* دکترای ارتباطات و فناوری بشری از دانشگاه پهنگ مالیزیا و استاد دانشگاه البیرونی
Comments are closed.