احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران - ۲۱ ثور ۱۳۹۸
ششمین دور گفتوگوهای صلح میان هیأت امریکایی به رهبری زلمی خلیلزاد نمایندۀ ویژۀ وزارت خارجۀ آن کشور در امور صلح افغانستان و هیأت طالبان در دوحۀ قطر را اگر نگوییم بینتیجه پایان یافته ولی نتیجۀ ملموسی نیز نداشته است. زلمی خلیلزاد در صفحۀ توییترش نگاشته که این مذاکرات پیشرفتهایی داشته ولی با تشدید جنگ در افغانستان قابل مقایسه نیست. به گفتۀ آقای خلیلزاد در آینده باید به صورتِ فشردهتر روی جزییات چهارچوب پایان جنگ صحبتها ادامه پیدا کند.
نمایندۀ امریکا برای صلح افغانستان در ششمین دور مذاکرات صلح با طالبان، نُه روز را وقف گفتوگو با هیأت این گروه کرد و به نظر میرسد که تا رسیدن به توافق نسبی هنوز راه طولانی را در پیش دارد.
گفتیم «توافق نسبی»، چون فکر نمیشود با توجه به خواستهای بلندپروازانۀ طالبان این گفتوگوها به نتیجۀ قطعی و واقعی منجر شوند. بر اساس برخی گفتهها که از درون مذاکرات صلح دوحه به بیرون درز کرده، امریکاییها و طالبان روی چهار موضوع اصلی شامل آجندای فعلی گفتوگوهای صلح: ۱) جدول خروج نیروهای خارجی از افغانستان؛ ۲) قطع رابطه با گروههای تروریستی؛ ۳) عدم تهدید کشورهای دیگر از خاک افغانستان؛ و ۴) آغاز گفتوگوهای بینالافغانی تقریباً به توافق رسیده بودند و قرار بود که در این زمینه سندی را به امضا برسانند، ولی هویت طالبان در این سند مشکلساز شد و ادامۀ گفتوگوها را به بنبست کشانید. بر اساس برخی اطلاعات، طالبان تأکید داشتند که نامشان به عنوان «امارت اسلامی افغانستان» در پای سند نوشته شود ولی امریکاییها میخواستند که از آنها به نام تحریک اسلامی طالبان یادآوری شود. با توجه به چنین خواستی، فکر نمیشود که گفتوگوهای دوحه به آسانی به نتیجه منجر شود، مگر اینکه در مواضع طرفها تغییر اساسی رونما شود.
از جانب دیگر، پراکندهگی در داخل افغانستان نیز موضوع رسیدن به صلح را دشوار کرده است. ارگ بسیار دوست دارد که نتایج جرگۀ مشورتی را که به نفع خود رقم زده، بسیار کلان و بااهمیت نشان دهد ولی کیست که نداند در این جرگه حرفِ خاصی مطرح نشده و نه هم در زمینۀ گفتوگوهای صلح چیز قابل توجهی توافق شده است. همان حرفهای تکراری دوباره در جرگه شنیده شد و بر همان مواضع گذشته تأکید صورت گرفت. شاید یگانه تغییری که در جرگه دیده شد، تغییر موضع استاد سیاف از منتقد طالبان به برادر و دوستِ آنها بود که برایشان مشورههای شرعی ارایه کرد. غیر از این مورد، دیگر تمام موارد و از جمله بیانیههای روز اول و آخر اشرفغنی رییس حکومت وحدت ملی حاوی هیچ نکته و طرحِ نوی نبود و او همان سخنان همیشهگی اش را در مورد تاریخ بیمانند افغانستان، وطندوستی و اسلامیت بینظیر خودش و صلحخواهی مردم افغانستان تکرار کرد. همۀ این گفتهها تا به حال هیچ کمکی به صلح نکردهاند و پس از این هم نمیکنند. میگویند فلانی را به ده راه نمیدادند، تأکید داشت که اسپش را در خانۀ کدخدا ببندند. آقای غنی را طالبان به رسمیت نمیشناسند اما او برایشان توصیه میکند که چگونه مذاکرات را آغاز کنند.
متأسفانه آنچه را که هم امریکاییها به نامِ گفتوگوهای صلح آغاز کردهاند و هم دولت افغانستان، به هیچوجه روشِ معقول و درستی برای پایان بخشیدن به منارعۀ افغانستان نیست. حالا پس از شش دور مذاکرات با طالبان، استراتژیستهای نظامی و سیاسی امریکا دریافتهاند که راه اشتباه را پیمودهاند. همین که برخی از نظامیان و سیاستمدارانِ آن کشور خروج شتابزده از افغانستان و یا رسیدن به توافق بدون ضمانت با طالبان را توام با اشکال میدانند و از روند فعلی گفتوگوهای صلح انتقاد میکنند، نشان میدهد که امریکاییها یا آگاهانه و یا ناآگاهانه به دامِ طالبان وحامیان آنها افتادهاند و ممکن است که این روند در آینده برایشان خالی از خطر نباشد. شاید در آغاز امریکاییها به این تصور بودند که نشستن آنها پشت میز مذاکره با طالبان به این گروه کفایت خواهد کرد تا از جنگ دست بردارند و به روند صلح بپیوندند، اما حالا مشخص شده است که طالبان بهآسانی نمیخواهند که از فرصتِ بهدستآمده بگذرند و هدفهای کلانِ خود را قربانی خواستهای امریکاییها کنند.
وضعیت به گونهیی رقم خورده که چه طالبان با امریکاییها به نتیجه برسند و چه نرسند، طرفی که در این میان ضرر میکند، امریکا و بعداً دولت افغانستان است. طالبان در حقیقت به هدفهای اساسی خود رسیدهاند. آنها از غارها بیـرون شدند، حامیان منطقهیی و فرامنطقهیی پیدا کردهاند، در سطح بینالمللی به رسمیت شناخته شدند و دیگر به آنها گروه تروریستی خطاب نمیشود و اعضایشان هم یکی پی دیگری یا از فهرست سیاه بیرون میشوند و یا هم از زندانها. طالبان برای اینکه بر طبل پیروزی بنوازند و در پلچرخی اتن کنند، دیگر چه میخواهند؟
متأسفانه شرایط را چنان به نفع طالبان تغییر دادهاند که برایشان هم جنگ و هم گفتوگوهای صلح به منزلۀ برد حساب میشود. آنها با قساوت میکشند و در عین حال گفتوگو میکنند و هیچ هم از این وضعیت ناراضی نیستند. این تیوریسینهای برگشته از غربِ ما اند که نمیدانند چگونه وضعیت را به نفعشان تغییر دهند.
بزرگترین شکستِ آقای غنی در روند صلح این بود که سیاسیون کشور و حتا اعضای برجستۀ شورای عالی صلح به ندای او برای شرکت در جرگۀ مشورتی صلح لبیک نگفتند. آیا شکستی بزرگتر از این میتواند برای یک جناح سیاسی متصور باشد؟ دلیل این امر هم کاملاً روشن است، و آنهم در تمامیتخواهی و توهمهای سیاسی آقای غنی و همتیمیهایش ریشه دارد. وقتی معاون ریاست جمهوری عملاً بدون آنکه استعفا داده باشد، خانهنشین شده و رییس اجرایی خود را بخشی از حکومتداری نداند، معلوم است که طالبان به عنوان دشمنِ نظام نخواهند که با آقای غنی وارد گفتوگوهای صلح شوند. میگویند «خودکرده را نه درد است و نه درمـان!»
Comments are closed.