احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۲ ثور ۱۳۹۸
وقتی امروز{دیروز} وارد افغانفیلم شدم و دفتر آقای ولی تلاش را گشودم؛ تعدادی از ماموران و اجیران مرد و زن این ریاست از نظر افتیده و تحقیر شده را، آنجا نشسته یافتم. کاغذی در دست تلاش که فهرست طولانی از نامهای مامورین و اجیران در آن درج بود و در بارۀ آن فهرست توضیحاتی به همکاران بخت برگشتهاش میداد؛ با ورود بنده، تلاش خاموش شد و من بعد از سلام و علیک مختصر با همه، متوجه شدم که همگی گرفته و غمگین به نظر میرسند. وقتی علت را پرسیدم، آقای تلاش فهرست را برایم نشان داده گفت:
این نامه از وزارت فرهنگ رسیده و در آن نام ۳۰ تن ازکارگردانان، فیلمبرداران، فیلمنامهنویسان و دیگر مامورین و اجیران درج است که اضافه بست شده اند و در تشکیل جدید افغانفیلم جایی برای آنها نیست و در فهرست، نام این حقیر سراپا تقصیر و تلاش هم به چشم میخورد. -این در حالی ست که تلاش علاوه به هنرش، بیشتر مکاتیب رسمی افغانفیلم را منحیث همکاری به اداره، او مینویسد؛ زیرا در این قسمت، افغانفیلم فعلاً، با سوادتر از تلاش کس دیگری را ندارد- من که حرفی برای گفتن نداشتم؛ فقط خندیدم و گفتم: آخر از این دولت تقلبی بی برنامۀ فرهنگ ستیزِ قومگرای رسوا، میشود انتظاری به غیر از این را داشت؟
آری، همه میدانند که بنیاد این دولت، با تقلب رسوا و کژ نهاده شده است؛ و تمام ارگانهای آن، میان دو تیم و همکاسههای آنها تقسیم گردیده که از جمله، ریاستجمهوری و شورای امنیت و تمام سکتورهای امنیتی ( دفاع، امنیت، پولیس و…) و بدینسان، سکتورهای مالی و اقتصاد (وزارت مالیه، بانکها، گمرکات و منابع مالی دیگر) حق سلطان (عجیب المخلوقات آقای اشرف غنی) رسیده و متباقی، چند درصدی به شورای اجراییه که، این ریاست در فیصدی سهم خودش هم، صلاحیت امر و نهی را ندارد…
در این میان، تا به حال ندانسته ام که وزارت فرهنگ مال کیست؟
گفته میشد که این وزارت سهم آقای دوستم است. دوستمی که آقای غنی مثل دستپاکِ یکبار مصرف استفادهاش کرد و بعد؛ دورش افگند!…
بلی وزارت فرهنگ، چهار تا معین دارد که دو تن از آنها، یکی از سوی شورای اجراییه و دیگرش، از سوی آقای محقق، یا استاد خلیلی(؟) معرفی گردیده اند. این دو بزرگوار، شخصیتهای دانشمند و قابل احترامی هستند؛ اما، در میدان عمل، بیصلاحیت و هیچ کاره اند…، فقط امکانات این مقامها (معاش و امکانات مادی دیگر و بادیگارد و موترها و کشوفش…) را غنمیت شمرده کیف میکنند!
در بارۀ سرپرست صاحب معلوماتی ندارم؛ مگر، یکی از معینان گماشتۀ سلطان را که من میشناسم؛ والله چه بگویم؟ فقط برایش چلنج میدهم – البته در حضور رسانهها و چیز فهمها – اگر او، یک دقیقه، صرف یک دقیقه در بارۀ فرهنگ و معنای آن صحبت علمی کرده توانست، و یا اگر فهمید که توسعۀ فرهنگی چیست؟ و فرق آن با فرهنگ توسعه در چیست؟ من از گفتههای کنونی و گذشتهام در خصوص این دولت و این وزارت معذرت خواسته و حرفهایم را پس میگیرم.
معین صاحب دیگر، تا جایی که بنده متوجه هستم، یگانه کاری که کرده است و میکند این است؛ که باید جلو توسعۀ فرهنگی گرفته شود؛ تا مبادا در قالب فرهنگ و هنر اشارهیی رود و گفته شود: خدای نخواسته بالای چشم چپ فاشیزم، ابروست… آری، زبان و فرهنگ فارسی باید، به حاشیه رانده شود…
حالا نمیدانم، این ماموران و هنرمتدان مضطرب بیچارۀ گرسنۀ درماتده، داد خود را کجا برند؟ و از کی بخواهند؟
Comments are closed.