هم‌زمـانیِ زنگ انتخـابات و زنگ تقـلب

- ۲۹ ثور ۱۳۹۸

با طولانی‌شدنِ بیش از حدِ گفت‌وگوهای صلحِ امریکا با طالبان و قناعت‌بخش نبودن مذاکرات قطر، زنگِ انتخابات ریاست‌جمهوری به صدا درآمده و جامعۀ جهانی و حکومتِ افغانستان هر دو روی گزینۀ «انتخابات» تمرکز کرده‌اند. شاید این خبری خُرسندکننده باشد از این نظر که حکومتِ بعدی به‌جای این‌که در میزِ گفت‌وگوهای طالبان – امریکا در بیرون از افغانستان ساخته و پرداخته شود، قرار است از دلِ صندوق‌هایِ رای بیرون گردد؛ اما آنچه این خرسندی را مغشوش می‌سازد این‌که: کمیسیون انتخابات با برشمردنِ نکات و بهانه‌هایی چون کمبود وقت و نبود امکانات، از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در عدم استفاده از تکنالوژی بایومتریک خبر داده است. این‌جاست که می‌توان گفت زنگ انتخابات و زنگ تقلب هم‌زمان با یکدیگر به صدا درآمده‌اند!
مسلماً بدون آن‌که بخواهیم به خود دردسرِ تحقیق و پژوهش را دهیم، از روی تجاربِ پیش‌آموخته می‌توان حکم کرد: آنچه کمیسیون انتخابات در مورد بایومتریک می‌گوید، چیزی جز انعکاسِ دستور و سلیقۀ ارگ ریاست‌جمهوری نیست. تجاربِ انتخاباتیِ ما از انتخابات‌های ریاست‌جمهوری توضیح می‌دهد: شخصی که قدرت را در قبضه دارد و از طرفِ دیگر در انتخابات ریاست‌جمهوری نامزد است، ابداً طرف‌دارِ برگزاری یک انتخاباتِ سالم و خلل‌ناپذیر نخواهد بود. چنین شخص و جناحی که در نظام ریاستیِ افغانستان همۀ امکانات و صلاحیت‌ها را در اختیار دارد، از خلاها و نقاط‌ضعفِ سازوکارهای انتخاباتی به عنوان معبرِ نفوذ و مهندسیِ نتایج انتخابات استقبال می‌کند. افزون بر این، تیمی که در افغانستان قدرت را در دست داشته باشد، تنها به مهندسی نتایج انتخابات اکتفا نخواهد کرد، بلکه پیش‌ازپیش در مهندسی تکت‌های انتخاباتی نیز تلاشِ خود را به انجام رسانده است.
در مورد آقای غنی و تیمِ ویژۀ مرئی و نامرئیِ آن دقیقاً گفته نمی‌توانیم که تا چه حدودی در مهندسی تکت‌های انتخاباتی نقش ایفا کرده‌اند؛ اما در گذشته آقای کرزی با کمکِ دوستانِ راهبردی‌اش این مهندسی را انجام داده و همه به‌تدریج از حیله‌ها و ترفندهای انتخاباتیِ او آگاه شده‌اند. اما اکنون در این بازۀ زمانی به‌جرأت می‌توانیم بگوییم که آقای غنی از مجرای کمیسیون انتخابات در حالِ دشمنی با تکنالوژی بایومتریک و سیستم انگشت‌نگاری است تا نتایج انتخابات را بتواند به سودِ خودش که نامزد انتخابات است، مهندسی کند. در غیر این صورت، در دنیـای بسیار پیشرفتۀ امروزی، بایومتریک یک تکنالوژی عجیب‌وغریب و گران‌قیمت محسوب نمی‌شود که تا ششم میزانِ سال جاری هم یک دولت ـ حکومتِ کاملاً زیر پوششِ جامعۀ جهانی نتواند زمینۀ استفاده از آن را در انتخابات مهیا سازد. در انتخابات پارلمانی سال گذشته، تعداد زیادی از این نوع دستگاه‌ها خریده شد و بخش قابل توجهی از آن‌ها بدون استفاده در انبارها ذخیره شد. اگر ارادۀ سیاسی وجود داشته باشد، با کمکِ جامعۀ جهانی در این چهار ماه، هم می‌توان بر شمارِ این دستگاه‌ها افزود و هم می‌توان نحوۀ استفاده از آن را به کارمندانِ انتخاباتی در سی‌وچهار ولایتِ افغانستان آموخت. اما اگر بازهم در این مدتِ بیش از چهار ماه نمی‌توانند این زمینه را فراهم کنند، یک تغییرِ دیگر در تقویم برگزاری انتخابات به‌مراتب بهتر از برگزاری انتخابات گوسفندی و بحران‌زا خواهد بود.
این‌ها به یک طرف، اما بازهم تجارب انتخاباتیِ تلخِ گذشته و فرهنگ سیاسیِ حاکم بر افغانستان که بخش بیشترِ آن محصولِ نظام ریاستی کنونی‌ست، به ما می‌گوید که هرقدر در مورد انتخابات و خطرِ تقلبات هشدار بدهیم و هر اندازه محکم‌کاری کنیـم، بازهم جناحِ بر سرِ قدرتِ ارگ از وسوسۀ تقلب مبرا نمی‌شود و با استفاده از امکاناتِ فراوان برای ادامۀ قدرت و تمام کردنِ فصل‌های به‌اصطلاح «ناتمام»، به تقلب ـ آن‌هم از نوعِ گوسفندی و امرخیلی ـ دست خواهد یازید.
با این وصف، جامعۀ جهانی اگر واقعاً به دموکراسی در افغانستان به دیدۀ قدر می‌نگرد و به دنبال «بینی خمیری» نیست، بهترین گزینه برای برگزاری یک انتخاباتِ سالم و شفاف و از همه مهم‌تر ثبات‌آفرین، توجه به فیصلۀ شورای نامزدان ریاست‌جمهوری‌ست. یقیناً از هر زاویه که به انتخابات و حواشی آن نگاه کنیم، فیصلۀ این شورا بهترین راهکار برای تضمینِ سلامتِ انتخابات ریاست‌جمهوریِ پیشِ رو خواهد بود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.