چهـرۀ ضد پاکسـتانی در پاکستان

گزارشگر:منوچهر - ۱۰ دلو ۱۳۹۱

بسم‌الله محمدی وزیر دفاع کشور برای یک سفر پنج‌روزه عازم کشور پاکستان شده است. گفته می‌شود که هدفِ این سفر، رای‌زنی دربارۀ مسایل امنیتی بوده و به همین منظور تاکنون ملاقات‌هایی با رییس‌جمهور پاکستان و جنرال اشفاق کیانی رییس ستاد مشترک آن کشور صورت گرفته است.
سفر آقای محمدی به پاکستان، نخستین سفرِ اوست که پس از به‌دست گرفتنِ تصدی وزارت دفاع، انجام می‌یابد و ظاهر آن، یک گفت‌وگوی دوستانه با مقامات پاکستانی‌ست که بین تمام کشورها رایج می‌باشد.
اما همه می‌دانند که آقای محمدی به عنوان یک چهرۀ ضد پاکستانی مشهور است. او یکی از اشخاص برجستۀ مقاومت مردم افغانستان در برابر تجاوز پاکستان به شمار می‌رود. و دیگر این‌که او در زمان ماموریتش در وزارت داخله و هم‌چنان موقعی که رییس ستاد کل ارتش بود، بارها انتقادهای درشتی را مبنی بر دخالت پاکستان به آدرسِ آن کشور وارد کرده. پس با این اوصاف، آقای محمدی در کدام شرایط به پاکستان سفر کرده است؟
فراموش نکنیم زمانی که ادارۀ وزارت دفاع کشور به‌دست افراد دیگر بود، این وزارت تا خرخره، پُر از جاسوسان و عمال استخبارات پاکستان شد. این مساله نه فقط بر بنیاد داده‌های استخباراتی ثابت گردید، که اسناد و مدارک رسانه‌یی نیز آن را تایید کرد. چنان‌که رویدادهایی چون انتحار، حملات سبز بر آبی و… در حیطۀ وزارت دفاع همواره به وقوع پیوسته و مقامات آن وزارت نیز تقصیر چنین حملاتی را به دوش عمال استخبارات پاکستان انداخته‌اند. حتا مواردی از افشاگری‌های استخباراتی نشان داده که برخی از مقامات بلندپایۀ آن وزارت، چون زلمی‌ ویسا، با طالبان همکاری داشته‌اند. اما تا کنون حکومت از بررسی این مسایل به دلایلی طفره رفته است.
آقای محمدی در چنین وضعیتی تصدی وزارت دفاع را به دست گرفت و هیچ معلوم نیست که پروندۀ جاسوسان خفته در آن وزارت به کجا رسیده و یا دست‌کم برنامۀ پاک‌کاری آنان، چه زمانی روی دست گرفته خواهد شد.
از جانب دیگر، مقامات پاکستانی با یک پروسۀ خطرناک و نگران‌کننده که همانا آزادسازی زندانیان طالبان است، با آقای محمدی مقابل می‌شوند. هر چند این برنامه در تبانی با آقای کرزی روی دست گرفته شده، اما تردیدی نیست که مغز متفکر پروسۀ آزادسازی طالبان، پاکستانی‌ها اند.
با توجه به محور بحث آقای محمدی با مقامات پاکستان (مسایل امنیتی)، به نظر می‌رسد که موضع آقای محمدی بسیار ضعیف است و این گفت‌وگوها به حال مردم افغانستان سودی نخواهد داشت. زیرا این پروژه یک پروژۀ پاکستانی است و آقای محمدی که مامور حکومت است، باید آن را به انجام برساند. اما توقع آن است که جناب وزیر دفاع، نباید همکار و توجیه‌گر برنامه‌هایی گردد که خودش هیچ نقشی در آن ندارد.
قرار گزارش‌ها، آقای محمدی رهایی طالبان از زندان‌های پاکستان را نشانۀ حسن نیت آن کشور دانسته و خواهان همکاری‌های بیشتر پاکستان در این زمینه شده است.
این درحالی‌ست که یک دیدگاه عمومی ‌پیرامون آزادسازی طالبان وجود دارد و آن این‌که؛ پاکستان از این برنامه به جز تقویت صفوف طالبان، هیچ هدف دیگری نداشته‌ است.
در هر حال، به نظر می‌رسد که آقای محمدی با چنان پس‌زمینۀ ضدیت با پاکستان، کم‌کم پایش به بازی‌های آقای کرزی کشانده می‌شود.
نمونۀ دیگر این بازی را می‌توان در توافق دیگر حکومت مبنی بر آموزش منصوبان ارتش ملی در پاکستان دید که قبل بر این صورت گرفته بود. این پروسه در حالی ادامه دارد که بنا بر روش خام سربازگیری ارتش، جاسوسان آی.اس.آی به داخل وزارت دفاع نفوذ کرده‌اند تا در چهارچوب آن وزارت به فعالیت بپردازند و همان‌گونه که گفته شد تا کنون تکلیف این وضعیت، روشن نیست.
پرسشی که همواره وجود داشته این است که حکومت چه‌گونه اجازه داده به‌رغم تطبیق برنامه‌های استراتژیک استخباراتی از سوی پاکستان، افسران و سربازان ارتش ملی در آن کشور تحت آموزش و پرورش قرار بگیرند؟
این پرسشِ پاسخ‌نیافته را، سفر آقای محمدی به پاکستان کمی ‌روشن می‌سازد. طوری که حامیان و برنامه‌ریزانِ چنین پروژه‌یی، با کشاندن پای آقای محمدی به آن، می‌خواهند تا اندازه‌یی زبان منتقدان را کوتاه کنند. حالا تردیدی نیست که آقای محمدی به عنوان مامور حکومت، هیچ مخالفتی با این پروژه نخواهد توانست. زیرا از یک‌سو، پروژه قبل از مدیریتِ او طراحی و وارد مرحلۀ عملی شده است و از سوی دیگر، او عملاً قدرت مخالفت را ندارد.
اما هنوز یک راه فراراهِ وزیر دفاع وجود دارد و آن این‌که: او بازهم به‌سانِ زمان مقاومت به عنوان یک چهرۀ درخشان و مردمی رفتار کند و این خود به او امتیاز و استقلالیتِ عمل می‌دهد. او به عنوان وزیر دفاع کشور می‌تواند از حقوق مردم و آرمان‌های مقاومت در حیطۀ کاریِ خودش دفاع کند و نگذارد پروژه‌های پاکستان و عمال داخلی‌اش تطبیق گردد. زیرا اگر پروژۀ پاکستانیزه کردنِ ارتش عملی شود، خیلی دور نخواهد بود که ما شاهد یک فاجعۀ الم‌ناکِ دیگر در کشور باشیم و این درست زمانی خواهد بود که تمام کاسه و کوزه‌ها بر سر آقای محمدی شکسته شده، و به او به عنوان مسوولِ نخست این فاجعه، نگاه می‌شود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.