احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران - ۰۴ جوزا ۱۳۹۸
با آنکه داکتر عبدالله رییس اجرایی حکومت وحدت ملی منافعِ خود را در ادامۀ کار این حکومت تا اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری میبیند، اما ریاست اجرایی با نشر اعلامیهیی گفته که «کار حکومت در اول جوزا پایان یافته است.»
به نظر میرسد که آقای عبدالله با واقعبینیِ بیشتری نسبت به شریکِ قدرتش در این مورد عمل میکند. زیرا اولاً نخواسته خود را در مظانِ اتهامِ عدم فهم از نص قانون اساسی برای ادامۀ قدرت نشان دهد و ثانیاً با این حرکت تلاش کرده تا مخالفانِ ادامۀ کار حکومت را به نحوی از موضعگیریِ خود راضی سازد.
اما آقای عبدالله با وجود اینکه ادامۀ کار حکومت را پس اولِ جوزا قانونی نمیداند، از طرح شورای نامزدان انتخابات ریاستجمهوری هم که میتواند منطقیترین راهحلِ بحـران مشروعیت سیاسی حکومت باشد، حمایت نکرده است. آقای عبدالله شورای نامزدان و آقای غنی را به میز مذاکره دعوت کرده تا بر مشکلِ بهوجود آمده از راه گفتوگو نقطۀ پایان بگذارند. ولی آقای عبدالله فراموش کرده که آقای غنی نیز میداند که ادامۀ کارِ حکومت غیرمشروع است؛ زیرا اگر او چنین باوری نمیداشت، ده سال پیش در برابرِ حامد کرزی رییسجمهوری وقت چنان موضع تند و تیز نمیگرفت. پس او کاملاً عامدانه در این رابطه میخواهد عمل کنـد و به هیچ صورت حاضر به حل مشکل مشروعیت حکومت نیست.
در اخلاق اصلی وجود دارد که میگوید؛ چیزی را که برای خود نمیپسندی، برای دیگران هم مپسند. اما آقای غنی این اصلِ اخلاقی را باور ندارد. او میگوید اگر دیگران قانون را نقض میکنند، باید پاسخگویِ نقض قانون باشند ولی اگر خودش قانون را نقض کرد، هیچ مشکلی به وجود نمیآید. چون خودش، «خودش» است!… با این منطق مسلماً نمیشود برای حل بحران مشروعیت حکومت وارد گفتوگو شد. میگویند کسی که خواب است، میشود او را بیدار کرد ولی کسی که خود را به خواب زده، نمیشود بیـدارش کرد. آقای غنی در حال حاضر خود را به خواب زده و به همین دلیل قصد بیدار شدن ندارد!
آقای غنی و آقای عبدالله در نهایت مسیرِ واحدی را دنبال میکنند. هر دو میخواهند که حکومتِ فعلی به کارش ادامه دهد؛ با این تفاوت که یکی عدم مشروعیتِ حکومت را پس از اول جوزا میپذیرد ولی میخواهد که با گفتوگو و مذاکره مخالفانِ سیاسی را قانع سازد تا دست از سروصدا بردارند و عجالتاً برای مصلحتهای سیاسی و یا منافع ملی و یا هر چیز دیگری که در این موارد قابل استفاده است، با سرانِ حکومت از درِ سازش پیش بیایند. اما یکی اصلاً نمیخواهد که این قاعده را بپذیرد. او پای را در یک موزه کرده و میگوید قانون در مورد ادامۀ کارش کاملاً صراحت دارد و حتا برای تأیید این موضوع دادگاه عالی کشور هم نظر مساعد داده است. اما سؤال اینجاست که سران حکومت چرا نمیخواهند وظایفِ خود را کنار بگذارند و مثلِ انسانهای قانونپذیر وارد تعامل و تفاهم با جامعه شوند؟
دلیل اصلیِ لجاجتِ آقای غنی به صورتِ واضح و از آقای عبدالله به صورتِ پنهان و زیرکانه در وجود امکاناتی نهفته است که آنها از موقعیتهایِ فعلیِ خود در انتخابات میتوانند استفاده کنند. هم آقای غنی و هم آقای عبدالله میدانند در صورتیکه در قدرت نباشند و در سطح مساوی با دیگر نامزدان قرار داشته باشند، نمیتوانند از امکانات و ظرفیتهای حکومت برای تقلب و مهندسی آرا استفاده کنند.
آقای غنی میخواهد یک دورۀ دیگر در قدرت باقی بماند، ولی این کار را فقط از راه بودن در قدرت در وضعیت فعلی ممکن میداند. او میداند که اگر از قدرت کنار رفت، به معنای آن است که چانس پیروزیِ خود را در انتخابات به صفر تقلیل داده؛ چون به محض نبودن امکانات حکومتی، دیگر حتا کسی سلامِ او را علیک هم نخواهد گرفت. آقای غنی میداند که در ظرف پنج سالِ گذشته هیچ کاری برای افغانستان انجام نداده است. او میداند که کارنامۀ حکومتش کارنامۀ افتضاحآمیز و شرمآوری است که نمیشود با اتکا به چنین کارنامهیی انتظار حمایت مردم را داشت، اما او میداند که اگر در قدرت باقی بماند، ضمن اینکه میتواند به تهدید و ارعاب دیگران بپردازد، دستِ او در زمینۀ استفاده از منابع مالی حکومت به سود خود در انتخابات کاملاً باز است. او میتواند میلیونها دالر را به وسیلۀ افراد نزدیکش اختلاس کند و در راه انتخابات به مصرف رساند. کما اینکه از چند سال به اینسو آقای غنی به اندازۀ کافی پول برای انتخابات ذخیره کرده است. در همین حال، وقتی او بر سرِ قدرت است، میتواند با وعده و وعید دادنِ کرسیهای حکومتی یک تعداد را از خود سازد. اینهمه امکانات در نبود قدرت نمیتوانند وجود داشته باشند. همین اکنون آقای عبدالله نیز میداند که بودن در قدرت و در عین حال رفتن به انتخابات، یک چیز است و در نبود این امکانات چیزی دیگر. همین حالا در وضعیت افغانستان کسانی که در قدرت قرار دارند، مثل این است که ده نمره از رقبایِ خود پیش باشند. آیا کسی حاضر است که این امکانات را از دست بدهد و به قانون و قواعد بازی مشغول شود؟
آقای غنی به هیچ صورت حاضر نمیشود که به گونۀ مسالمتآمیز از قدرت کنار برود. او باید مجبور ساخته شود که تن به قانونگرایی بدهد. ادامۀ حکومتداری آقای غنی به مردم افغانستان چه خواهد داد؟ مگر چیزی غیر از آن را خواهد داد که در پنج سال گذشته داده است؟… او چیزی غیر از غم، مصیبت و فقـر به مردم هدیه نکرده است. با ادامۀ قدرتش باز همینها را حالا شاید با یک میـزانِ گستردهتر به جامعه هدیه کند. پس کنار زدنِ او از قدرت نامشروع، یک اصل اساسی است.
زمانی مارکس میگفت تودهها در مبارزه با سرمایهداری چیزی از دست نمیدهند بهجز زنجیرهای خود را. حالا مردم افغانستان هم با کنار زدن اشرفغنی چیزی جز مصیبتها و غمهایشان را از دست نمیدهند.
Comments are closed.