احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عزیز آریانفر - ۰۶ جوزا ۱۳۹۸
بخش نخست/
چرا امریکا با ایران درگیر جنگ نمیشود؟ دوستی این پرسش را مطرح فرموده اند که آیا خطر جنگ میان امریکا و ایران هست یا نه؟
در پاسخ باید گفت که امریکا به دلایل گوناگون با ایران درگیر نبرد نخواهد شد.
در گام نخست باید به یاد داشت که جنگ ابزاری است برای دستیابی به اهداف سیاسی و اقتصادی و آخرین گزینه است. زیرا پیش از همه، یک کشور برای رسیدن به اهداف خود از راهکارهای نرم ابزاری کار میگیرد. مگر هر گاه این راهکارها نتیجه ندادند، گزینههای سخت ابزاری را در دستور کار قرار میدهد.
وانگهی به گونه همهجانبه میسنجد که آیا هدف تعیین شده ارزش بر باد دادن هزینههای کلان مادی و معنوی و مالی و جانی راهاندازی جنگ را دارد یا نه؟ در عین حال سنجیده میشود که آیا اصلاً میشود با برافروختن آتش جنگ، به اهداف از پیش تعیین شده دست یافت یا نه؟
بیچون و چرا هزینههای کامل مادی و معنوی جنگ همهجانبه سنجیده میشود و پیامدهای سیاسی و اقتصادی آن، تاثیرات جهانی، منطقهیی و داخلی آن محاسبه میگردد.
همچنین ارزیابی واقعبینانه از توان خود و حریف انجام میشود.
در گام نخست باید دید که امریکا چه اهدافی را از راهاندازی کارزار کنونی در برنامه دارد و آیا میتواند با روشهای نرم ابراری به این اهداف برسد یا این که دست یازیدن به جنگ ناگزیر است؟
ناگفته پیداست که ایران به یک قدرت بزرگ منطقهیی مبدل گردیده است که هم در خاورمیانه عربی، هم در حوزۀ قفقاز و آسیایمیانه و ترکیه و نیز در افغانستان و پاکستان به درجات گوناگون نفوذ و تأثیرات مختلف دارد و به یک مانع بزرگ بر سر راه راهبردهای جهانگیرانه امریکا مبدل گردیده است. ایران با برخورداری از پشیبانی روسیه و چین و نیز تا حدودی هند، پاکستان و ترکیه؛ میدان پویایی گستردهیی در منطقه دارد و در یک گستره پهناور از افغانستان و پاکستان و آسیایمیانه گرفته تا قفقاز و کردستان و کشورهای عربی مانع پیاده شدن برنامههای امریکا است.
هم اکنون راهبرد امریکا در افغانستان، عراق، سوریه، لبنان و یمن و همینگونه برنامههای پرشی بلندپروازانه آینده آن به سوی آسیایمیانه و قفقاز به دلیل ایستادهگی ایران در برابر امریکا با ناکامی و شکست و دست کم با بنبست رو بهرو شده است.
بیچون و چرا امریکا متحمل هزینههای سنگینی شده است. اما در عین حال ایران را نیز با اعمال تحریمهای کمرشکن، با رکود سختی روبهرو گردانیده و زیانمند ساخته است. اینگونه رویارویی ایران و امریکا به زیان هر دو و نیز منطقه انجامیده است. تنها کشوری که از این رویارویی سود برده، روسیه و سپس تا جایی اسراییل، چین و ترکیه است.
کشورهای عربی نیز با درگیر شدن با ایران در چند جبهه، زیانهای فراوانی متحمل شده اند.
با توجه به این مسایل، اوباما در اندیشه بهبود روابط با ایران برآمد و کوشید با نهایی ساختن برنامه جامع اقدامات مشترک یا برجام راهی برای برونرفت از این رویارویی فرسایشی نفسگیر با ایران پیدا کند.
در ایران دو جریان باهم رقیب در مبارزه اند. یکی جریان تندروان که از سوی روحانیت سنتی پشتیبانی میشوند و از حمایت روسیه هم برخوردارند. این جناح هوادار پُرتنش شدن روابط با امریکا اند و به همین بهانه نیروی عظیم نظامی- سیاسی و امکانات اقتصادی بزرگی را در دست نگه داشته اند. جریان دوم اصلاحگرایان و میانهروان هستند که با پراگماتیسم یا خردگرایی و ریالیسم خواستار تنشزدایی در مناسبات با امریکا و همچنین عربستان و دیگر کشورهای عربی اند. رییسجمهور روحانی و وزیر خارجه ظریف و شماری از روحانیون میانهرو از همین جناح اند. برعکس، احمدی نژاد از پیشتازان خط تندروی به شمار میرفت.
ایران کشوری با توانمندیهای بالقوه سترگی است و اگر تحریمها نباشد، به سرعت نجومی میتواند در شمار ده کشور برتر جهان قرار گیرد.
بسنده است یادآور شویم که ایران یک چهارم منابع نفت و گاز جهان را در اختیار دارد و گنجینههای بزرگ کانی از جمله پنج درصد مس جهان را دارد. مقدار کل معادن جامد ایران نزدیک به پنجاه میلیارد تن برآورده شده است.
در سه دهه اخیر ایران توانسته است با دریافت فناوری موشکی از جمهوریهای شوروی پیشین، چین و کوریای شمالی به قدرت پنجم یا ششم موشکی جهان پس از روسیه، امریکا، چین و هند مبدل شود. به گونهیی که همه پایگاههای امریکا در منطقه از پاکستان و افغانستان گرفته تا ترکیه و یونان و عراق و قطر و عربستان و بحرین و نیز سراسر خاک عربستان و اسراییل در تیررس موشکهای میانبرد ایرانی اند. همچنین موشکهای زمین به دریای ایران تهدید بزرگی را متوجه نیروی دریایی امریکا در گسترۀ خلیج پارس میسازد. توان موشکی پدافند هوایی ایران هم چالش بزرگی برای نیروی هوایی امریکا است که دست کم کاربرد گسترده نیروی هوایی را در آسمان این کشور به شدت محدود میسازد.
مساله بر سر این است که موازی با افزایش توان اقتصادی ایران، توان نظامی آن هم میتواند به شدت بالا برود و به مرزی برسد که دیگر امریکا و اسراییل خطری را متوجه ایران ساخته نتوانند. مشکل دیگر برای امریکا این است که ایران در سراسر منطقه نفوذ گسترده دارد. ایران، در افغانستان و پاکستان تا حدودی نفوذ دارد. اما در عراق، سوریه و یمن نفوذ ایران بیش از حد زیاد است و در لبنان نیز چشمگیر است. از همین رو، دستهای امریکا در این کشورها بسته است و ایران حرف اول را میزند. هرگاه وضع اقتصادی ایران خوب باشد، این توانمندی را پیدا میکند که دامنۀ نفوذ خود را در منطقه بیشتر گسترش دهد.
استراتژی امریکا تا کنون چنین بوده که با اعمال تحریمهای بسیار شدید، اوضاع اقتصادی ایران را خراب سازد تا زمینه برای ناخشنودی سراسری مردم فراهم و از درون دست به خیزش در برابر نظام حاکم بزنند و آن را بر اندازند. اما ایران به رغم همه فشارها توانسته است تا جایی تحریمها را دور بزند. دست کم چین، هند، روسیه و ترکیه حاضر نیستند زیر بار فشارهای امریکا بروند. همسایگان ایران مانند امارات، قطر، افغانستان و پاکستان و همینگونه کشورهای آسیایمیانه و قفقاز نیز هر یک به درجات متفاوت در همکاریهای اقتصادی و بازرگانی با ایران ذینفع اند و فشارهای امریکا بر این کشورها چندان کارساز نیست.
روشن است که بخش بزرگ هزینههای ایرانستیزانه را شیوخ جاهل و متعصب عرب میپردازند.
روسیه هم میتواند نفت ایران را به بهای ارزانتر بخرد و دیگر کشورهای صادر کند.
Comments are closed.