احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد دانش - ۰۷ جوزا ۱۳۹۸
چکیـده
نصاب تعلیمی معارف کشور که به عنوان نخستین سازماندهندۀ اساسی فعالیتهای یاددهی و یادگیری برای فرزندان وطن میباشد، متأسفانه همیش دچار کاستیها و نادرستیها بوده است. با آنکه طی سالهای گذشته، دهها تن با لقبهای مؤلفان و سرمؤلفان، محققان و سرمحققان، روی نصاب تعلیمی معارفِ کشور کار کرده و برای شاگردان مکتب کتاب نوشتهاند و امتیازات بزرگی از این بابت نصیب شده و میلیونها دالر در چاپ این کتابها به مصرف رسیده است، امّا با آنهم کتابهایی که در دسترس دانشآموزان و آموزگاران ما قرار دارد، پُر از اشتباههای تایپی، نگارشی، ساختاری و محتوایی بوده و در اکثر موارد معلوماتِ نادرست در آنها ارایه شده است.
در این نوشته از میان همۀ کتابهای درسی معارف کشور، طور نمونه، اشتباهها و نادرستیهای کتاب «دری صنف دوازدهم» را – که مؤلفان آن دو نویسندۀ بزرگوار کشور: دکتور اسدالله محقق و احمد یاسین فرخاری میباشند – تنها از رهگذر ادبیّات فارسی مورد بررسی قرار دادهام.
زبان و ادبیّات دری صنف دوازدهم
کاستیها و نادرستیها
۱٫ نامِ کتاب
نخستین دستبرد و کاربرد نادرستی که در این کتاب به چشم میخورد، حذف واژۀ «فارسی» از کنار «دری» است. با توجّه به اصل ریشه، فارسی امروز همان گونۀ تحوّلیافتۀ «پارتی»، «پارثی» و « پارسی» میباشد. پس از ترویج و گسترش دین مبین اسلام به سرزمین خراسان و تغییر الفبای زبان فارسی به عربی، «پ» که از حرفهای خاص زبان پارسی است، به «ف» عربی تعویض شده و به شکل «فارسی» امروز درآمده است. به همین ترتیب واژۀ «درّی» یکی از گویشهای زبان فارسی و صفتی برای این زبان بوده که خلاصهکردن آن به شکل «دری» نادرست میباشد و بهترین شکل نوشتن آن همان «فارسیدری» است.
در اینجا مختصرگونهیی بهمنظور وضاحت پیرامون «فارسی» و «درّی» ارایه شد؛ برای معلومات بیشتر در باب تغییر و تحوّل زبان فارسیدری مراجعه شود به «تاریخچۀ تحوّل زبان فارسیدری» نوشتۀ پروفیسور دکتور محمد حسین یمین، «سرگذشت زبان فارسیدری(مجموعهی مقالات)» که به کوشش پروفیسوردکتور رسول رهین نشر شده است و…
۲٫ درس چهارم، صفحۀ ۱۷ «ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل»
میرزا عبدالقادر بیدل در سال ۱۰۵۴ هـ ق در شهرِ عظیمآباد هندوستان تولد شده، در سال ۱۰۷۱ هـ ق در سن ۱۷سالهگی، با مامایش – میرزا ظریف – به شهر اوریسۀ هند رفته است. اما در این کتاب، بیدل نخست در سال ۱۰۱۷ هـ، ق با مامای خود به شهر اوریسۀ هند رفته و سپس ۳۷ سال بعد، در سال ۱۰۵۴ هـ ق تولد شده است. در اینجا سال تولد بیدل دقیق بوده، امّا سال سفر او به شهر اوریسه اشتباه میباشد. تا جایی که معلوم میشود، بین سالهای ۱۰۱۷ و ۱۰۷۱ اشتباه تایپی رخ داده است که به ظاهر کوچک، امّا در واقعیّت، عدم دقت و سهلانگاری بزرگی از سوی نویسندهگان کتاب میباشد که توجیهپذیر نیست.
۳٫ درس هفتم، صفحۀ ۳۷ «شعر دری از لحاظ قالب شعری»
شعر و در کُل ادبیات، در زبان فارسیدری از دو نگاه دستهبندی میشود: نخست از نگاه شکل، قالب یا ظاهر؛ دوم از نگاه محتوا یا درونمایه. از لحاظ شکلی مهمترین اشکال شعر، همان قالبهای شعری اند که شامل قالب سنتی و قالبهای معاصر میشوند. از نگاه محتوا شعر فارسی به چهار بخش عمدۀ حماسی، غنایی، تعلیمی و نمایشی دستهبندی شده که به هرکدام این انواع واژۀ «ژانر» را نیز بهکار بردهاند.
اما در صفحۀ ۳۷ این کتاب، شعر فارسیدری تنها از لحاظ شکل ظاهری – و آنهم با کاستیها و نادرستیهایی – معرفی شده و از بحث محتوایی آن خبری نیست؛ هر چند در صفحۀ ۱۲۳ بحثی زیر عنوان « ژانرها یا انواع ادبی» که بخش محتوایی شعر فارسیدری میباشد، آمده است، امّا بهتر بود بحث محتوایی هم در همینجا ارایه میشد تا تصویری کلی از پیوند این دو بحث در ذهن دانشآموزان ایجاد میشد؛ گسستهگی این دو عنوان و عدم ایجاد رابطه میان این دو، برای دانشآموزان و حتا استادان نتیجهیی مناسب بهدست نمیدهد.
۴٫ همان درس، همان صفحه
قصیده از لحاظ درونمایه دو گونه است: یکی قصاید مدحی که محتوای آن مدح و توصیف شاهان و امیران است و دوم قصاید عرفانی و تعلیمی که محتوای آنها پند واندرز، وعظ و نصیحت میباشد.
در این کتاب، بخشها یا ارکان قصیده، از قصاید سنّتی «مدحی» تعریف شده، امّا نمونۀ قصیده، از قصاید اندرزگونۀ حکیم ناصرخسرو بلخی آورده شده است که تعریف قصیده و ارکان آن با مثال ذکر شده مطابقت ندارد.
۵٫ صفحۀ ۴۱ ترجیعبند و ترکیببند
میدانیم که تفاوت بزرگ میان قالبهای ترجیعبند و ترکیببند، در همان بیتیست که میان فواصلِ بندها واقع میشود؛ این بیت به نام بیت واگردان یا بیتِ گردان نیز یاد میشود؛ حالا اگر این بیت گردان میان بندها یکی باشد، ترجیعبند و اگر متفاوت باشد، ترکیببند گفته میشود.
با در نظرداشت تفاوت میان دو قالب یاد شده، لازم است تا حد اقل، دو بند از قالب ترجبعبند و دو بند از قالب ترکیببند آورده شود تا مشابهات و مباینات هر دو قالب به دانشآموزان و استادان روشن شود.
۶٫ همانجا، همان صحفه
مسمّط قالبی شعری است که از چند بند ساخته شده و هر بند از چند مصراع همقافیه ساخته میشود و در پایان هر بند، مصراعی با قافیۀ دیگر میآید که همین مصراع پایانی بندها با یکدیگر همقافیه بوده و توالی و تکرار این واژههای مقفای بیت پایانی هربند، نوعی زیبا لفظی درشعر ایجاد میکند. حالا برای مسمّط نیز مانند ترجیعبند و ترکیببند، یک بند آن مثال آورده شده است که لازم بود تا حدّ اقل دو بند آن ذکر میشد تا مشخصۀ مسمّط در بیتهای اخیرِ هر بند، روشن میشد. این گونه مثال آوردنهای ناقص برای تدریس به نوآموزان درست نیست.
۷٫ صفحۀ ۵۱ علم معانی
صفحههای ۵۱ و ۵۲ و ۵۳ این کتاب بدون اندکی تغییر از کتاب «بیان و معانی» نوشتۀ دکتر محمد علوی مقدم و دکتر رضا اشرفزاده کاپی شده است. نکتۀ جالب دراین است که چون در کتاب آقای مقدم برای مثالها چندان توضیحی داده نشده است، مؤلفانِ ما نیز نتوانستهاند که حدّ اقل توضیحی برای این نمونههای کاپی شده بدهند تا دانشآموزان ما اجزای سخن را از روی آن توضیحات بدانند.
ناگفته هم نباید گذاشت مؤلفان دری صنف دوازدهم هم ابتکارهای خوبی در ارایۀ مثالها برای اجزا و ارکان علم معانی ارایه نمودهاند. چند مثال:
۱٫ قصر یا حصر یکی از اجزای مهم در علم معانی است که به معنای منحصر کردن و وپژهساختن صفات و خصوصیات یک شخص یا یک شی، به شخص یا شی دیگر میباشد. مثلاً در معنای بیت زیر توجه کنید:
عبادت به جز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجّاده و دلق نیست
در این بیت عبادت تنها منحصر به خدمت خلق شده است؛ نه به تسبیح و سجّاده. یعنی عبادت فقط خدمت به خلق است.
حالا در کتاب «بیان و معانی» آقای مقدم، برای قصر یا حصر، این مثال آورده شده است: «جوانمردی جز علی نیست». یعنی «جوانمرد» فقط علی است که در اینجا صفت «جوانمردی» به علی منحصر شده است. نویسندهگان کتاب «دری صنف دوازدهم» ما، این مثال را طور ذیل عوض کردهاند: «جوانمردی جز محمّد نیست». یعنی با تبدیل جای علی به محمّد.
۲٫ در کتاب دکتر مقدم برای مسند و مسند الیه گفته شده است: «علی آمد» که در اینجا «علی» مسندالیه و «آمد» مسند میباشد؛ یعنی فعل «آمدن» به علی تعلق گرفته و سند داده شده است. اما در کتاب «دری صنف دوازدهم» تنها جای علی، نجیب را گذاشتهاند: «نجیب آمد».
۳٫ در کتاب دکتر مقدّم، اسناد خبری بهطور دقیق تعریف شده و برای نشان دادن هر یک از اجزای دیگر آن، این بیت سعدی آورده شده است:
خدا کشتی آنجا که خواهد بَرد
وگر نا خدا جامه بر تن دَرَد
که در این بیت اسناد «بردن کشتی» به خداوند(ج) نسبت داد شده است و درکتاب دکتر مقدّم به همین شکل آمده و توضیحی دیگر داده نشده است. امّا در کتاب دری صنف دوازدهم اسناد خبری تنها از روی آن کتاب تعریف شده و مستقیم همان بیت سعدی بدون اینکه اندکی توضیح داده شود، آورده شده است.
۴٫ تعریف مساوات هم از کتاب «بیان و معانی» دکتر مقدّم طور ذیل کاپی شده است: «اصل در سخن بر مساوات و برابر نهاده شده است و مساوات هنگامی است که لفظ و معنی برابر باشند. دقت در برابر لفظ و معنی و پرهیز از آوردن الفاظ حشو و زواید سبب روشنی، رسایی و اثربخشی بیشتر شده و گاه سخن را تا حدّ (سهل ممتنع) بالا میبرد.» بعداً مثال همان کتاب مقدّم را نقل کردهاند:
دل مـن همــی داد گــویـی گـواهـــی
که باشد مرا، از تو روزی جدایی
جــدایـی گمان بـرده بودم و لیـکـــن
نهچندان که یک سو نهی آشنایــی
به جرم چه راندی مرا از در خود؟
گناهم گه بوده است جز بیگناهی
خیلی خوب؛ حالا وضاحت درمورد آن تعریف و اینکه تعریف بالا چه معنا دارد؟ سخن «سهل ممتنع» چیست؟ مساوات چگونه در سخن در نظر گرفته میشود؟ مساوات در کجای ابیات بالا بهکار گرفته شده است؟ همه گرههای کوری اند که نیاز به باز نمودن دارند.
تا جایی که معلوم میشود، چون «بیان و معانی» آقای دکتر مقدّم یک کتاب دانشگاهی بوده و درآن توضحات کمتر داده شده است، بنابرین نویسندهگان «دری صنف دوازدهم» هم نتوانستهاند حدّ اقل توضیحی برای مثالهای خودشان بنویسند.
۵٫ در تعریف اطناب (پرگویی یا بسیار گفتن) نیز همین مشکل دیده میشود؛ بازهم تعریف و مثال از کتاب دکتر مقدّم به این ترتیب نقل شده است: اطناب در اصطلاح ادبیات آوردن الفاظ بسیار برای معانی اندک بنابر مقتضای حال مخاطب و مقام و موضوع کلام میباشد. مثلاً:
آسایش دوگیتی، تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروّت و با دشمنان مدارا
در این بیت حافظ تشریح دوحرفیکه در مصراع اول آمده است، عبارت از: «مروّت با دوستان» و «مدارا با دشمنان» میباشد که از نظر علم بلاغت سخن را طولانی یا مطنب ساخته است که میبایست به نحوی حافظ این توضیح را نمیآورد و درسخن خود آنرا پنهان میکرد.
به هرحال، حالا همین بیت حافظ به همین شکل و به همین چهره، بدون اندکی توضیح کاپی شده است و هیچ گفته نشده است که اطناب در کجای آن بیت است.
۸٫ درس بیستویکم، صفحۀ ۱۱۵ «علم عروض»
علم عروض یا وزن شعر فارسی، که یکی از مباحث پیچیدۀ ادبیات است، تنها به آوردن تعریفهای گنگ و مبهم در این کتاب اکتفا شده است. در این کتاب اصطلاحات علم عروض از قبیل: بحرهای عروضی، ارکان عروضی، اسباب، اوتاد، موسیقی شعر و زحافات بدون توضیح آورده شده و تسلسل میان ایجاد ارکان عروضی و سبب، وتد و فاصله مشخّص نشده است. مثلا درعلم عروض قاعده چنان است که از ترکیب یک « سبب » و یک « وتد »، دو سبب و یک وتد و دو وتد و یک سبب، نخست ارکان عروضی به وجود آمده و از ترکیب این ارکان ، بحرهای عروضی به وجود میآید که بحرها هم به بخشهای دیگر تقسیم میشوند.
اما در کتاب دری صنف دوازده، نخست از بحرها سخن رفته و سپس نام چند رکن اساسی عروض آمده و «سبب» و «وتد» تعریف شده و مثالها هم به شکل ناقص آورده شده است؛ یعنی مثالهاییکه برای سبب و وتد آورده شده است، حدّ اقل باید به هجاها تجزیه میشد تا شاگرد و معلم میدانست که مثلاً یک سبب از چند حرف و یک وتد از چند سبب و چند هجا ساخته شده است؟ هرچند در کنار دو رکن: سبب و وتد لازم بود تا از « فاصله» هم یادی میشد که نشده است.
در خاتمۀ بحث عروض این بیت را مثال آوردهاند:
باز در پوشید گیتی، تازه و رنگین قبایی
عالمی را کرد مشکین، بوی زلف آشنایی
و در پایین آن بدون اینکه بیت به ارکان عروضی تجزیه و تقطیع شود، «فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن» نوشته شده است که شاید معلم و متعلم را شگفتیزده سازد.
یکی از مشکلاتی که در همۀ کتابهای «دری» مکتبها معمول است، آوردن عنوانهاییست که هیچ ربطی به زبان و ادبیات فارسیدری ندارد؛ مثلاً: زیانهای مواد مخدّر، ازدواجهای اجباری، استقلال فردی و اجتماعی، موجودات ذرهبینی (میکروبها)، خلق نیکو و… همه مباحثی اند که برای هریک از آنها مضامین مستقل دیگر وجود دارد که جا دارد در همان مضمون روی آن بحث شده و در مضمون « دری» به جای هریک از این موارد، بحثهایی در زمینههای زبان و ادبیات افزایش داده شود.
به باور بنده، مشکلات معلمان مکتبها هم تا حد زیادی بستهگی به میزان مشکلات و اشتباهها در محتوا و ساختار کتابهای معارف دارد؛ زمانی که یک استاد با معلومات و مثالهای ناقص و نارسای یک قالب شعر – که در بحثهای نخست از آن یاد شد – مواجه شود، در یک پراکندهگی فکری قرار گرفته و در چندراهی ابهام میایستد. تا زمانی که متخصصان پیداگوژیکی زبان و ادبیات و سایر رشتهها در رأس نصاب آموزشی نصب نشوند و دلسوزانه با این معضلات آموزشی برخورد نکنند، مشکلات روزافزون خواهد شد!
Comments are closed.